تاثیر تحریمهای ایران در روابط امریکا و چین

اسفندیار خدایی: دانشجوی دکترای مطالعات آمریکا

گزارش دوازدهمین  هم اندیشی گروه مطالعات روابط بین الملل

گردآوری وتدوین /لیلا طباطبایی -امیر مقدمی

آمریکا و چین روابطی پیچیده و چندوجهی دارند؛ از طرفی آنها شریک تجاری همدیگر هستند و برای اهداف اقتصادی و امنیتی مشترک، همکاری می کنند و از طرف دیگر بر سر منافع متفاوت و بعضاً متعارض همدیگر را به چالش میکشند.بسیاری از صاحبنظران، روابط آمریکا و چین را مهم ترین مسئله روابط بین الملل در قرن بیست و یکم میدانند؛ زیرا این روابط نه تنها برای این دو کشور مهم است، بلکه در شکل گیری تحولات و قواعد بازی در نظام بین الملل نیز موثر است. برخی تحلیلگران لیبرال با خوشبینی از دوستی و همبستگی این دو قدرت بزرگ سخن میگویند و نوید صلح و ثبات و همکاری میدهند.واقع گرایان همچون گیلپین و مرشایمر بدبینانه نیمه خالی لیوان را میبینند و از جنگ و تقابل قدرت هژمون و قدرت نوخاسته دم میزنند و آن را قانون طبیعت میدانند.
➖چین موضوع پیچیده ای در سیاست خارجی آمریکا است. این قدرت نوظهور، نه دوست و متحد آمریکاست و نه دشمن آمریکاست. چین نه مانند رقیب دیرینه اش ژاپن، کنار آمریکا می ایستد و سیاست خارجی خود را با آمریکا همگام می سازد و نه مانند شوروی هم کیش سابق، دشمن ایدئولوژیک آمریکاست و مقابله با آمریکا را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده است.
پکن لزوماً خود را متعهد به همراهی با سیاست های آمریکا نمی داند، لکن به دنبال تقابل با آمریکا هم نیست. بیش از 35 سال رشد اقتصادی شگفت انگیز، موقعیت چین را در نظام بین الملل به جایگاهی ارتقاء داده است که نقش این کشور را در مسائل مهم بین المللی نمی توان انکار کرد و این قدرت نوخاسته، خواسته یا ناخواسته چالشهایی فراروی سیاست خارجی آمریکا در زمینه های مختلف ایجاد کرده است.
آمریکا و چین برداشتهای متفاوتی از برنامه هسته ای ایران دارند و در این مناقشه بین المللی، اهداف و منافع متفاوت و بعضاً متعارضی را دنبال کرده اند.مطابق سیاست های اعلامی آمریکا قبل از توافق برجام، برنامه هسته ای ایران همواره در صدر تهدیدات و چالش های امنیتی قلمداد می شد. روئسای جمهور آمریکا، جرج بوش و باراک اوباما بارها مدعی شدند که برنامه هسته ای ایران تهدیدی جدی علیه امنیت آمریکا و متحدان آمریکاست؛ تهدیدی که موازنه قدرت را در منطقه بحران خیز خاورمیانه برهم میزند و مسابقه تسلیحاتی را در این منطقه دامن میزند و پلی خواهد بود برای انتقال تسلیحات هسته ای به دست گروه های تروریستی
در برداشت چینی، برنامه هسته ای ایران یک کابوس وحشتناک نبوده است و چینی ها دغدغه آمریکایی ها را ندارند؛ زیرا چین و ایران روابطی مسالمت آمیز دارند و جدال و تقابل میان تهران و پکن دور از انتظار است؛ بلکه منافع مشترک استراتژیک و اقتصادی فراوان، زمینه بسط این روابط را فراهم کرده است. طبیعتاً چین همانند سایر قدرت های هسته ای تمایلی ندارد که به شمار این قدرت ها افزوده شود و ایران یا هر کشور دیگری به کلوپ هسته ای بپیوندد و یا مسابقه تسلیحاتی در منطقه خاورمیانه، امنیت جریان انرژی را تهدید کند.
مهمترین چالش قابل تصور فراروی چین، احتمال تقابل با آمریکا است، احتمالی که هم صاحبنظران چینی و آمریکایی و هم دست اندرکاران سیاست خارجی دو کشور خیلی دور نمی پندارند. و در صورت تقابل، بهره گیری آمریکا از وابستگی چین به مواد اولیه بخصوص دسترسی به منابع انرژی یکی از محتمل ترین گزینه هاست. حتی برخی صاحب نظران بر این باورند که جدال آمریکا و چین در خاورمیانه مدتهاست که شروع شده است. وجود قدرتی مستقل همانند ایران در منطقه نفت خیز خاورمیانه از جنبه های مختلف برای چین حائز اهمیت است.
پس از ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل در سال 2006 و وضع اولین قطعنامه های این شورا، اکثر شرکای تجاری تهران، تجارت و سرمایه گذاری خود را متوقف یا محدود کردند و در راستای همکاری با سیاست تحریم ایران یا تحت فشار آمریکا از بازار ایران عقب نشستند.اما چینی ها به آسانی میدان را خالی نکردند؛ بلکه عقب نشینی شرکت های اروپایی و ژاپنی از ایران، فرصت گرانبهایی برای رقیبان چینی فراهم کرد تا با بهره گیری از خلاء موجود به منافع ارزشمندی در ایران دست یابند. آنها در بخش های مختلف اقتصاد ایران از سرمایه گذاری در حوزه های نفتی گرفته تا مشارکت در پروژه های عمرانی حضور یافتند و این کشور در سال 2007 یک سال پس از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، در جایگاه اولین شریک تجاری ایران بالاتر از ژاپن و آلمان ایستاد
مقایسه تجارت ایران با چین و اروپا از 2004 تا 2015. تاثیر تحریم ها علیه ایران پس از به قدرت رسیدن اوباما را مقایسه کنید. اروپا به شدت تجارت با ایران را کاهش داد اما تجارت چین با ایران چندان کاهش نیافت.
۱_ آمریکا برای همراه ساختن چین با تحری مها چه سیاستی در پیش گرفت؟
۲- چین چه راهبردی در قبال تحریم ایران در پیش گرفت؟
۳- آمریکا با چه محدودیت هایی برای همراه ساختن چین با سیاست تحریم مواجه بود و چرا دولت اوباما نتوانست چین را همانند سایر شرکای تجاری ایران با تحریم ها همراه سازد؟
دولت اوباما تلاش کرد با اتخاذ سیاستهای زیر دولت چین را با سیاست تحریم همراه سازد.
الف) استفاده از دیپلماسی و تاکید بر منافع مشترک و نگرانی های امنیتی چین. از جمله تاکید بر خطر وقوع جنگ اسرائیل و ایران و در نتیجه به خطر افتادن امنیت جریان انرژی در خلیج فارس
ب) استفاده از متحدانی همچون عربستان و سایر کشورهای نفت خیز عربی برای افزایش تولید نفت و جبران غیبت نفت ایران در بازار و در نتیجه هموار کردن راه همکاری چین و سایر وارد کنندگان انرژی
ج) فشار بر چین از طرق مختلف. مثلا ملاقات اوباما با دالایی لاما رهبر در تبعید تبت، و فروش اسلحه به تایوان برخی از اهرم های فشار بر چین در سال 2010 بود تا چین  مجبور به حمایت از قطعنامه 1921 گردد.
د) تحریم شرکتها و بانکهای چینی. تحریم آخرین ابزار آمریکا برای فشار بر چین بود. چون آمریکا شریک چین است، استفاده از تحریم برای آمریکا گران تمام می شود. اما بیش از آنکه تحریم تاثیر بگذارد، احساس ناامنی و خطر بر روی تصمیمات چین در سرمایه گذاری با ایران تاثیر گذاشت.
چین راهبرد موازنه نرم را در قبال سیاست آمریکا در تحریم ایران دنبال کرد.چین مقابل آمریکا نایستاد و تحت فشار واشنگتن در نهایت به قطعنامه های سازمان ملل علیه ایران رای داد. اما از طرف دیگر روابط خود را با ایران ادامه داد. حتی پس از عقب نشینی کشورهای اروپایی و ژاپن از ایران، جای آنها را در بازار ایران پر کرد و در جایگاه عنوان اولین شریک تجاری ایران ایستاد و سیاست تحریم ایران را به چالش کشید و آن را برای آمریکا گران ساخت تا مانع تسلط آمریکا بر منابع نفت منطقه خاورمیانه شود. زیرا در صورت تسلط آمریکا بر این منطقه وابستگی چین به رقیب خود یعنی آمریکا کاملتر می شد.
راهبرد موازنه نرم چین موجب شد که آمریکا همچنان در خاورمیانه گرفتار بماند و نتواند بر شرق آسیا و چین متمرکز شود.افزایش قدرت نسبی و ارتقای جایگاه چین در نظام بین الملل موجب شده است که پکن به اهرم های قدرت متقابل دست یابد و استفاده از ابزارهایی همچون فشار ، تهدید و تحریم در برابر چین پرهزینه و کم تأثیر باشد و آمریکا نتواند این کشور را همانند سایر شرکای تجاری تهران، وادار به کاهش تجارت سازد.
1- چین در روابط با ایران منافع اقتصادی و استراتژیک کلانی دارد و آمریکا نمی تواند به آسانی این منافع را تغییر دهد.

2- چین اولین شریک تجاری آمریکا است و اخیرا از کانادا هم پیشی گرفته است. تحریم شرکت های چینی برای منافع آمریکا خطرات پیچیده و زیادی داشت.
3- سیاست تقابل با چین برای آمریکا گران تمام می شود. مثلا ممکن است چین را به گروهبندی های سیاسی علیه آمریکا وارد کند. مثلا محور ایران، چین، روسیه می تواند سیاست های آمریکا را در جاهای مختلف به هم بزند. بنابراین امریکا نمی خواهد چین را وارد این ائتلاف های ضد آمریکا بکند.
4- آمریکا نیازمند همکاری چین در زمینه های مختلف است. مثلا در زمینه مبارزه با تروریسم
5- چین گرچه از نظر نظامی یارای تقابل با آمریکا را ندارد اما در مقابل سیاستهای آمریکا دست بسته هم نیست و در صورت فضای تقابلی، می تواند دردسرهای زیادی برای آمریکا ایجاد کند. مثلا چین تهدید کرد شرکت های آمریکایی که به تایوان سلاح بفروشند را تحریم خواهد کرد.

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل