Developed in conjunction with Joomla extensions.

فاجعه پاریس، دریچه‌ای برای نظریه‌پردازی نوین در روابط بین‌الملل

 رضا کدخدا زاده : عضو هیات تحریریه

 در میان رشته های علوم انسانی، رشته روابط بین‌الملل از متاخرترین رشته‌هایی است که به صورت یک علم مورد بررسی قرار گرفت. علی‌رغم اهمیت فراوان این رشته در دنیای امروز، عمر تشکیل اولین کرسی روابط بین‌الملل حتی به یک قرن هم نمی‌رسد. کرسی روابط بین‌الملل در سال 1919 میلادی در دانشگاه ویلز تاسیس شد و از آن زمان به بعد از ذیل تاریخ و علوم سیاسی خارج و به صورت یک رشته مجزا درآمد. با این حال چند دلیل عمده وجود داشت که منجر به تاخیر ورود یک نظریه علمی در روابط بین الملل شد. از جمله مهم ترین دلایل می توان به این موارد اشاره کرد: قادر نبودن انسان به تغییر و دگرگونی در روابط میان ملت‌ها، فقدان تفکر علمی و سیستماتیک برای شناخت عینی و تئوریک روابط بین‌الملل، مبهم بودن رویدادهای جهان، تکرارناپذیری بسیاری از مسائل جهانی و همچنین دیدگاه تاریخی و فلسفی‌ای که در این رشته ریشه داشت.
برخی از متفکران عرصه روابط بین الملل معتقدند دو جنگ جهانی خانمان‌سوزی که جهان به آن گرفتار شد نقطه عطفی بود که متفکران عرصه روابط بین‌الملل علاوه بر توجه به مشاهدات تاریخی و فلسفی به روش‌های علمی و نظریه پردازی‌های کارکردی در این عرصه بپردازند.
در واقع در این گزاره که جنگ‌های فراگیر جهانی بودند که باعث بوجود آمدن رشته روابط بین‌الملل و نظریه‌پردازی در این رشته شد، واقعیت مهمی نهفته است. و آن اینکه نظریه‌پردازی در روابط بین‌الملل برای پاسخ دادن به این سوال بود که چگونه می‌توان از جنگ جلوگیری کرد و صلح را به‌ وجود آورد؟
پاسخ به سوال مزبور منجر به نظریه‌پردازی‌ متعددی در عرصه روابط بین‌الملل شد تا جایی که خیلی زود این عرصه، محیط تقابل‌ها و مناظره‌های پارادایم‌ها و نظریات گوناگون شد. هر یک از نظریاتی که در این عرصه به منصه ظهور رسیدند را می‌توان با توجه به محیطی که آن‌ها در آن شکل گرفته‌اند بررسی کرد. به عنوان مثال نظریه واقع‌گرایی که دو دهه مرکز توجه کنشگران این عرصه قرار داشت در محیط خاص جنگ جهانی دوم و شرایط پس از آن بوجود آمد و تا مدت ها به عنوان پارادایم اصلی حوزه روابط بین‌الملل مطرح شد. در واقع هانس جی مورگنتا با تدوین این نظریه در دهه 1950 میلادی یک نظریه جامع و منطقی برای تحلیل سیاست بین‌الملل ارائه داد که علی‌رغم گذشت بیش از شش دهه از آن، هنوز مورد توجه محافل علمی قرار می‌گیرد.
می‌توان گفت پیشرفت در نظریات بعدی عرصه روابط بین‌الملل علاوه بر اینکه به مانند هر علمی که در آن انباشت علم سبب پیشرفت آن می‌شود، حاصل متغیر دیگری هم بوده که آن متغیر، تغییر محیط بین‌الملل می‌باشد.
در اواخر دهه 1970 میلادی که کنت والتز کتاب "نظریه سیاست بین‌المل" را نوشت نظریه جدید خود را با توجه به جنبه‌های نظریه واقع‌گرایی شرح داد که به نظریه نوواقع‌گرایی در عرصه روابط بین‌الملل مشهور شد. در واقع عنصر اصلی در این تغییر پارادایم، مسائل جدیدی بود که در عرصه بین‌الملل بروز و ظهور کرده بود و محیط جدیدی را در جهان شکل داده بود.
دوران پس از جنگ سرد و محیط جدید نظام بین‌الملل شرایطی را رقم زد که بسیاری از کنشگران سیاست بین‌الملل این دوران را که در واقع پایان دوران نظام دوقطبی جهان بود، به عنوان فصل نوینی در عرصه روابط بین‌الملل از آن یاد می‌کنند. مسایل جدیدی در این دوران در عرصه جهانی مطرح می‌شود که هر یک از این مسایل در درجه اول با محیط بین‌الملل در ارتباط هستند.
هنگامی که مک لوهان نظریه خود با عنوان دهکده جهانی را مطرح کرد رویکرد وی بیشتر توجه به تاثیرات وسایل ارتباط جمعی مثل مطبوعات، رادیو، تلویزیون و... بر روی شیوه زندگی جوامع بشری بود. هر چند این نظریه، بیشتر دستمایه کشورهای پیشرفته جهان شد که از رسانه به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف خود در جهان استفاده کنند اما نمی‌توان از واقعیتی که در آن نهفته است صرف نظر کرد.
با توجه به نظریه دهکده جهانی و البته از منظری دیگر می توان گفت جهان امروز، به واقع مانند دهکده جهانی کوچکی است که هر اتفاقی در هر کجای جهان اتفاق افتد بدون شک دیر یا زود تاثیر خود را در جای جای گیتی خواهد گذاشت. این مهم در سالیان اخیر در مسایلی مانند محیط زیست تقریبا مورد قبول و توجه اکثر کشورهای جهان قرار گرفته است اما هنوز مسایلی در جهان وجود دارد که رویکردی مشابه مسائل زیست محیطی به آن صورت نمی‌گیرد. اکثر کشورها در مواردی مانند محیط زیست به این نتیجه رسیدند که در تصمیمات سیاسی و کنش‌های خود، آن را به طور جدی مورد توجه قرار دهند و نسبت به آن تا جای ممکن از هر گونه صف‌بندی جلوگیری کنند و هر چه بیشتر سعی شود اجماع واقعی برای آن صورت پذیرد.
امروزه یکی از این مسایل مهمی که در دهکده جهانی هنوز به میزان کافی در آن اجماع واقعی وجود ندارد و هنوز درگیر صف‌بندی‌های عرصه سیاست بین‌الملل است مساله تروریسم جهانی است.
شاید نخستین بار حادثه ۱۱ سپتامبر بود که واژه تروریسم جهانی در جهان به طور جدی مورد توجه قرار گرفت اما به دلایلی از جمله سیاست‌های تهاجمی نومحافظه‌کارانی که قدرت را در ایالات متحده آمریکا را در دست داشتند مغفول ماند و این مساله را وارد صف‌بندی‌های نظام بین‌الملل کرد و اجماع جهانی علیه آن صورت نگرفت. به عنوان مثال سیاست‌های ضد تروریسم دولت وقت ایران که حتی در راستای منافع مستقیم آمریکا در مساله مقابله با نفوذ طالبان در خاورمیانه هم بود، نیز مورد بی‌توجهی هیات حاکمه آمریکا قرار گرفت و با در محور شرارت قرار دادن ایران، این پالس به جهان مخابره شد که در مبارزه با تروریسم، اجماع جهانی باید بر مبنای هژمونی آمریکا صورت پذیرد. امری که در نهایت منجر شد که هیچ‌گاه اجماع جهانی بر علیه تروریسم صورت نگیرد.
در نهایت بسیاری از کشورهای جهان برای مقابله با تروریسم سعی کردند بیشتر به افزایش قدرت خود در برابر تروریسم نظر داشته باشند تا اینکه اجماعی جهانی برای آن صورت دهند. این امر باعث شد در بسیاری از کشورهای جهان این رویکرد بوجود آید که به جای همکاری جهانی و اجماع بر علیه خشونت و تروریسم در جهان، برای امن نگاه داشتن سرزمین خود هر چه بیشتر نا امنی را از مرزهای خود دور نگه دارند. حتی اگر لازم بود برای افزایش امنیت در سرزمین خود رویکردی اتخاذ شود که در آن آتش جنگ در مناطق دوردست گرم نگه داشته شود، از انجام آن در راستای منافع ملی اجتناب نشود. در واقع این نوع نگرش منجر شد که در سیاست جهانی برخی سخن از تروریسم خوب و تروریسم بد کنند.
حادثه‌ای که در پاریس، جهان شاهد آن بود یکبار دیگر نشان داد که به هیچ وجه ممکن تروریسم را نمی‌توان به خوب و بد تقسیم کرد. اگر صدای گلوله‌ای که در فراتر از مرزهای کشوری که سیاست درستی در قبال مبارزه با تروریسم اتخاذ نکند، شنیده نشود، ممکن است مصیبت نهفته در آن تنها مشمول گذر زمان شود و دیر یا زود، ضعیف یا قوی، در درون مرزهای خود با افراطی‌گری و دهشت‌افکنی، مستقیما روبرو گردند.
این اتفاق در قلب اروپای امن حاوی یک پیام بسیار مهم برای کنشگران روابط بین‌الملل است که در نظریات خود، دهکده جهانی بودن نظام بین‌الملل از منظر سیاست خارجی کشورها را مورد مداقه خویش قرار دهند. در واقع در نظریات خود باید هر چه بیشتر چگونگی از بین بردن تروریسم جهانی را به صورت هنجاری مطرح کنند.
می‌توان گفت هنجاری بودن نظریات ضد تروریسم بین‌الملل کشورها را ترغیب خواهد کرد که در سپهر سیاسی خود در عرصه بین‌الملل برای هر رویکردی که اتخاذ می‌کنند و هر تصمیمی که می‌گیرند منافع ملی‌اشان را به گونه‌ای تعریف خواهند کرد که به تاثیر آن در افراطی‌گری و خشونت در هر کجای جهان به مثابه امنیت درونی خود نگاه شود.
در این صورت است که انتظار می‌رود اگر آتش جنگ در هر کجای این جهان شعله‌ور شود عدم صدور هرگونه تسلیحات نظامی به آن منطقه حتی در صورت منافع اقتصادی فراوان، از سوی کشورهای جهان در دستور کار قرار خواهد گرفت. پیگیری این رویکرد در سیاست بین‌الملل به معنی این خواهد بود که در جهان از تبدیل منطقه‌ای مثل خاورمیانه به یک انبار تسلیحاتی پیشگیری خواهد شد.
اگر امروز خاورمیانه در آتش جنگ می‌سوزد بدون شک بخش عمده‌ای از آن حاصل صادرات بی‌رویه قانونی و غیرقانونی تسلیحاتی است که هر روز آتش جنگ‌ها را در آن شعله‌ورتر می‌سازد. منطقه‌ای که بیشترین میزان تجارت ممکن در آن را تسلیحات نظامی به خود اختصاص داده است، دور از عقل و منطق نیست که خونبارترین منطقه جهان نیز باشد.
اگر کشورهای صادرکننده تسلیحات نظامی حاضر نباشند در رویکرد فعلی خود تغییری صورت دهند و تنها منافع اقتصادی خود در صدور بی‌رویه تسلیحات به خاورمیانه و دیگر نقاط جهان را مدنظر قرار دهند باید همان ابتدا بخشی از سود اقتصادی حاصل از این تجارت نامبارک را اندوخته کنند تا پس از وقایع تروریستی احتمالی که دیر یا زود در داخل مرزهای خود دامن‌گیرشان خواهد شد هزینه کنند!
حملات تروریستی که در فرانسه رخ داد تنها زبانه کوچکی از آتش جنگ در خاورمیانه بود که توانست مرزها را درنوردد و آتش را در قلب اروپا نمایان کند. فاجعه‌ای که حاصل تقسیم تروریسم به خوب و بد و همچنین مشروط کردن مبارزه بر علیه آن در این منطقه جهان است. این حادثه شاید خیلی از کشورهای جهان را به این نتیجه برساند که برای مبارزه با تروریسم باید اجماعی فراتر از روابط سیاسی جاری بین کشورها صورت گیرد. مبارزه سلیقه‌ای با تروریسم بدون اجماع جهانی بدین معنی است که قدرت‌های جهانی از همین لحظه می‌بایست با ابزارهای تحلیلی که در اختیار دارند بنشینند و پیش‌بینی کنند که بعد از پاریس مقصد بعدی ترور و وحشت کجاست؟!

 

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

 

 

یادداشت

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش(دکتری تخصصی روابط بین الملل)
دکتر زهرا شریف زاده (دکتری تخصصی روابط بین الملل)
میکائیل سانیار( دانشجوی دکتری علوم سیاسی (مسائل ایران)، دانشگاه آزاد اسلامی ...
دکترمریم خالقی نژاد(دبیر سرویس دیپلماسی فرهنگی مجله ایرانی روابط بین الملل)

گفتگو

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش در گفت‌وگو با ایلنا
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش مدیر مسئول مجله ایرانی روابط بین الملل در گفت‌وگو با ...

مفاهیم و نظریه ها

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
رضا میرزایی کارشناس ارشد روابط بین الملل

مطالب پربازدید

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
متن سخنرانی دکتر امیر هوشنگ میرکوشش به مناسبت 18 می روز جهانی موزه و میراث ...
دکترامیرهوشنگ میرکوشش

تبلیغات

فراخوان مقاله

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.