سیده مسعوده میر مسعودی: عضو هیئت تحریریه
در پی سقوط هواپیمای نظامی روسیه توسط ترکیه که متعاقب بمب گذاری و سقوط هواپیمای مسافر بری روسیه در صحرای سینا و تشدید عملیات سرکوب مخالفان دولت سوریه توسط نیروی هوایی روسیه ،بار دیگر روسیه را سرتیتر رسانه های جهان کرد.
پوتین ،مردی که بسیاری از ابعاد شخصیتی او هنوز کشف نشده در نظام بین الملل روسیه را به کجا می برد ؟
هدف او از همراهی غرب در سرکوب داعش چیست ؟کشوری که بعد از تحریم و انزوا ،اقتصاد آسیب پذیر دارد آیا تحمل ادامه بازی را در منطقه دارد ؟
چگونه راهبردی در نظام بین الملل مد نظر این بازیگر تاثیر گذار قرار دارد و این کشور چه منافعی از این بازی بدست خواهد آورد ؟ آیا این منافع میتواند جبران اقتصاد متزلزل ناشی از انزوا را برایش جبران کند ؟
و در نهایت راهبرد جدید روسیه در نظام بین الملل چیست؟ وتلاش روسیه در تعمیق روابط با ایران چه جایگاهی در نظام بین الملل دارد؟
حوادث پیش رو، شکننده بودن اوضاع ،و حرکت های غیر قابل پیش بینی بازیگران منطقه ای ،پاسخ قطعی به این سوالات را بسیار مشکل می سازد .
فرضیه احتمالی این که با توجه به حوادث اخیر نظیر عکس العمل کشور های اروپایی در برابر مهاجران ،گروگانگیری در پاریس ،و در خواست کمک فرانسه از سایر کشور های غربی و روسیه و بار دیگر بر جسته شدن نقش روسیه در گاز جهان بعد از بحران اوکراین و سایر حوادث می توان اینطور بیان نمود که :راهبرد جدید روسیه تاثیر گذاری در تحولات منطقه ای و در نهایت ، اجرای دیدگاه های توسعه طلبانه در نظام بین الملل است .
پوتین بعنوان سکان دار راهبردهای دو دهه اخیر روسیه ،چه درسایه(زمام داری مدودوف ) و چه در قدرت ،در انقلاب های رنگی در شرق اروپا و اخیرا بحران اوکراین ،که باعث منزوی شدن این کشور شد ،همیشه بدنبال فرصتی مناسب برای احیای قدرت بین المللی برای روسیه بوده است .
در بحران اوکراین که در نهایت با اشغال کریمه از طرف روسیه همراه بود، غرب با تبلیغات وسیع خود چهره این کشور را مخدوش نشان داد و از روسیه بعنوان بازیگری خشن که راهی بجز گزینه نظامی ندارد و برای اعمال دیدگاه های خود ،در مواردی از بستن شیر گاز به روی سایر کشور ها نیز ابایی ندارد، معرفی شد. این نمایش در شرایط فعلی در خاورمیانه در حال اجراست . بدنبال انقلاب ها و بهار های عربی ، بحران و تنش در سوریه و عراق که اهمیت ورود یک نیروی خارجی خشن را صد چندان کرده است، نقطه قوت روسیه گشت.روسیه در اجلاس گاز تهران مشخصا بعنوان یک قدرت برتر که میتواند بازیگران منطقهای را بدور خود جمع کند نمایان شد و پوتین نشان داد که باید نقش او را بیش از یک مهره ساده شطرنج در بازی مناسبات بین المللی دانست. وقتی سال گذشته در اجلاس قدرت های اقتصادی G20 در بریزبن استرالیا ، کشور های غربی در پی اشغال کریمه از سوی روسیه این کشور را از عضویت در این گروه اقتصادی تعلیق کردند ،اوباما روسیه را تهدید به انزوای بینالمللی نمودو ازسران انگلیس تا کانادا خروج روسیه را از کریمه شرط برقراری مجدد روابط دانستند، پوتین سران این کشورها را به شستشوی دوباره اذهان شان توصیه نمود! یکسال بعد ، در اجلاس بعدیG20 در ترکیه این سران کشورهای اروپایی و در پشت سر آنها باراک اوباما بودند که از روسیه نه تنهادرخواست مجدد شرکت در این اتحادیه بلکه مشارکت با اتئلاف غرب در سرکوب داعش را داشتند. در پرتو این سیاست، روسیه توانست ضمن نشان دادن اقتدار خود، سران دول غربی را به این نکته متوجه نماید که روسیه بعنوان بازیگری بین المللی برای خود حقوقی متصور است که دیگر بازیگران در نظام بین الملل باید به آن توجه لازم را داشته باشند.در این رویکرد بدنبال حملات داعش در پاریس این رهبران کشور ها ی اروپایی و آمریکا بودند که از این کشور تقاضای نقش فعالتری در بحران سوریه را نمودند حتی حرکت ترکیه در ساقط کردن هواپیمای جنگی روسیه باعث شد تا سایر دول ضمن توصیه به خویشتن داری از روسیه بخواهند به دلیل (خطای) پیش آمده از ادامه حملات روسیه به داعش صرف نظر نکند. در حالی که همگان در پی حادثه اخیر در حال مطالعه مفاد ماده پنج معاهده پیمان ناتو ولزوم واکنش احتمالی سایر دول اروپایی در صورت واکنش تلافی جریانه روسیه بودند، این حرکت دول غربی نشان داد که عمق باتلاق سوریه برای کشور های اروپایی به مراتب بیش از آن است که بخواهند در صورت ادامه بحران بین ترکیه و روسیه به این موضوع توجهی نمایند. در نهایت بازی روسیه در خاورمیانه باعث شد تا عملا الحاق کریمه به روسیه بصورت دوفاکتو به رسمیت شناخته شود.
در باز نگری رفتار روسیه از زمان فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی تا کنون روسیه را در چهار فاز جداگانه می توان مورد بررسی قرار داد. فاز اول :تا پایان دور اول زمامداری پوتین بود روسیه به دلیل ضعف اقتصادی کاملا وابسته به اتحادیه اروپا بود وتمام تلاش خود را در تثبیت مرزهای داخلی خود نظیر بحران چچن صرف نمود .
در فاز دوم اتحادیه اروپا بدنبال اعمال محدودیت های چهار چوبی برای روسیه نظیر حاکمیت قانون وشفافیت و…..بود .این رفتار باعث تضعیف اعتماد در گار گزاران کرملین شد ودر نهایت دیدگاه آنها نسبت به حسن نیت غرب تغییر داد.
گسترش پیمان ناتو به شرق و باز پس گیری سدهای دفاعی روسیه توسط غرب که با انقلابهای رنگی از گرجستان تا اوکراین روسیه را به واکنش اجتناب ناپذیر دفاعی وادار ساخت.
فاز چهارم رفتار روسیه که امروزه در حال اجرا است تلاش روسیه در اعمال سیاست و زور در منازعات فرا منطقه ای است .در پاسخ به این سوال که آیا روسیه از بعد اقتصادی قادر است با توجه به مواضع غرب در تحریم این کشور هم چنان به دیدگاهای توسعه طلبانه فرا منطقه ای نظیر موضوع سوریه بپردازد باید گفت سیاست های اخیر روسیه نه تنها حلقه فشار را بر این کشورها تنگ نمی کند بلکه با ایجاد فرصت جدید و کار آمدی مناسب در مبارزه با داعش کشورهای اروپایی را یکی پس از دیگری به سمت خود کشیده ومشکلات تحریم را خنثی سازد ودر اینکه نگاه روسیه به ایران در این پازل به چه معناست باید گفت رفتار ایران در این پازل آزمون برد وباخت برای روسیه است همان گونه روسیه با کنار گذاشتن ترکیه به دنبال آن است سایر کشورهای اروپایی را وادار به پذیرش نقش خود سازد تغییر احنمالی رفتار ایران وچرخش آن به سوی غرب ارزش نسبی روسیه در فراهم کردن انرژی به اروپا را کاهش می دهد.
در بروز چنین رخدادی تاثیر گذاری دیدگاه های توسعه طلبانه وفرا منطقه ای روسیه در نظام بین الملل به نا گاه رنگ می بازد ادامه همکاری ایران با روسیه مزیت دیگری هم دارد و آن اینکه روسیه امید دارد از یک بازار مصرف مونوپول در منطقه بر خوردار گردد چنین حرکتی روسیه را در استمرار دیدگاه های خوددرنظام بین الملل و احیاء قدرت جهانی یاری میدهد.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل