Developed in conjunction with Joomla extensions.

دولت سیزدهم و تأثیرات آن بر روابط با آمریکا در مذاکرات برجام

 علیرضا جرجانی*  

دردوره های روسای جمهورگذشته افرادی که منتخب شده اند دارای مزیت ها و پشتوانه های نسبی بوده اند همچون تیم سازندگی(دولت آیت‌الله هاشمی)،گفتمان(دولت آقای خاتمی)،ثروت بادآورده از نفت(دولت آقای احمدی‌نژاد) و تیم مذاکره‌کننده (دولت آقای روحانی) که باید دید مزیت نسبی و ویژگی رئیس جمهور آتی چه خواهد بود. به هر حال یکی از مسئولیت های مهم دولت سیزدهم به سرانجام رساندن برجام می باشد گرچه دولت روحانی تمام توان دوره ی خود را متمرکز بر مذاکرات نمود و آخرین حربه برای موفقیت اصلاح طلبان در انتخابات آتی را در گرو توفیق در این مذاکرات دید اما تاکنون به نتیجه مطلوبی نرسیده است و نهایتاً این سؤال مطرح می شود که با روی کارآمدن دولت سیزدهم سیاست متقابل ایران و آمریکا درخصوص برجام چگونه خواهد بود؟
تلاش شده به این سؤال با روش تحقیق تحلیلی ـ توصیفی و با گردآوری اطلاعات اسنادی ـ کتابخانه ای پاسخ داده شود. در پاسخ به سؤال مذکور این فرضیه مطرح می شود که؛
فارغ از اینکه رئیس جمهور آتی ایران چه کسی باشد و از چه حزبی انتخاب شود باید به این موضوع توجه کرد که تأثیر داخلی چنین توافقی در مقایسه با تأثیر آن بر امنیت منطقه‌ای یا بین‌المللی که موضوع ثانویه محسوب می شود، بسیار کمتر است و نباید فراموش کرد که برجام حاصل توافق ایران و آمریکا و روسیه و چین و فرانسه و انگلیس با حمایت سازمان ملل متحد بوده است. و از جمله اهداف دولت های تازه روی کار آمده ایران و امریکا به سرانجام رساندن برجام است اگرچه که ایران یک برنامه مشخص برای ساخت سلاح اتمی ندارد، اما نگاه طرف های مقابل مذاکره کننده در برجام و غنی سازی که به تولید سوخت منجر می‌شود بهمراه ماشین‌های سانتریفیوژ آن می‌توانند غنی‌سازی را در سطحی انجام دهند که امکان ساخت بمب اتمی وجود دارد و البته این هدف نیز در صورت تصمیم ایران می‌تواند به سرعت انجام شود. حال که برجام موجب محدود کردن این برنامه غنی‌سازی شده است و ایران نیز تحت شدیدترین نظام‌های بازرسی که وجود دارد قرار گرفته است چرا به شکست منجر شد. از جمله دلایل شکست این توافق این بود که سایر مشکلاتی که ایالات متحده با ایران دارد را حل نکرده بود. نیت این بود که پس از آن به توافق‌های دیگری دست پیدا کنند، که محقق نشد لذا دونالد ترامپ خیلی زود از آن خارج شد. اما درخصوص انتخابات ریاست جمهوری 1400 قطعاً ایالات متحده دوست دارد در خرداد ماه افرادی در ایران به قدرت برسند که امتیاز بیشتری به آمریکا بدهند. آمریکا علاقه دارد افرادی که با ایالات متحده هماهنگ هستند و کشور را معطل مذاکرات برجام کرده و باعث شرطی شدن جامعه شده اند بتوانند در ایران به قدرت برسند و در صورت پیروزی در انتخابات نیز بتوانند ظاهر اقتصادی را خوب جلوه داده و نشان دهند که ما توانستیم با مذاکرات اولیه گشایش‌های اقتصادی ایجاد کنیم و بقیه امتیازات را با ادامه مذاکرات خواهیم گرفت. در حقیقت یک توافق نیم‌بند را ترویج ‌کنند. از طرفی دیگر در امریکا دموکرات‌ها نیز به این نتیجه رسیدند که جمهوری اسلامی از درون باید استحاله شود و اگر قرار بود با فشار تحریم ها تغییرات ایجاد شود قبلاً ایجاد شده بود. برای استحاله لازم است کسانی در قوه مجریه ایران حضور دارند دانسته یا نادانسته مجری سیاست های آمریکا باشند. همانطور که می دانیم برجام توافق خوبی برای آمریکا است هم از جهت هسته‌ای و هم غیر هسته‌ای و آمریکایی‌ها بهترین روش محدود کردن برنامه هسته‌ای را؛ محدود کردن به دست خود ایران می‌دانند و برجام یکی از بهترین موارد برای این روش است. همچنین می توان علاقه مندی آمریکایی‌ها به مذاکرات را ایجاد انسجام در دنیا علیه ایران بیان کرد آمریکایی‌ها می‌خواهند حالتی مانند سال ۲۰۱۳ در فضای جهانی علیه ایران ایجاد کنند که در آن زمان حتی چین و روسیه نیز در مقاطعی با آمریکا همراه شدند.
مدت کوتاهی از حضور جو بایدن در کاخ سفید می‌گذرد آن طور که مقام‌های دولت تازه آمریکا می‌گویند رسیدگی به پرونده ایران یکی از اولویت‌های دولت آقای بایدن خواهد بود و در صدر موضوعات مرتبط با ایران برنامه هسته‌ای این کشور مدنظر است. برنامه‌ای که در دوران باراک اوباما با دستیابی به برجام و پس از آن در زمان دولت دونالد ترامپ با کارزار فشار حداکثری در پی محدود کردن آن بودند. هر چند آمریکا تمایلی برای انجام فوری توافق ندارد و به نظر می رسد بایدن به دلایلی خواهان فرسایشی شدن مذاکرات می باشد. از جمله دلایلی که می توان مطرح کرد این است که آمریکایی‌ها می‌دانند اگر به توافق برسند یکی از شروط ایران برداشته شدن تحریم ها است آمریکایی‌ها اصلاً تمایلی به آن ندارند و اگر مذاکرات فرسایشی و طولانی شود عملاً لغو تحریم‌ها نیز در طولانی مدت اتفاق می‌افتد که این همان مطلوب آمریکایی هاست. دلیل دیگر تمایل آمریکایی‌ها به فرسایشی کردن مذاکرات، سیاست‌های بایدن هست که در بین افراد کنگره و سناتورها مخالفانی دارد و به همین دلیل بایدن نمی‌خواهد خود را در تقابل با این مخالفان قرار دهد و از طرف دیگرتمایل به مذاکره با ایران را هم دارد لذا بهترین شرایط برای آمریکا فرسایشی شدن مذاکرات می باشد تا اینکه تحریم ها باقی بماند و هم شرایط اخذ امتیاز بیشتر فراهم شود.
همچنین روش‌های دیگری نیز مانند فشار و تحریم‌های حداکثری هم اعمال شد که نهایتاً باعث سرنگونی جمهوری اسلامی نشد و امتیاز جدیدی هم نتوانستند بگیرند. آمریکا تنها روش توقف جمهوری اسلامی ایران را در آن دید که خود ایرانی‌ها به دست خودشان برنامه هسته‌ای ایران را محدود کنند. از طرفی می دانیم که ایالت متحده آمریکا قصد سرنگونی جمهوری اسلامی ایران را دارد اما در روش‌های اجرای این سیاست اختلاف نظر وجود دارد. عده‌ای معتقد می باشند که می بایست فشار و تحریم‌های حداکثری ادامه پیدا کند تا گروهی از اقشار جامعه با حکومت به مخالفت برخیزند و نهایتاً منجر به سرنگونی حکومت شوند. اما عده ای دیگر بر این باور می باشند که نه تنها زمینه های سرنگونی ایران ایجاد نشده است بلکه برنامه هسته ای آن ادامه پیدا کرده و سایر توانمندی‌های مهم را نیز به دست آورده است و باید سیاست دیگری در پیش گرفت و بنا به اعتراف خود مقامات آمریکایی و اظهارات اشخاصی همچون وندی شرمن که بیان می دارد سیاست آمریکا در برابر ایران شکست خورده است و این به معنای آن است که مقاومت ایران جواب داده است و توانمندی‌های موشکی و پهپادی یمن و سایر مرتبطین با ایران قوی‌تر شده است و همچنین ترک یا کاهش نیروهای آمریکایی در برخی از مناطق همچون عراق و افغانستان ناشی از تضعیف سیاست آمریکا می باشد.
با عنایت به اخبار غیررسمی از مذاکرات وین به نظر می رسد ایران در برخی موارد خطوط قرمز خود را تقلیل داده است و از طرفی دیگر اگرچه آمریکا نیز خواهان تعلیق برخی از تحریم ها شده است اما باید به این نکته توجه داشت که آمریکا تعهداتی را وعده کرده است که دولت بعدی اگر بیاید این تعهدات برای آن الزام آور نخواهد بود و دولت بعدی می تواند تعهدات را نپذیرد و احتمالا جهت پذیرش آن در پی گرفتن امتیازات جدید بر خواهد آمد به طورمثال امضای کری وزیر امور خارجه آمریکا تضمین و تعهدی در رابطه با اجرای برجام بود اما با رفتن ایشان همه تعهدات و بسیاری از توافقات اجرا نشد. یکی از مدافعان سرسخت برجام جو سیرینسیونه که محقق ارشد در انستیتوی کوینسی در واشینگتن است و به مدت ۱۲ سال رئیس صندوق پلاوشرز بود که متمرکز بر حمایت از ابتکارات در زمینه رفع تنش است در دوران ریاست وی مذاکرات با ایران به جدیت انجام شد و برجام محقق گردید. جو سیرینسیونه این سوال را مطرح می کند که چرا وضعیت با خروج دونالد ترامپ از توافق وضعیت بهتر نشد؟ عقیده ترامپ بر این بود که با خروج از توافق برجام، آمریکا به توافق بهتری دست پیدا خواهد کرد یا اینکه برنامه فشار حداکثری او موجب کوتاه آمدن ایران یا حتی فروپاشی خواهد شد.
در آمریکا تعدادی بر این باور بودند که رژیم ایران که به نظرشان مسئول همه شرارت‌ها در خاورمیانه بوده، آنچنان تضعیف شده که با یک حرکت، از هم خواهد پاشید. اما دیدیم که کارزار فشار حداکثری چه کرد. افزایش بی سابقه تحریم ها، همکاری با اسرائیل در ترور دانشمندان هسته‌ای، و ترور فرمانده ارشد در ایران قاسم سلیمانی و ... با وجود چنین مواردی این احتمال داده شد که ایران بسیار ضعیف شده است هر چند که به واقع اقتصاد ایران به شدت تضعیف شد اما مشاهده می کنیم ایران همچنان در سیاست های خارجی خود خواهان ادامه نفوذ خود در منطقه است و یا آزمایشات مکرر موشکی و یا آزمایش یک ماهواره ‌بر نشان داد برنامه موشکی ایران پیشرفته‌تر شده است و از طرفی از تعهداتش در برجام هر روز بیشتر فاصله گرفته و به توانایی ساخت امکانات لازم برای تولید سلاح اتمی نزدیک‌تر از همیشه شده است در نتیجه می‌بینید که چنین سیاستی تاکنون خیلی کارآمد نبوده است.
امابا توجه به شرایط مطرح شده به نظر می رسد دولت سیزدهم بدلایل ذیل در خصوص تعجیل در مذاکرات وین ملاحظاتی را می بایست داشته باشد :
دولت روحانی به گونه‌ای به مذاکرات وین چشم دوخته است که طرف غربی متوجه می‌شود این مذاکرات برای رفع تحریم نیست بلکه هدف فقط انجام مذاکرات و توافق نسبی است تا در انتخابات بتوانند از این امتیاز استفاده کند. اما از طرفی دولت سیزدهم باید بداند که با روی کار آمدن جو بایدن و زمزمه بازگشت آمریکا به برجام و انجام مذاکرات ، آمریکا خواهان اخذ امتیازات بیشتر از ایران می باشد. هر چند ایران تمام تعهدات خود را انجام داده و طرف‌های دیگر برجام هیچ کدام از تعهدات خود را انجام نداده‌اند. و جالب اینکه آن‌ها برای لغو تحریم‌هایی که از وظایف قبلی آن‌ها در برجام بود، مجدداً وارد مذاکره می‌شوند و امتیازات جدید می‌خواهند! با این وضع ایران مجبور است امتیازات جدید و بیشتری را برای اجرای تعهدات قبلی به کشورهای غربی بدهد و کشورهای غربی بدون کوچک‌ترین امتیازی صرفاً به تعهدات قبلی خود که لغو تحریم‌ها بود، عمل کنند.
همچنین با تصویب قانونی در مجلس که دست دولت را برای مذاکرات باز می‌کند حالا دولت سیزدهم هم امتیازاتی در دست دارد که می‌تواند با آن به مذاکرات برود و برای لغو تحریم‌ها تلاش کند بدون آنکه نیاز باشد امتیازات جدید و فراتر از برجام بدهد. براساس این قانون ایران انجام تعهدات برجامی و فراپادمانی خود را لغو می‌کند تا زمانی که طرف‌های دیگر تحریم‌ها را لغو کند و به برجام پایبند شود. این بار قرار است ابتدا آمریکا تمام تحریم‌ها بردارد بعد ایران راستی آزمایی کند و آن وقت به محدودیت‌های برجامی بازگردد.


نتیجه گیری
1. مهم‌ترین آسیب در مرحله کنونی، تعجیل در به سرانجام رسیدن مذاکرات و تأثیرپذیری از فضاسازی آمریکایی‌هاست. نکته اساسی آن است که برای ایران "نتیجه" مهم‌تر از "زمان" است. همه مردم و مسئولین منتظر لغو تحریم‌ها هستند و این لغو تحریم‌ها هرچه زودتر انجام شود، بهتر است. اما مسائلی در مذاکرات وجود دارد که اگر به آن‌ها توجه نشود نه تنها مشکل تحریم‌ها برطرف نمی‌شود بلکه دستیابی به لغو تحریم‌ها در قالب برجام ناممکن می‌شود.
2. ممکن است آمریکا قول بازگشت به برجام را بدهد و حتی آن را عملی کند اما تا زمانی که تحریم‌ها برداشته نشود فایده و ثمری ندارد پس هدف اصلی لغو تحریم هاست.
3. به مذاکرات باید به عنوان راهی برای لغو تحریم‌ها نگاه شود نباید خود مذاکره تبدیل به هدف شود زیرا در این صورت آمریکا مانند ۸ سال گذشته ایران را در میز مذاکرات می‌نشاند بدون آنکه ذره‌ای از تحریم‌ها بکاهد.

*دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه آزاد واحد شاهرود

 

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.