سیده مسعوده میر مسعودی:عضو هیئت تحریریه
در طول سالیان گذشته اروپا به قدرت نظامی خود می بالید وقدرت دریایی برتر جهانی انگلستان گواه این مورد بود. . تفکر قدرت نظامی اروپایی بعد از دهه 1970 جای خود را قدرت شهری داد . سر آندرو شانفیلد [1]در 1972 جامعه اروپایی را بعنوان جوهره تفکر جهانی از آنچه دوشن [2] قدرت شهری نامیده بود دانست. این قدرت از همان اسطوره ها ،اعتقادات و باور ها ی اروپایی منشاء گرفته بود که در قدرت نظامی اروپایی نیز سنگ بنای تفکر همگرایی اروپایی بود. در زمان بحران جهانی نفت و کمی قبل از آن در 1973 اروپا در یافت که قدرت نفت در مقامی بالاتر از قدرت نظامی ، ساختار جهانی را تحت تاثیر قرار می دهد . یکسال بعد بوخان[3] در سخنرانی خود با نام "تغییر بدون جنگ"[4] بر ناتوانی قدرت نظامی در برابر قدرت اقتصادی تاکید کرد. در آمریکا نیز ،جوزف نای و رابرت کوهن [5]بر ناتوانی الگوی قدرت کشور محور [6] و لزوم تغییر تفکر از توجه به قدرت اقتصادی بجای قدرت نظامی تاکید داشتند .توجه به این مسئله که این متفکران سیاسی تماماّ دارای خواستگاه اقتصادی بودند در شکل گیری این تفکر بی تاثیر نبود .
وایتمن و مانرز کوشید ند تا با تکیه بر توانایی ها ی ذاتی اتحادیه اروپا به ارزیابی نیاز ها و خواسته ها ی اتحادیه اروپا بپردازند و آنها را در دو مبحث ؛ خواسته ها ی فرهنگی و خواسته ها ی مصالحه جویانه[7] به جستجوی باید ها و نباید ها ی حرکت اتحادیه اروپا پرداختند. برتری خواسته ها ی مصالحه جویانه چیزی بود که جامعه اروپا را ناچار به پذیرفتن خواسته ها یی نمود که هنجار ها ی اتحادیه ی اروپا را شکل داد .
اتحادیه اروپا از همگرایی فکری دسته ای از کشور ها ی اروپایی تشکیل شده است که در قالب یک پیمان اقتصادی کوشیدند تا برای مردم کشور ها ی اروپایی ، امکان دسترسی برابر منابع ، و فرصت ها و نتایج را بدست آورده و آنها را بطور یکسان در برابر قانون اتحادیه جوابگو نمایند. این تفکر در کنار تفکر برداشتن مرز ها ی داخلی بین کشور ها ، مقررات جاری بر مرز ها ی بیرونی اروپایی را شدت بخشید و در ایجاد پلی بین اتحادیه اروپا با سایر کشور ها ی اروپایی ،پیمان موافقت نامه گمرکی و تجاری را جهت بسط روابط با سایر کشور ها ی اروپایی غیر عضو نظیر نروژ برگزید.در مناسبات این اتحادیه با سایر کشور ها روح اروپای واحد بعنوان مفهوم بقای اروپایی به چشم می خورد که بی شباهت به مفهوم همگرایی اروپایی صلح وستفالی نیست. این مفهوم که دوام و بقای اروپای مسیحی را در گرو اتحاد و احترام به حق حاکمیت هریک از کشور ها ی اروپایی هم پیمان می دانست ،امروزه نیز در پس یک سری از تصمیم گیری های اساسی اتحادیه نظیر پذیرش عضویت کشور ترکیه در اتحادیه اروپا به چشم می خورد . با این حال نباید منکر این واقعیت شد که اتحادیه اروپا یکی از بزرگترین سازمان های حقوقی غیر دولتی است که دارای سیاست بر گرفته از ساختارهای حقوقی خود بوده که از نهاد ها ی مختلفی در درون خود نظیر شورای وزیران ،کمسیون و پارلمان اروپا و نهاد ها ی قانون گذاری و امنیتی نظیر سازمان امنیت و همکاری اروپا [8] سود می جوید. سیاست مشترک خارجه و امنیت نیز به عنوان دومین ستون از سه ستون اتحادیه اروپا شکل گرفت. پیمان شنگن کنترل روادید را لغو کرد، ایست های گمرکی نیز در بسیاری از مرز های داخلی برداشته شد و امکان رفتوآمد شهروندان اتحادیه اروپا برای زندگی، مسافرت، کار و سرمایهگذاری بیشتر شد. فعالیت های اتحادیه اروپا اکثر سیاستهای عمومی را تحت پوشش قرار میدهد، از سیاست اقتصادی گرفته تا امور خارجه، دفاع، کشاورزی و تجارت. با این حال، گستره قدرت آن در حوزههای مختلف بسیار متفاوت است. در برخی حوزهها اتحادیه مانند فدراسیون عمل میکند (برای مثال در مسائل پولی، کشاورزی، تجاری، محیط زیست و سیاستهای اقتصادی و اجتماعی) و در دیگر حوزهها مانند یک سازمان بینالمللی (برای مثال در امور خارجه). اتحادیه در حال حاضر بازار واحد مشترکی دارد که موارد زیر را در بر میگیرد: اتحادیه گمرکی ، واحد پول –یورو- که تحت اداره بانک مرکزی اروپاست (تا کنون ۱۷ کشور آن را پذیرفتهاند)، سیاست مشترک کشاورزی، سیاست مشترک تجارت و سیاست مشترک شیلات.
سیاست مداران فهیم ،فرهنگ کار ،بهره برداری صحیح از ابزار و آگاهی و قالب بندی جدید از هنجار ها و هویت ها ی مشترک در جامعه اروپا از عوامل تاثیر گذار در تشکیل و قوام اتحادیه اروپا بودند وتعامل درونی نهاد ها شکلی از تصمیم گیری را بوجود می آورد که در آن هر نهاد مستقل از نهاد دیگر به فعالیت می پردازد بطوری که تصمیمات قوه قضایی اروپا اگر چه از لحاظ سایر نهاد ها ی اجرایی اروپایی لازم الاجراست ،این حوزه ها قادر به دخالت در این تصمیم گیری ها نبوده و به استقلال عمل یکدیگر نیز احترام می گذارند. این فرایند شکلی از تصمیم گیری را در این اتحادیه میسر می سازد که به این ساختار ماهیت نرماتیو یا هنجاری [9] می بخشد .این ماهیت جدید بر اساس اهداف ،مقاصد و نتایج اعمال شده این اتحادیه را به یک قدرت نرماتیو [10] تبدیل کرده است.
اتحادیه اروپا بر اساس بر آورد سال 2012 میلادی با تولید ناخالص داخلی حدود 15830 میلیارد دلار از قدرتمند ترین بازیگران منطقه ای و جهانی است ، با این وجود بدلیل نداشتن قدرت نظامی قابل قبول ناچار است تا با شرکت در ائتلاف با ایالات متحده آمریکا در مناسبات منطقه ای فعالیت نماید و در حالی که ایالات متحده آمریکا با تولید ناخالص داخلی به میزان 16720 میلیارد دلار در سال 2013 بعنوان کشوری با بالاترین تولید ناخالص داخلی در جهان، اصلی ترین بازیگر عضو پیمان ناتو می باشد.این موضوع باعث شده تا اتحادیه اروپا در بسیاری از تصمیم گیری ها ی خود دنباله روی سیاست های آمریکا گردد.
اگر چه روح قوانین اتحادیه اروپا مبتنی بر احترام به حقوق متقابل اعضا می باشد ، در مرحله اجرا و عمل ،کشور ها ی عضو بشدت بر سود و نفع شخصی تکیه دارند و این موضوع مانع از اتخاذ تدابیر و نتایج نرماتیو (هنجاری ) می شود. مثلا انگلستان در هر فرصتی اتحادیه را تهدید به خروج از اتحادیه اروپایی می کند. چنین تهدیداتی حتی از سوی ضعیف ترین کشور ها ی عضو نظیر یونان نیز منجر می شود تا اتحادیه و نهاد ها ی اجرایی آن نتوانند تا به موقع تصمیمات هنجاری مناسب را اتخاذ کنند.
این تباعد بین آنچه در مفاهیم ،هنجار ها ی اتحادیه اروپا نامیده می شوند با حرکات منفعت محور کشور های اروپایی باعث شده تا کشور ها ی ثالث نظیر روسیه در برابر تصمیمات اتحادیه اروپا قدرت عمل بیشتری داشته باشند و سیاست ها ی این اتحادیه را به چالش بکشند . مثلا روسیه در عرضه انرژی به اتحادیه اروپا سیاست چند گانه ای را در پیش گرفته و بجای اخذ تعرفه واحد با دولت ها ی کشور ها ی عضو بطور مستقل وارد مناسبات گشته و برای کشور هایی نظیر یونان که حامی سیاست های روسیه در اتحادیه اروپا است ،از تعرفه ها ی تشویقی بهره می برد.
اگر بخواهیم یک نتیجه گیری کلی از اهداف قدرت هنجاری اتحادیه اروپا در مناسبات بین المللی بطور تیتروار داشته باشیم میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
-هدف اتحادیه اروپایی در گسترش صلح برای تامین زندگی خوب[11] برای مردمان اتحادیه است .
-اتحادیه اروپا شکلی از آزادی را برای مردمان اتحادیه پیشنهاد و عرضه میکند که در آن مردم فارغ از دیدگاه ها ی داخلی کشور های اروپایی بتوانند از امنیت ،قانون و آزادی عبور و مرور در سطح اروپا برخوردار شوند .همچنین ،این اتحادیه می کوشد تا در مقررات مرز های خارجی خود را جهت کنترل مهاجرین،پناه جویان و آوارگان و برخورد با جرایم سازمان دهی نماید.
-اتحادیه اروپا خود را مسئول می داند تا با ایجاد تعادل بین ثبات پول اروپایی و میزان رشد اقتصادی برای شهروندان خود ،به تاسیس بازار داخلی اروپایی اقدام نماید. یک اقتصاد رقابتی بازار محور که با هدف تامین اشتغال حد اکثری برای شهروندان اروپایی شکل گرفته اساس بازار اروپایی محسوب می شود. چنین بازاری تبعیض ها ی قومی و نژادی را در بین شهروندان اروپایی کاهش داده و به شکوفایی منطقه ی یورو کمک می کند.
-اتحادیه اروپا خود را متعهد به تاسیس وحراست از یورو بعنوان پایه پولی تبادلات در داخل اتحادیه می داند.
در سایه چنین اهدافی ،اتحادیه می کوشد تا اروپایی امن ،آزاد و در صلح و آرامش را برای شهروندان خود فراهم کند. درپایان می توان گفت که اگر چه گالتونگ [12] معتقد بود که قدرت ها ی ایدئولوژیک و مفهومی ،قدرت ایده ها هستند که به نوبه خود بسیار قدرتمندند چون در آن ایده فرستاده شده توسط صاحبان این قدرت ،در شنونده و گیرنده این پیام ،نفوذ و رخنه نموده و او را دچار تغییر می سازد .این تاثیر از طریق نفوذ فرهنگی انجام می شود و اساسا احتیاج به نیروی نظامی ندارد.بر این اساس مانرز معتقد است که این نکته مزیت ابزاری هنجار های اتحادیه اروپاست که آن را از سایر ساختارها و دولت ها متمایز می کند و در این راستا اگر چه ممکن است حرکت اتحادیه اروپا در نظام بین الملل هم راستا با سایر متحدینش نظیر آمریکا باشد ،اما از آن الزاما تبعیت نمی کند.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل
[1]Sir.Andrew Shonfield
[2]Francisco Duchen
[3] Alashtair Buchan
[4]Change With out War
[5]Joseph Nye &Robert Keohane
[6]State Centeric Paradigm
[7]Culturation &Conciliation demands
[8]OSCE (Organization for security and cooperation of Eurupe)
[9]Normative identity
[10]Normative power
[11]Well-being
[12]Galtung