دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
روز دوشنبه پنجم ژوئن 2017 عربستان سعودی ،مصر، بحرین و امارات کلیه روابط دیپلماتیک خود با قطر را به بهانه حمایت این کشور از تروریسم و افراطی گرایی قطع کردند. به نظر می رسد قطع روابط (عربستان و سه کشور عربی دیگر) و بستن مرز های هوایی ، دریایی و تنها راه زمینی از عربستان با قطر مقدمهای برای منزوی کردن دوحه است. این احتمال وجود دارد که گام بعدی دخالت نظامی برای تغییر رژیم در قطر باشد.
پس از سفر پر سرو صدای دونالد ترامپ به عربستان به نظر می رسد ترامپ برای فائق شدن بر مشکلات داخلی و فرار از پروژه "روس گیت" همانند سلف خود دوایت آیزنهاور خواهان دخالت تمام عیار در خاورمیانه و خلیج فارس است و برای رسیدن به این هدف در مرحله اول وادار کردن قطر برای همسو شدن با سیاست های عربستان علیه ایران در دستور کار عربستان و متحدان آن قرار گرفته است.
پس از سفر ترامپ به عربستان قطر علنا از تشکیل ناتوی عربی به رهبری عربستان و فراهم نمودن مقدمات جنگ با ایران را دیوانگی محض نامیده بود و از آن حمایت ننمود. عربستان و امارات این رفتار و مخالفت های قطر را بر خلاف منافع خود دانسته و مبادرت به اقدامات و جنگ رسانه ای علیه قطر نمودند و قطر را متهم به حمایت از تروریسم و افراط گرایی در منطقه کردند. ادعای رسانه های آمریکایی طرفدار عربستان و اخباری مبنی بر اینکه قطر از القاعده حمایت کرده و به مجاهدان افغانی طالبان دفاتر سیاسی واگذار کرده، نشان از برنامه از پیش تعیین شده و هماهنگی عربستان با ترامپ در موارد اخیر دارد.
با وجود این که قطر کشور کوچکی است، ولی میتوان گفت که میزبان بزرگترین پایگاه نظامی هوایی و دریایی آمریکا و مرکز و قلب عملیاتی- اطلاعاتی عملیات تروریستی و ضد تروریستی در سوریه است. قطر در روند آتش بس سوریه، با ایران همکاری کرد. اقدامات قطر را که بدنبال کسب نفوذ و حاکمیت در جهان عرب و مسلمانان است،عربستان به ربودن نقش این کشور تلقی نموده است. سوال اینجاست که چرا قطر این چنین مورد حمله و هجوم عربستان و متحدانش قرار گفت؟
احتمال دارد پاسخی که در این جا داده می شود از نگاه برخی از تحلیگران و سیاستمداران تا حدی انتزاعی و غیر مرتبط باشد، اما با کنار هم قرار دادن قطعات پازل جاری در منطقه شاید این دیدگاه و پاسخ کمی ملموس تر گردد.
بنا به گفته الجبیر، عربستان رویای کشاندن جنگ به داخل ایران را در سر دارد، خواستار ایجاد جنگ داخلی در ایران با ایجاد اختلافات مذهبی - اقلیتی و صرف پول و دادن تسلیحات است. عربستان، سعی در تحریک پاکستان علیه ایران و جنگ با آن کشور دارد. همچنین از آمریکا میخواهد تا تحریمهای شدیدی علیه ایران وضع کند. هافینگتونپست در مقاله ای سیاست ترامپ در حمایت از پروژه عربستان-امارات را برای بیثبات کردن و تغییر نظام ایران می داند. دولت ترامپ در راستای پیشبرد این اهداف ضدایرانی، «مایکل دیآندره» افسر عملیاتهای مخفی موسوم به شاهزاده تاریکی را بعنوان رئیس بخش ایران در سیا منصوب کرد.به نظر می رسد حمایت عربستان از گروههای شبهنظامی در بلوچستان پاکستان که در امتداد مرز سیستان و بلوچستان ایران عملیات انجام میدهند نیز در این راستا قابل تحلیل باشد.
به نظر می رسد آنچه در خلیج فارس علیه قطر در حال وقوع است یک شبه کودتا است و با اشغال کویت توسط صدام قابل مقایسه است . اتهامات جدیدی به قطر وارد شده علاوه بر حمایت از طالبان و القاعده و اخوان و حماس حمایت از حزب الله و حوثی های یمن هم بیان شده است . این روند احتمالا با پیوستن سایر کشور های عربی به گروه چهار کامل خوهد شد قطر کاملا در محاصره قرار خواهد گرفت . احتمال کودتا در قطر و حتی تحمیل جنگ به این کشور و اشغال آن توسط عربستان و متحدین آن دور از ذهن نیست .
با محاصره قطر از سوی 3 کشور همسایه ( بحرین، امارات و عربستان سعودی) قطر تنها از طریق آب های بین المللی و آب های منطقه ای ایران و آسمان ایران می تواند با جهان خارج ارتباط برقرار کند. سئوال مهم تر آن است که ایران در این مناقشه چه نقشی می تواند ایفا نماید؟
به نظر می رسد منطقه آبستن حوادث جدید است و در عین حال شاید زمان وضع حمل منطقه نزدیک است. باید دستگاه سیاست خارجی ایران این احتمال را در نظر بگیرد که این مولود جدید دامی برای کشاندن ایران به جنگی خانمان سوز باشد. بنابر این شایسته است ایران با توجه به موقعیت پیچیده منطقه و نیز مسائلی که ما را در منطقه درگیر نموده است، سیاستی مبتنی بر صبر و انتظار و در عین حال هوشمندانه در پیش گیرد و به دنبال حمایت علنی از قطر در بحران کنونی نباشیم زیرا این وضعیت در روابط عربستان و قطر مقطعی است و می تواند با مصالحه و یا پیروزی عربستان خاتمه یابد. باید تلاش نماییم وجه المصالحه کشور های منطقه قرار نگیریم. منطقه خلیج فارس وخاورمیانه از عدم توسعه سیاسی رنج می برد و ایران نباید بیش از این خود را درگیر مسائل این منطقه نماید و در دام پهن شده از طرف آمریکا و متحدانش قرار گیرد.ادامه روند فعلی مبتنی بر سیاست متوازن و عقلانی با کشور های منطقه نشانی از قدرت هوشمند ایران در سیاست خارجی دارد. ترامپ امروز بیش از هر زمانی دیگر، به صادر کردن بحران داخلی آمریکا در قالب جنگ و درگیری نیازمند است. از طرف دیگر می دانیم که تا امروز بحران های منطقه بیشترین منافع و امنیت را برای اسرائیل تامین نموده است.
با تدبیر و هوشمندی ایران به عنوان قدرت برتر منطقه و با اتکا بر دیپلماسی تدبیر و امید شاید بتوان از ورود مردم این منطقه حساس و آسیبپذیر به دوران وحشت و جنگ جدیدی ممانعت کرد و از آسیب دیدن بیشتر منطقه جلوگیری نمود.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل