جنگ لفظی ایران با آمریکا و بازی "جوانک ترسو"
- توضیحات
- نمایش از دوشنبه, 22 مرداد 1397 18:47
- بازدید: 297
روح اله سوری عضو هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل
در نظریه بازیها، بازی تحت عنوان "بازی جوجه"یا "جوانک ترسو" وجود دارد که در آن فرض بر این است که دو راننده جوان، سوار بر اتومبیلهای خود و درحالی که چرخهای سمت چپ اتومبیل خود را روی خط وسط جاده قرار دادهاند به سمت یکدیگر رانندگی میکنند. هریک از رانندگان انتظار دارند که طرف مقابل به دلیل ترس از مرگ، با چرخاندن فرمان اتومبیل خود به سمت راست از بازی کنار رود. بازی "جوجه" بازی است که در شرایط مختلف و بسته به تصمیمات دو طرف نتایج مختلفی را برای آن میتوان متصور شد. در کل سه سناریو را برای این بازی میتوان در نظر گرفت :
الف - یکی از بازیگران از ترس مرگ و برخورد با طرف مقابل در آخرین لحظه مجبور به کنارکشیدن از بازی شود
ب - هر دو بازیگر در یک لحظه از ادامه بازی انصراف دهند
ج - هر دو بازیگر تا آخر به بازی خود ادامه داده و نهایتا با یکدیگر برخورد نمایند
هریک از حالات سه گانه گفته شده نتایج متفاوتی برای بازیگران رقم خواهد زد. در صورت کنارهگیری یکی از بازیگران از ادامه بازی، همه امتیازات مثبت برای طرف مقابل و همه امتیازات منفی نیز برای بازیگری که کنار کشیده است ثبت خواهد شد و بازی به یک بازی با حاصل جمع صفرتبدیل میشود. از دید تماشاچیان بازیگری که کنار کشیده حکم جوانک ترسویی را دارد که قادر به ادامه بازی نبوده است .
در صورت انصراف هردو بازیگر از ادامه بازی یعنی حالت دوم، هیچ امتیاز مثبتی برای دو بازیگر ثبت نخواهد شد و هر دو به یک اندازه در چشم تماشاچیان امتیاز منفی خواهند گرفت. در نهایت بدترین سناریوی ممکن برای بازیگران، ادامه بازی تا آخرین لحظه و برخورد بایکدیگر میباشد که در نتیجه آن هردو بازیگر جان خود را از دست خواهند داد. اگرچه ممکن است در نگاه تماشاچیان هر دو بازیگر، مورد احترام قرار گیرند اما در این حالت بازی به بازی با حاصل جمع منفی مبدل خواهد شد.
باید توجه داشت که در عرصه سیاست میان کشورها، بازی جوانک ترسو، بازی است که بین دو نفر منفرد صورت نخواهد گرفت و معمولا بازیگران این بازی دولتها میباشند و هر تصمیمی که گرفته شود اثرات و پیامدهای آن تنها منحصر به تصمیم گیرندگان نیست بلکه دامنه آن ملتها را نیز در بر خواهد گرفت. از طرفی نیز، دولتها بر خلاف افراد منفرد دارای دستگاههای تبلیغاتی هستند که میتواند بر اذهان تماشاچیان (افکار عمومی) و برداشت آنها از نتیجه بازی تاثیرگذار باشد.
به نظر می رسد وضعیت شکل گرفته میان ایران و آمریکا پس از روی کارآمدن ترامپ را بتوان نمونهای از بازی مذکوردر نظر گرفت که هردو بازیگر در حال حرکت به سمت دیگری است و هیچ کس تمایلی برای کنارهگیری از بازی و معرفی خود به عنوان بازیگر شکست خورده را ندارد.
اولین حرکت در بازی میان دو کشور را ایالات متحده با خروج از برجام و تعیین شروط دوازدهگانه برای مذاکره با ایران انجام داد. در ادامه ج .ا.ا با شکل دادن به یک جنگ لفظی و تهدید به ممانعت از صدور نفت کشورهای منطقه از طریق بسته شدن تنگه هرمز، بازی خود را آغاز نمود و نشان داد که نمیخواهد نقش بازیگر انصراف دهنده را بازی کند. حال سوالی که وجود دارد این است چه سناریوهایی برای ادامه این بازی میتوان متصور شد.
بدترین حالت ممکن این است که هیچ یک از دو بازیگر حاضر به عقب نشینی نباشد و تا لحظه برخورد به بازی خود ادامه دهد، بدیهی است در چنین حالتی هزینههای تحمیل شده بر طرفین میتواند درکاستن از اعتبار به دست آمده از ادامه بازی و جا نزدن طرفین نقش مهمی داشته باشد که البته این مورد بستگی زیادی به برداشت و تلقی بازیگران از هزینهها و فایدههای ناشی از ادامه بازی خواهد داشت.
در حالت دیگر کنار کشیدن یکی از بازیگران میتواند به بازی خاتمه دهد. اما اینکه بازیگر انصراف دهنده کدام یک از بازیگران باشد قطعا برای ما حائز اهمیت میباشد. در صورتی که ایران هدف از بالا بردن سطح تهدیدات خود را انصراف بازیگر مقابل درنظر گرفته باشد آنچه باید حتما مورد توجه قرار گیرد این است که اولا آیا مقدروات و محذورات جمهوری اسلامی ایران چنین امکانی را برای این کشور فراهم خواهد کرد و دوم اینکه تا چه حد میتوان اطمینان داشت که طرف مقابل با بالاگرفتن تهدیدات ایران، حاضر به انصراف از بازی باشد. اینها مواردی هستند که توجه و بررسی دقیق آنها قبل از تصمیمگیری به ادامه بازی ضروری میباشد. باید این نکته را درنظر داشت که در این بازی، تصورات و برداشتهای طرفین از بازی و چگونگی ادامه آن نقش مهمی در نتیجهای که حاصل خواهد شد به همراه خواهد داشت و به همین دلیل بازیگران کار بسیار سختی را برای تشخیص استراتژی درست در پیش خواهند داشت به خصوص اینکه در این بازی برداشت و نگاه تماشاچیان( افکار عمومی) نیز دخیل میباشد و ایجاد ارتباط میان نظر تماشاچیان و استراتژی که بتواند در نهایت ضامن بقای بازیگر باشد، بازی را به شدت پیچیده مینماید.
اما حالت سومی که برای بازی کنونی میان ایران و آمریکا میشود متصور شد کنار کشیدن هر دو طرف از بازی در نقطهای نزدیک به یکدیگر میباشد. در این حالت اگرچه هر دو بازیگر از دید تماشاچیان به یک اندازه واجد امتیاز منفی میشوند اما مساله مهم توزیع و تقسیم بار منفی کنارهگیری از بازی میان هر دو بازیگر میباشد.
نکته مهمی که در این سناریو وجود دارد این است که علیرغم مورد سرزنش قرارگرفتن هردو بازیگر به دلیل انصراف از بازی، با توجه به شرایطی که هر بازیگر برای عقب کشاندن طرف مقابل از بازی، ایجاد نموده است از اندکی اعتبار نیز برخوردار خواهد شد. به عبارت دیگر هر بازیگر میتواند بر نقش افزایش سطح تهدیدات خود درعقب نشستن طرف مقابل تاکید نموده و به این وسیله در جلب نظر مثبت تماشاچیان نسبت به خود اقدام نماید.
اینکه کدام یک از حالتهای سه گانه میتواند برای ایران رخ دهد قابل پیش بینی نیست. اما اینکه کدام گزینه، گزینه مطلوب میباشد قابل بحث است. قطعا ادامه بازی و عدم انصراف بازیگران، به دلیل هزینههایی که میتواند به طرفین وارد نماید گزینه مطلوبی نخواهد بود حتی اگر در نظر تماشاچیان این اقدام شایسته تحسین باشد. حالت دوم و انصراف یکی از بازیگران، در صورتی که این بازیگر، طرف مقابل ایران یعنی آمریکا باشد، گزینه مطلوبی خواهد بود اما اینکه با چه درصدی از اطمینان خاطر میتوان گفت که ادامه بازی چنین نتیجهای را برای ایران رقم خواهد زد با توجه به موقعیت اقتصادی، سیاسی و نظامی ایران در مقایسه با ایالات متحده، جای تردید دارد. در حالت دوم در صورتی که بازیگر انصراف دهنده ایران باشد آنچه مورد تهدید قرار خواهد گرفت، منافع ایران خواهد بود گرچه دستگاه های تبلیغاتی میتواند در جهت دهی به ذهن تماشاچیان تاثیرگذار باشد.
با این تفاسیر به نظر میرسد هدایت بازی به سمت شکلگیری حالت سوم(انصراف هردو بازیگر از ادامه بازی) بتواند نتایج بهتری از دو حالت دیگر ایجاد کند. ایران میتواند شرایطی بازی را به سمتی ببرد که نهایتا نتیجه آن عقب نشستن هر دو بازیگر از بازی و شکلگیری شرایط مذاکره میان طرفین باشد. قابل توضیح است که سوق دادن بازی از سوی ایران به سمت چنین شرایطی، مستلزم چند اقدام میباشد.
اولین اقدام، ایجاد این درک در طرف مقابل میباشد که در صورت ادامه بازی، چه تهدیداتی میتواند متوجه منافع آمریکا و متحدین این کشور در منطقه شود. دوم نشان داده شدن عزم ایران در عملی نمودن تهدیدات مورد نظر و در نهایت به عنوان سومین گام و تکمیل کننده دو گام قبلی، رسانده شدن این پیام به طرف مقابل میباشد که ایران کاملا درهای مذاکره میان خود و طرف مقابل را نبسته است هرچند که برای مذاکره نیز خواهان شرایطی میباشد. در این میان شاید استفاده از یک کشور ثالث برای انتقال چنین پیامی هم لازم باشد.
به نظر میرسد در صورتی که ایران بازی حساب شدهای را برای رفتن به سمت مذاکره با آمریکا به راه انداخته باشد، بالاگرفتن تهدیدات و جنگ لفظی کنونی میان مقامات ایران با آمریکا امری قابل توجیه باشد آن هم البته با رعایت احتیاطات مختص این بازی پیچیده، در غیر اینصورت ادامه این روند ممکن است منطقه را هر روز که میگذرد یک قدم به جنگ نزدیکتر نماید.
در نهایت باید تاکید کرد که با توجه به پارامترهای مختلف حاکم بر بازی جوانک ترسو از جمله میزان برخورداری طرفین از عقلانیت، طرز تلقی بازیگران نسبت به یکدیگر، برداشت آنها از سطح توان خود و عملی سازی تهدیدات و نهایتا نقش تماشاچیان( نظام ارزشی و نگاه آنها به نتیجه بازی)، این بازی اساسا یک بازی خطرناک و با نتایجی غیرقابل پیش بینی میباشد که ورود به آن ریسک بالایی را میطلبد.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله ایرانی روابط بین الملل است.
باز نشر مطالب با ذکر منبع بلامانع است.