رضا کدخدازاده/ عضو هیئت تحریریه و کارشناس آسیای مرکزی و قفقاز
بدون شک، اگر نگوییم نوروز کهنترین آئین جهان است که با کمترین تغییرات ممکن همچنان در دنیای مدرن نیز برگزار میشود، حداقل آن را میتوان یکی از آئینهای کهن جهان قلمداد کرد. شواهد نشان میدهد که نوروز، رسمی کهن و از دوران پیش از تاریخ، در میان مردم ایرانزمین مرسوم بوده است. حتی برخی قدمت آن را فراتر از 2500 سال پیش، و سالها پیش از تشکیل امپراتوری بزرگ ایران میدانند. پژوهشهای کارشناسان تاریخ و باستانشناسی بر روی سنگنگارهها و کتیبههای دوران هخامنشی حاکی از آن است که مردم در زمان هخامنشیان - یعنی بیش از 2500 سال پیش- به خوبی با نوروز آشنا بودهاند و اینگونه نبوده که نوروز از زمان هخامنشیان به یک آئین رسمی حکومتی و مردمی تبدیل شده باشد. نوروز به بیان «ابوریحان بیرونی» روز نوزایی آفرینش است. نوروز ایرانیان که در آغاز فصل بهار جشن گرفته میشود، پیامآور نوشدگی سال، آمدن گرما، مرگ زمستان، باززایی طبیعت، خروج انسان از عالم خمودگی و پیوستن او به طبیعت، شروع حیات اجتماعی مجدد در جامعه، کار دسته جمعی و در مجموع نشانهای از یک تحول بنیادین انسان، جامعه و طبیعت است.
آنچه که در بالا به اختصار در مورد آئین نوروز گفته شد، کهن بودن آن را به خوبی نشان میدهد. بر کسی پوشیده نیست که امروزه کشورها برای افزایش قدرت ملی خود و افزایش نفوذ خود در سایر کشورهای جهان یکی از ابزارهای مهمی که از آن بهره میبرند «تاریخ» است. منظور از تاریخ در اینجا قدمت داشتنِ آن عواملی است که کشورها از آن برای قدرتافزایی خود استفاده میکنند. حتی این عامل به میزانی مهم است که کشوری که میخواهد قدرت ملی خود را افزایش دهد، اگر تاریخ قابل توجهی نداشته باشد، باید آن را بسازد، یا به تعبیری دیگر آن را جعل کند.
امروزه که از چین به عنوان قدرت برتر احتمالی در یکی دو دهه آینده نظام بینالملل صحبت میشود، اگرچه برخی فقط عامل اقتصادی را در این چرخش قدرت دخیل میدانند، اما خود دولتمردان چینی میدانند که برای افزایش قدرت ملی و تبدیل شدن آن به قدرت برتر جهانی به تاریخ کهن خود نیز نیاز دارند. برای همین است که امروزه هزینه زیادی صرف تبلیغ آئین کنفسیوس و دیگر رسوم کهن چینی در جهان میکند.
با توجه به مطالب بالا، حال این سوال پیش میآید که چرا از آئینهای کهن تاریخیمان -به طور مشخص نوروز- برای افزایش قدرت ملی خود استفاده نمیکنیم یا کمتر استفاده میکنیم. «قدرت ملی» یکی از مفاهیم بنیادین علم سیاست است که به معنای توانایی نفوذ یک کشور برای تغییر رفتار سایر کشورها جهت رسیدن به هدف مطلوب آن کشور است. هر اندازهای که یک کشور بتواند قدرتش را افزایش دهد، در واقع بقاء و امنیت خود را افزایش داده است. از سویی، افزایش قدرت ملی، رسیدن به سایر اهداف یک کشور را نیز به نوعی میتواند تضمین کند.
قدرت ملی دارای دو وجه بسیار مهم است. یکی «قدرت سخت» و دیگری «قدرت نرم». «قدرت سخت»، آن وجه از قدرت ملی است که بر اساس توانایی نظامی و اقتصادی کشورها سنجیده میشود. اما «قدرت نرم»، محصول و برآیند تصویرسازی مثبت و کسب اعتبار نزد افکار عمومی مردم جهان است که با به کارگیری ابزارهایی چون فرهنگ، پیشینه درخشان، آرمان و ارزشهای انسانی، به صورت غیرمستقیم بر منافع و رفتار سایر کشورها اثر میگذارد. هدف از «قدرت نرم» در درجه اول، افکار عمومی مردم خارج کشور است و اینکه مردم آنها به چه دیدی به ما مینگرند.
محوریت مورد بحث در یادداشت حاضر، وجه «قدرت نرم» ایران است. شوربختانه این امر که یکی از مهمترین شاخصههای قدرت ملی ما است، در طول چندین و چند دهه اخیر کمتر مورد توجه نهادهای مسئول، به ویژه دستگاه دیپلماسی ما قرار گرفته است. آئین نورزو یکی از عاملهای مهم «قدرت نرم» ایران است که قبل از هر چیز آن را باید یک موهبت الهی دانست. همانطور که عدهای به عنوان مثال «نفت» را یک عامل مهم در «قدرت سخت» ایران میدانند، مواردی همچون نوروز، از فاکتورهای مهم قدرت نرم ایران هستند. حال این سوال را باید مطرح کرد، که چرا از این عامل مهم برای افزایش قدرت نرم خود استفاده نمیکنیم یا کمتر استفاده میکنیم؟
بدون ذرهای تعصب و دخیل کردن عِرق ملی، میتوان گفت نوروز ایرانزمین، یکی از جهانشمولترین ارزشهای میراث فرهنگی و تمدنیِ نه تنها مردم این سرزمین، بلکه کل بشر است. ارزشهای محدود و فرهنگهای جزئی، کمتر قادر به تولید «قدرت نرم» هستند. زمانی که فرهنگ یک کشور، ارزشهای جهانشمول را دربرمیگیرد و سیاستها و سیاستگذاریهای آن کشور، آن ارزشها را طوری ارتقا میبخشد که دیگران هم خود را در آن سهیم بدانند، در این صورت به دلیل جاذبهآفرینی بیشتر آن، احتمال دستیابی به نتایج و منافع مطلوب برای آن کشور فراهمتر میشود.
این سخن گزافی نیست که بگوئیم استفاده از نوروز، برای افزایش «قدرت نرم» ایران شاید یکی از سادهترین کارهایی باشد که در اهداف سیاست خارجی خود میتوانیم دنبال کنیم. البته به دلایل گوناگون شاید نتوانیم از این عامل، از همان ابتدا در گستره جهانی بهره ببریم، اما لااقل میتوان از حوزه تمدنی «ایرانِ فرهنگی» آن را آغاز کنیم. ایران به عنوان کشوری با تاریخ و تمدن حداقل سه هزار سالهی مکتوب، دارای گستره سیاسی و فرهنگی وسیعی میباشد که نوروزش به عنوان یک آئین کهن ایرانی، در بیشتر کشورهای خاورمیانه، آسیای مرکزی، قفقاز، شبه قاره هند، بالکان و ... جشن گرفته میشود. به ویژه آسیای مرکزی و قفقاز، که اگر بخواهیم مناطق جهان را از حیث تاثیرپذیری از فرهنگ ایرانی دستهبندی کنیم، این منطقه در راس آن قرار خواهد گرفت. بنابر این، ایران به عنوان یک قدرت منطقهای در مناطق مورد اشاره -به ویژه در حوزهای که با عنوان «ایرانِ فرهنگی» از آن نام برده میشود- باید حضور فعالتری در استفاده از فاکتورهای «قدرت نرم» -به طور مشخص نوروز- داشته باشد. تنها باید برای جلوگیری از ایجاد حساسیت در سایر کشورها، از حوزهی فرهنگ وارد شد و از نگاههای سیاستزده و ایدئولوژیک به این عرصهها پرهیز کرد، تا رقبای منطقهای ایران نیز نتوانند با دمیدن بر حساسیت مردم کشورهای این مناطق، سد نفوذ ایران شوند.
خوشبختانه مراسمی با عنوان «جشن نوروز» با همکاری سه کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان از نوروز سال ۱۳۸۷ برگزار شد که هر سال در یکی از کشورهای «حوزه فرهنگی نوروز» برگزار میشد، اما متاسفانه در چند سال اخیر، این مراسم اسیر بازیهای سیاسی و ایدئولوژیکِ موجود در منطقه شد و برگزار نشد. بدون شک از این عدم برگزاری، بیشترین ضرر را ایران خواهد کرد. در نتیجه بهتر است ایران با نگاهی کاملاً فرهنگی به این مراسم و با حضور و ایفای نقش فعالتر در گسترش آن، به افزایش هر چه بیشتر «قدرت نرم» کشور در عرصه بینالملل یاری رساند.
نوروز، در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را جشن میگیرند توصیف شدهاست. این فرصت، این نعمت، و این موهبت الهی را نباید به سادگی از کنارش عبور کنیم و هر چه بیشتر، از آن برای افزایش قدرت ملی کشور بهره ببریم.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل