مصاحبه مجله ایرانی روابط بین الملل با دکتر محمدمنصورنژاد*
دکتر محمد منصورنژاد عضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعاتصلحایران و پژوهشگر حوزه سیاست و روابطبینالملل در گفتگو با مجله ایرانی روابطبینالملل، در خصوص اهداف آمریکا در خروج نظامی از افغانستان و واگذاری این کشور به گروه طالبان بیان داشتند که، حدود دو دهه آمریکا در این منطقه مستقر بود و همانطور که میدانیم افغانستان هممرز با چین است، و این را نیز میدانیم که چین مهمترین رقیب اقتصادی آمریکا محسوب میشود و به باور بسیاری از کارشناسان خروج نظامی آمریکا از منطقه با این هدف است که بهتر بتواند با چین رقابت کند. به باور دکتر منصورنژاد، اینکه آمریکا در کشوری سالها حضور داشت و ناگهان آن کشور را رها میکند جای تامل بسیار فراوان دارد. به گفته ایشان، آیا با عقل و منطق و ملاحظات سیاسی و امنیتی تطابق دارد که آمریکا این منطقه را رها نماید؟
دکتر منصورنژاد توجه به دو نکته را ضروری دانستند، اول اینکه بازگشت مجدد طالبان و قدرت گرفتن این جریان از دو جهت قابل تامل است. مذاکراتی که در دوحه قطر انجام شد یک دستاورد یک دستاورد بزرگی برای طالبان داشت که به موجب آن ششهزار زندانی این گروه توسط دولتمرکزی افغانستان آزاد شد. به عبارت بهتر دولت مرکزی افغانستان مجبور به آزادی این زندانیان شد، چرا که در بسیاری از نشستها نمایندگان این دولت حضور نداشتند. بنابراین آمریکا دولت افغانستان را مجبور ساخت که نزدیک به ششهزار زندانی طالبان را که طلبههای آموزش دیده و بسیار باانگیزه بودند را رها کند و نتیجه چنین شد که طالبان این ظرفیت را به لحاظ نیروی نظامی پیدا کند که مجددا در صحنه خوش بدرخشد. دوم اینکه برآیند مذاکرات دوحه به این سمت رفت که آمریکا حضور خود را کمرنگ سازد و اعلام کند که تصمیم به خارج نمودن نیروهای نظامی خود از افغانستان دارد. به باور دکترمنصورنژاد پیام آشکار یا پنهان این توافق به طالبان چنین بود که: فرصت بسیار مناسب است و شما نیروی کافی در اختیار دارید و دولتمرکزی نیز ضعیف و ناتوان است، بنابراین شما(طالبان) بیایید و بگیرید.
این تحلیلگر مسائل سیاسی و بینالمللی در ادامه اذعان داشت، آنچه من برداشت میکنم این است که، از آنجا که آمریکا زمینه حضور مجدد طالبان در افغانستان را فراهم کرد و شکی هم در آن نیست، در نتیجه برآیند و استنباط و تحلیل من این است که آمریکا میخواهد این منطقه را برای چین خصوصا و البته خود به خود برای ایران ناامن بسازد. یعنی با خروج آمریکا دولتمرکزی و ضعیف افغانستان که توان تسلط و حمایت از کل کشور را ندارد اما در مقابل طالبان نیروی سازماندهی بیشتری دارد و طی دو یا سه سال آینده میتواند اکثریت مناطق افغانستان را تصرف نماید. اما نباید فراموش کنیم که دیگر گروههای حاضر در افغانستان مانند هزارهها، تاجیکه و ازبکها که عمدتا در منطقه شمال افغانستان مستقر هستند نیز انگیزههای خاص خود را دارند و به این راحتی کابل، دره پنجشیر و دیگر مناطق را به طالبان واگذار نمیکنند. این گروهها اکنون در حال بسیج و آماده شدن هستند و مقاومت خواهند نمود، حتی طالبان هم در صورت مسلط شدن بر افغانستان باز هم باید با این گروهها بجنگد. در مجموع و به نظر و برآیند این پژوهشگر حوزه روابط بینالملل، منطقه در حال ناامن شدن برای خصوصا چین و در مرحله بعد برای ایران است و ظهور طالبان میتواند به گسترش دیگر گروهها مانند داعش نیز منجر شود. در مجموع دکتر منصورنژاد این خروج را خروجی مهندسی شده و هدفمند از سوی امریکا میدانند که هدف آن هم چیزی نیست جز ناامن کردن منطقه با قدرت گرفتن طالبان.
ایشان در خصوص تسلط طالبان بر افغانستان و تاثیرات آن بر امنیت منطقه و خصوصا ایران بیان داشتند که، چه کشورهایی همسایه افغانستان هستند؟ در غرب ایران، در شمال ترکمنستان و تاجیکستان و ازبکستان، در شرق این کشور چین قرار دارد و در جنوب با پاکستان و البته با منطقه کشمیر نیز همجوار و نزدیک است. همه اینها هر کدام مسائل خاص خود را دارند. به عنوان در منازعه میان پاکستان و هندوستان، خود به خود افغانستان در بحث جامو و کشمیر به نفع پاکستان عمل خواهد کرد. چرا که پشتوانه فکری طالبان فرقه دیوبندیهای پاکستان هستند و هم پشتوانه نظامی آن نیز حمایتهای پاکستان است. در نتیجه دخالت در مساله کشمیر به نفع پاکستان خواهد بود اما این حمایت از پاکستان خود به خود موجب عصبانیت هندوستان خواهد شد و بنابراین این منطقه برای هندوستان امنیت لازم را نخواهد داشت. بسیار واضح است که در منطقه شرق که چین واقع شده با وجود کوهستانی بودن مرزهای افغانستان و چین، اما چون طالبان نیروهای کلاسیک و با محدودیتهای رزمی متعارف نیستند و به صورت نامتقارن عمل میکنند در نتیجه میتوانند خطرات جدی برای چین ایجاد نمایند. به باور دکتر منصورنژاد چین ناچار است که هزینههای خود را در مرزهای خود با افغانستان افزایش داده و نیروهای بیشتری در منطقه مرزی مستقر نماید، چون پشتوانه اصلی طالبان به عقیده دکتر منصورنژاد آمریکا است. بنابراین چین باید در منطقه غربی خود هزینههای نظامی و امنیتی بیشتری داشته باشد. در مورد ایران نیز به گفته ایشان، همین الان هم نیروهای ارتش در مناطق شرقی مستقر شدهاند و حالت آماده باش دارند. باید بدانیم که طالبان دولت نیست و حتی در صورت تسلط بر افغانستان نیز خود را امارتاسلامی خواهد نامید و نه دولت متعارف که بر طبق استانداردهای بینالمللی عمل کند. بنابراین و از این جهت به قول و قرارهای طالبان نمیتوان توجه کرد و اعتماد داشت. به باور ایشان مادامی که طالبان در مرزهای شرقی ایران حضور داشته باشد، مناطق شرقی ایران نیز ناامن خواهد بود. طالبان سابقه شیعهکشی دارد و حتی سابقه کشتار دیپلماتهای ایرانی در مزارشریف. هر چند که طالبان مدعی حنفیمذهب بودن است اما با حنفیهای پاکستان و هندوستان برداشتهای متفاوتی دارند بنابراین برای ایران از بعد امنیتی بسیار خطرناک است. البته این تهدید ابعاد دیگری هم دارد. به عنوان مثال ایران در حال سرمایهگذاریهایی در افغانستان است و با ظهور طالبان با چالش مواجه خواهد شد. همچنین در بحث مهاجرت نیز باید توجه داشت که، مهاجرین افغانی زیادی به ایران پناه خواهند آورد که برای ایران پرهزینه خواهد بود. برای همسایگان شمالی افغانستان نیز وضعیت به همین منوال خواهد بود و با مشکلات امنیتی جدی مواجه خواهد شد. چرا که علاوه بر مهاجرت تاجیکها و ترکمنها و ازبکهای افغانستان به مرزهای شمالی، راه نفوذ گروههای تروریستی به این مناطق نیز هموارتر خواهد گشت. ناامن شدن این کشورها خود به خود ناامنی روسیه را نیز به دنبال خواهد داشت.
دکتر منصورنژاد در پایان بیان داشتند که ظهور طالبان نه تنها امنیت منطقه بلکه امنیت جهان را نیز به مخاطره خواهد انداخت و موجب تقویت جایگاه جهانی جریانات تندرو و افراطی و تضعیف جایگاه جریانات میانهرو در سطح جهان خواهد گردید.
*عضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعاتصلحایران و پژوهشگر حوزه سیاست و روابط بینالملل
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل