Developed in conjunction with Joomla extensions.

پیامدهای خروج ایالات متحده از افغانستان

ترجمه: امین رفیع

نویسنده: ایزابل گرین جونگارد

موسسه تحقیقات دفاعی سوئد، 2019

این نوشتار به بررسی چهار سناریو احتمالی مربوط به خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان می‌پردازد و پیامدهای آن را بررسی می‌کند. این سناریوها مواردی را نشان می‌دهند که از طریق چهار الگو گستره و وسیع نتایج احتمالی را به شیوه ای ساده منعکس می‌کند. بنابراین به عنوان چارچوبی برای تفکر و برنامه‌ریزی استراتژیک عمل می‌کند. لذا در این بخش سناریوها و پیامدهای هر یک مورد اشاره قرار می‌گیرد.

1. جنگ داخلی و هرج و مرج

رئیس جمهورآمریکا، دونالد ترامپ تصمیم می‌گیرد تمام نیروهای آمریکایی را از افغانستان خارج کند و در نتیجه مذاکرات صلح بین ایالات متحده و طالبان به طور ناگهانی پایان می‌یابد. نیروهای آمریکایی بدون هماهنگی با متحدان و شرکای خود در ظرف شش ماه افغانستان را ترک می‌کنند.

طالبان با تصرف بخش‌های وسیعی از افغانستان، چه با زور و چه از طریق معامله با مخالفان، کنترل این منطقه را در دست می گیرد و این کشور را تکه تکه می کند. این کشور به وضعیتی مشابه وضعیت 1994 باز می‌گردد که با حاکمیت شرع اداره می‌شد.

ارتش ملی افغانستان  که اکثریت آن توسط اتحاد شمالی سابق کنترل می شود، به جناح‌ها تجزیه می‌شود و ساختارهای نظامی فرسوده شده و یک وضعیت امنیتی آشفته ایجاد می‌کند. یکی از طرفین متخاصم گروه‌های تروریستی را به افغانستان دعوت می‌کند تا در کنار آن‌ها بجنگند. این کشور بار دیگر به پایگاه سازمان‌های تروریستی بین المللی تبدیل می‌شود.

به دلیل وضعیت امنیتی، همه پرسنل نظامی خارجی مجبور به ترک می‌شوند. به دلیل تغییر وضعیت سیاسی در افغانستان، حمایت‌مالی از سوی جامعه بین‌المللی متوقف می‌شود و توسعه‌ بین‌المللی و بشر دوستانه  دشوارتر می‌شود. بسیاری از بازیگران مجبور به ترک کشور می‌شوند، برخی دیگر به پایتخت محدود می شوند. جنگ داخلی منجر به تجزیه بیشتر جامعه افغانستان و تقسیم اقوام می‌شود. این امر و خطر تبدیل شدن افغانستان به جبهه جدیدی برای داعش، بازیگران منطقه ای و بین‌المللی و کشورهای همسایه مانند ایران، چین و روسیه همزمان با پیگیری برنامه های ملی جداگانه خود، تعامل و حمایت خود را از طالبان افزایش می‌دهند و جنگ نیابتی باز می‌گردد.

2. مبارزه با تروریسم و ​​برگشت دستاوردها

پس از یک سال بدون پیشرفت بیشتر در مذاکرات صلح و با امتناع مستمر طالبان از مشارکت دولت افغانستان در این روند، توافقنامه صلح محدودی که تنها شامل دو ستون اول می‌شود بین ایالات متحده و طالبان به امضا می‌رسد. طالبان خواهان سهم گسترده‌ای از قدرت و تغییر قانون اساسی است. قانون اساسی مشابه ایران یا عربستان با حکومت رسمی و اسلامی، عناصر رویه‌ای و انتخابات محدود تصویب می‌شود. نقش علما در اداره افغانستان افزایش می‌یابد. طالبان با به دست آوردن قدرت گسترده در موقعیت‌های مرکزی و همچنین در سطوح بالا در ارتش ملی، علاقه‌ای به تمرکززدایی تقسیم قدرت ندارند. قانون اساسی جدید منعکس کننده واقعیت موجود نیست، بلکه متشکل از قدرتمندان محلی است. هیات پشتیبانی اعزامی  در نتیجه عدم وجود فعالان مهم ایالات‌متحده و به دلیل این تصور که توافق صلح با طالبان منجر به سطح تهدید کمتر شده‌است ، به پایان می‌رسد. حضور اندک مبارزه با تروریسم همچنان باقی‌است، اما همه پرسنل نظامی خارجی دیگر مطابق توافقنامه صلح از آنجا خارج می‌شوند.

3. حکومت اربابان (جنگ)

ایالات متحده حضور نیروهای خود را درافغانستان کاهش می‌دهد. طی یک سال، این کشور بار دیگر تبدیل به بستری برای سازمان‌های تروریستی بین‌المللی می‌شود. طالبان که از مذاکرات دوحه سود برده و به عنوان بازیگران سیاسی مشروع ظاهر شده‌اند، با مخالفان معامله می‌کنند که منجر به تکه تکه شدن دولت می‌شود. فرماندهان جنگ در سطح منطقه تقویت می شوند و تنش بین مرکز و حومه و خطر جنگ داخلی را بیشتر می‌کنند. ایالات متحده همچنان به مبارزه با داعش و القاعده ادامه می‌دهد.

به دلیل واقعیت سیاسی جدید در افغانستان، کار برای سازمان های توسعه‌ای در این کشور و توجیه بودجه برای پارلمان‌ها دشوارتر می‌شود. زنان ، اقلیت‌ها و جمعیت روستاها به شدت تحت تأثیر کاهش جریان تأمین مالی قرار می‌گیرند. تغییر از کمک های توسعه‌ای به کمک‌های بشردوستانه ضروری است. این توافق در سطح مرکزی به رهبران محلی و جنگ سالاران قدرت بخشده، افغانستان را بیشتر تجزیه کرده و اختلافات بین مناطق را افزایش می‌دهد. قوانین شرع در مناطق تحت حاکمیت طالبان، عمدتا در مناطق جنوبی و شرقی افغانستان اجرا می‌شود.

4. صلح، آیا پایدار است؟

پس از دو سال مذاکره، توافق صلح حاصل می‌شود. ایالات متحده خروج مرحله‌ای نیروهای خود را آغاز می‌کند و هر مرحله را به نقاط عطف سیاسی خاصی که از قبل توافق شده بود، متصل می‌کند. دولت ائتلافی با نمایندگی طالبان حضور داعش در افغانستان را از بین می‌برد ، نتیجه‌ای که به احتمال زیاد از طریق مذاکره به دست می‌آید. در مورد قانون اساسی اصلاح شده، با قانون غیر متمرکز که نشان دهنده نقش قدرتمندان محلی است، نیز توافق می‌شود. یک ماموریت بین المللی نظارت و اجرا جایگزین می‌شود که بر خلع سلاح و ادغام مجدد متمرکز است. روند ادغام جنگجویان طالبان آغاز می‌شود. کمک‌های مالی توسعه دهندگان بین‌المللی همچنان ادامه خواهد داشت. علاوه بر آن ادغام طالبان در ساختارهای دولتی و امنیتی مسائل مربوط به عدم مجازات و پاسخگویی را در میان مردم مطرح می‌کند. ماندگاری یک راه حل صلح پایدار به حمایت بازیگران منطقه‌ای به ویژه پاکستان و توسعه اقتصاد افغانستان بستگی دارد. برای افزایش استقلال اقتصاد أفغانستان، بازیگران منطقه ای باید سرمایه گذاری‌ها را افزایش دهند ، به عنوان مثال با مشارکت افغانستان در ابتکار کمربند و جاده چین. این مسأله مطرح می‌شود که آیا قدرت‌های منطقه ای مشارکت خود را در افغانستان بر اساس منافع محلی خود در منطقه یا بر اساس منافع ژئوپلیتیک خود در قبال ایالات متحده بنا می‌کنند. تعهد و اولویت‌های کشورهای همسایه و قدرتهای منطقه ای بین المللی مانند ایران، پاکستان و روسیه تا حد زیادی به توانایی ایالات متحده در ابلاغ برنامه بلند مدت بستگی دارد. علاوه بر این، پایداری صلح بستگی به توانایی دولت در مقابله با چالش های متعدد دارد.

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.