دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
در ماه دسامبر ، اوباما رئیس جمهور آمریکا گفت که او آرزو دارد ایران را در نهایت به عنوان یک قدرت منطقه ای بسیار موفق ببیند. آرزویی که به کابوسی برای کشور های عربی خلیج فارس و خاورمیانه تبدیل شده است. آرزویی که در حال تبدیل شدن به واقعیت است. ورود ایران به مناقشه یمن و حمایت از اقلیت شیعه حداقل در سطوح دیپلماتیک و همزمان فشار آمریکا بر عربستان برای قطع عملیات هوایی و شروع مذاکرات سیاسی شامل ایران برای حل مناقشه یمن، روند مذاکرات هسته ای ایران و گروه 1+5 و احتمال توافق جامع ایران با قدرت های بزرگ و حل و فصل مسائل مربوط به پرونده هسته ای ، احتمال لغو تحریم های اقتصادی ایران و آزاد سازی منابع مالی ایران ، ورود سرمایه گذاران غربی به ایران و رشد اقتصادی ایران، احتمال حل مناقشه سوریه با همکاری ایران و امریکا و پایان جنگ داخلی در این کشور، پاکسازی عراق و سوریه از گروه های تروریستی داعش و القاعده، تمامی موارد فوق و موارد دیگر در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس نشان از این واقعیت استراتژیک دارد که ایران به عنوان قدرتی برتر در این منطقه در حال ظهور است و همچنین نشان از تغییر استراتژی ایالات متحده در این منطقه دارد.
چه کشوری به عنوان قدرت مسلط در خاورمیانه ظهور خواهد کرد؟ به نظر می رسد قالب های سنتی قدرت و سیاست در خاورمیانه در حال تغییر است که چشم انداز متفاوتی را در منطقه رقم خواهد زد. با توجه به امکان ظهور ایران به عنوان قطب قدرت در منطقه، این سئوال مطرح است که ایران چگونه به طور ناگهانی به یک قدرت بزرگ تبدیل شده است؟ به نظر می رسد که تغییر استراتژی ایالات متحده امریکا به عنوان قدرت هژمون جهانی و شناسایی ایران به عنوان قدرت منطقه می تواند پاسخی به این سئوال باشد.
ایالات متحده در پاسخ به حملات 11 سپتامبر به افغانستان حمله کرد و طالبان را قلع و قمع نمود که بزرگترین دشمن ایران در شرق این کشور محسوب می شد. حمله ایالات متحده به عراق و سرنگونی صدام حسین دشمن اصلی ایران در غرب این کشور را از بین برد. بعد از شکست و تضعیف دو دشمن اصلی ایران در شرق و غرب این کشور ، دیگر ایران فاقد دشمنان سنتی در منطقه بود و برای اولین بار در طول قرن گذشته ، ایران به عنوان قدرتی مهم در منطقه پدیدار شد. البته باید توجه نمود که قصد ایالات متحده از انجام امور فوق همراهی با ایران برای تبدیل شدن به قدرت منطقه ای نبود. موضوعی که اغلب اعراب خاورمیانه آن را باور ندارند. به زعم اعراب ، تحولات اخیر نشان از آمادگی ایالات متحده برای بازگشت به رابطه قدیم خود با ایران در زمان شاه دارد، زمانی که ایران به عنوان قدرت مطلق منطقه مورد شناسایی و حمایت ایالات متحده قرار داشت. به نظر می رسد تبلیغ و بزرگ نمایی تهدید ایران در منطقه و جهان در حال کم رنگ شدن است، ایرانی که مدت 200 سال است به هیچ کشوری تهاجم نظامی نکرده است.
مذاکرات هفت ماهه هسته ای میان ایران و 1+5 و توافق اولیه در اول مارس 2015 و توافق جامع و نهایی احتمالی تا جولای نقطه کانونی ژئو پلیتیک منطقه در سال 2015 خواهد بود.فراتر از مورد خاص اسرائیل ، مناطق میان شرق مدیترانه و شرق آسیا از مناطق مهم و کانونی سیاست خارجی ایالات متحده باقی مانده است. ایالات متحده دارای سه منفعت اصلی است: حفظ موازنه منطقه ای قدرت؛اطمینان از حفظ جریان نفت و کشتیرانی؛ و شکست گروه های اسلامی که امنیت این کشور را تهدید می کنند. حفظ توازن قدرت در سه منطقه اعراب و اسرائیل،هند و پاکستان و عراق و ایران از چالش ها و اولویت های اصلی این کشور است. چالش موازنه منطقه ای میان ایران و عراق با حمله امریکا به عراق و سرنگونی صدام حسین اهمیت خود را از دست داد.
ایران و عراق به عنوان قلب منطقه
شرایط روی زمین ، ایالات متحده را به این نتیجه رسانده است که به دنبال متحد منطقه ای قدرتمندی مثل ایران باشد. واقعیت این است که این دو کشور علی رغم خصومت 35 ساله و تخریب روابط میان آن ها دارای منافع مشترکی در منطقه هستند. به عبارت دیگر، امریکا به منظور اجرای اهداف استراتژیک خود به دنبال مصالحه با ایران است. دلیل اصلی که ممکن است ایران به این معامله ملحق شود واقعیات 10 سال گذشته است. در حقیقت ایران در این مدت با سربازان امریکایی در مرز های شرقی و غربی خود در یک مسیر قرار داشتند. منافع راهبردی اولیه ایران بقای رژیم است و برای حفظ آن تقویت نفوذ ایران در میان مسلمانان و عدم ظهور مجدد عراق به عنوان رقیب ضروری است. رئیس جمهور ایالات متحده اخیرا اعلام نمود که این کشور به دنبال تغییر رژیم در ایران نیست و تضمین این موضوع می تواند به تغییر استراتژی دو کشور در ارتباط با یکدیگر بیانجامد.
باید اذعان نمود که از اتحاد ایران و امریکا کشور های عرب منطقه هستند که متضرر می شوند و به همین دلیل در راه این روابط و موفقیت مذاکرات هسته ای و مسائل دیگر منطقه کار شکنی می کنند. این کشور ها بدون عراق قادر به دفاع از خود نمی باشند. نباید از نظر دور داشت که روابط حسنه میان ایران وامریکا بر روابط تاریخی ایالات متحده با عربستان نیز تاثیر خواهد گذاشت.
برای قرن ها معضل چالش ایران با قدرت های بزرگ منطقه مثل امپراطوری عثمانی و روسیه ، چالشی برای بقای ملی و استقلال ایران بوده است . با وجودی که ایران همیشه از این امپراطوری ها ضعیف تر بوده اما به سه دلیل عمده بقای ایران تضمین شده است: جغرافیا، منابع و دیپلماسی. موقیت سوق الجیشی و وسعت ایران حملات نظامی به این کشور را دشوار و خطرناک نموده است. ایران همچنین قادر به تدارک نیروی کافی برای مقابله با تهاجم قدرت های دیگر بوده است. همزمان ایران در تلاش های دیپلماتیک نیز نقش هوشمندانه ای ایفا نموده است. استراتژی ایران در دوران قبل و کنونی تفاوت چندانی نکرده است:استفاده از موقعیت استراتژیک سرزمینی، حفظ نیروی دفاعی و فعالیت در مانور های دیپلماتیک. این وضعیت چشم اندازی از قدرت منطقه ای ایران می باشد.
ایران به عنوان قدرت برتر منطقه
استراتژی ایران بعد از جنگ دوم جهانی دستیابی به قدرت منطقه ای بوده است که این با توجه به ویژگی های طبیعی ایران به عنوان قدرت منطقه ای دور از ذهن نیست.از زمان جنگ دوم به بعد ایران همواره باچالش های منطقه ای مثل عراق مواجه بوده است که در نهایت به جنگ 8 ساله میان دو کشور منتهی شد و با خسارات مالی و جانی فراوانی همراه بود. ایران مجبور بود با ایالات متحده نیز که الگوی نهایی قدرت در منطقه را تعریف نموده مقابله نماید.از آن جا که ایران و ایالات متحده منافع مشترک بسیاری در منطقه دارند ، با شرایط جدید منطقه همگرایی دو کشور در منطقه بیش از هر زمان دیگری فرصت بروز و ظهور یافته است. در هر صورت استراتژی ایران چه در زمان رژیم شاهنشاهی و چه در دوران کنونی از ظرافت خاصی برخوردار بوده است که تا کنون توانسته منافع حیاتی ایران را تضمین نماید و در عین حال از رویارویی مستقیم با آمریکا به عنوان هژمون جهانی در امان باشد. به نظر می رسد جمهوری اسلامی در این بعد از رژیم شاه موفق تر عمل نموده است. همکاری هوشمندانه ایران با امریکا در زمان حملات امریکا به افغانستان و عراق را می توان در این راستا تحلیل نمود. با خروج امریکا از عراق، ایران خلاء قدرت ایجاد شده را پر نمود. ژئو پلیتیک منطقه برای اولین بار پس از قرن ها موقعیت مناسبی را برای ایران فراهم نموده است.
فرصت تاریخی ایران و آمریکا
ایران اکنون به جای مانور بر روی استقلال و بقای حکومت فرصتی تاریخی دارد تا به عنوان قدرت برتر منطقه وارد عرصه شود. ایران به خوبی درک نموده است که گرایش قدرت های بزرگ جهان و به ویژه ایالات متحده آمریکا به طوری غیر قابل پیش بینی تغییر کرده است ودیگر شاید تغییر رژیم از اولویت های امریکا نباشد. ایران به دنبال یک استراتژی کلان برای استحکام نفوذ منطقه ای خود است و در عین حال تلاش دارد که اقدامات تلافی جویانه امریکا را تحریک نکند. با اطمینان آمریکا و راستی آزمایی برنامه هسته ای ایران و توافق در ماه جولای به نظر می رسد که ایالات متحده نیز جایگاه ایران را به عنوان قدرت طبیعی منطقه به رسمیت شناسد و در صورت آغاز مذاکرات دو کشور بر سر مسائل منطقه بر این شناسایی مهر تایید خواهد زد.
در صورت اتخاذ سازو کاری که منافع ایران در سوریه را تضمین نماید و سرکوب گرو های تروریستی در عراق و سوریه، نفوذ ایران از افغانستان تا بیروت گسترش خواهد یافت که این موضوع باعث تغییر موازنه قدرت در خاورمیانه خواهد شد. در نتیجه جایگاه ایران به عنوان قدرت برتر خلیج فارس و خاورمیانه به واقعیت خواهد پیوست. با گسترش نفوذ و قدرت ایران در منطقه ، عربستان سعودی و دیگر کشور های خلیج فارس راهی جز انعطاف در مقابل خواسته های ایران ندارند. در پایان باید تاکید کرد که همه موارد فوق در صورتی به واقعیت خواهد پیوست که ایران و ایالات متحده آمریکا هوشمندانه منافع مشترک خود در منطقه را اولویت اصلی خود بدانند و از این فرصت تاریخی بهترین بهره برداری را بنمایند
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل