امیرهوشنگ میرکوشش
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد
در بخش دوم نویسنده به تشریح مفهوم همگرایی پرداخت. به اعتقاد نویسنده افزایش وابستگی متقابل میان دولتها علاوه بر توزیع مشترک و برابر منافع به همگرایی میان کشورهای عضو در عملکرد اقتصادی و حمایت اجتماعی منتهی خواهد شد.این نوع همگرایی در مناسبترین حال به معنی همگرایی طولی است که در آن کشورهای عضوی که منابع کمتر و سطح اجرایی پایینتری دارند به کشورهایی که شرایط بهتری دارند نزدیک میشوند. نویسنده در ادامه تصریح کرد، در موقعیتهایی که در آنجا تجارت اتحادیه اروپا با خارج مهمتر از تجارت در داخل اتحادیه میشود یا زمانی که یک یا چند عضو هژمون میشوند، فرضیه نوکارکردگرایی نقض میشود و ممکن است سیگنالهایی از عدم همگرایی و فروپاشی ارسال شود.
2-منافع اقتصادی و اجتماعی
مزایای وابستگی متقابل برای اقتصاد و جامعه از مفروضات مثبت است و توسط مردم به رسمیت شناخته شده است. در اینجا به بررسی نگرشهای عمومی نسبت به فروپاشی میپردازیم. افکار عمومی در مورد همگرایی چه برداشتی دارند؟ در نظرسنجیهای کمیسیون اروپا پرسشی وجود دارد که امکان اندازهگیری نگرش شهروندان به عدم همگرایی اتحادیه اروپایی را میدهد.
الف)برداشت عمومی از همگرایی اروپایی
پرسش کمیسیون اروپا: اگر فردا به شما گفته شود که جامعه اروپا (بازار مشترک)- اتحادیه اروپا از هم گسیخته است، عکسالعمل شما چیست: خیلی متاسف، بیتفاوت یا آسوده خواهید شد. در پاسخ به این سوال بین سالهای 1970 و 2004، زمانی که گامهای مهمی برای همگرایی اقتصادی برداشته شد مثل پیمان ماستریخت و آمستردام (1992و1997) و جریان یورو(2002)، بسیاری از شهروندان اظهار تاسف و ناراحتی کردندو در مقابل تعداد زیادی نیز بیتفاوت بودند. در دهه 1990 بیتفاوتی و اظهار تاسف هر کدام تا 40 درصد رسید. در اواسط دهه 1990 روندها معکوس شد. درصد کسانی که آسوده خاطر بودند افزایش کمی داشت و پاسخهای نمیدانم نیز حدود 10 درصد ثابت ماند.
خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، این کشور را به یک جامعه دوقطبی تبدیل کرد که نیمی از آنها از جدایی و نیم دیگر از ماندن در اتحادیه حمایت کردند. به نظر میرسد مردم کشورهای دیگر اتحادیه اروپا نیز اینچنین فکر میکنند و درک اینکه اروپاییها در مورد احتمال فروپاشی چگونه فکر میکنند مفید است. گرایش شهروندان به فروپاشی و همچنین درک آنها از عضویت در اتحادیه به درک شخصی آنها از نقش اتحادیه در زندگی آنها بر میگردد. شناخت و قدردانی از همگرایی توسط شهروندان به درک مثبت آنها از عضویت کشورشان در اتحادیه اروپا مربوط میشود.
تعداد اعضای احزاب بدبین اروپایی که مخالف اتحادیه هستند از ترس مسائل فرهنگی و زیانهای اقتصادی در حال افزایش است. در بحران اقتصادی اخیر بیکاری گستردهتر و موانعی برای رشد ایجاد شد و به اتحادیه اروپا بهعنوان یک راهحل اقتصادی و ایجادکننده شغل و آینده بهتر برای جوانان آسیب رساند. بحران پناهندگان در تابستان 2015 به تعلیق جزئی و نامنظم موافقتنامه شنگن و برقراری مجدد کنترلهای مرزی میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا منتهی شد.
در نهایت رفراندوم اخیر خروج بریتانیا از اتحادیه اروپایی نیز به گسست میان کشورهای عضو اتحادیه دامن زد. علاوه بر موارد فوق، نوکار کردگرایی بهطور خاص سود اولیه را مهمتر از امنیت فرض میکند. ارزیابیها از پیمانهای مهم اتحادیه اروپایی و دادههای جمعآوری شده نشان میدهد که اگر همگرایی اروپایی در ایجاد احساس امنیت به شکست منتهی شود، مردم بسیار تمایل خواهند داشت که به امنیت و دفاع در سطح ملی توجه شود.
پرسش مرتبط: به چه میزان همگرایی بر هویت اروپایی تاثیر میگذارد؟
از آنجایی که همگرایی برای موسسان اتحادیه اروپایی بهعنوان پادزهری برای ناسیونالیسم فرض شده است، به نظر میرسد که احساس هویت ملی در شهروندان اروپایی در طول زمان کاهش یافته است. روند کلی هویت گرایی ناسیونالیستی در تمام کشورهای عضو کاهش یافته است. با این وجود نادیده انگاشتن حقوق مردم بهعنوان شهروندان اتحادیه اروپا باعث شده که درک ملی از هویت همچنان عنصر مهمی باشد. یکی از دلایل خروج بریتانیا را میتوان بازگشت به هویت ملی در این کشور دانست که از سوی بعضی احزاب افراطی بهعنوان پس گرفتن کشور از اتحادیه اروپا تعبیر شود.
ب ) رفاه اقتصادی
رفاه اقتصادی که از اهداف کلیدی همگرایی است یکی از روشهای ارزیابی توزیع سود در اتحادیه علاوه بر روندهای همگرایی اقتصادی است.شاخص فلاکت که مجموع شاخصهای تورم سالانه و نرخ بیکاری است معیار خوبی برای سنجش رفاه اقتصادی محسوب میشود.
براساس تحقیقی در سال 2009 توسطLechmans،شاخص فلاکت در کشورهای عضو اتحادیه اروپا قبل از بحران مالی (2007-2001) ترکیبی از تنوع را نشان میدهد. بر این اساس کمترین میزان این شاخص در اتریش، دانمارک و هلند است و بیشترین آن در کشورهای اروپای شرقی است که به اتحادیه اروپا پیوستند و البته از زمان پیوستن آنها تا کنون این شاخص بهبود یافته است. موضوع جالب توجه آن است که آلمان تنها اقتصاد قدرتمند است که شاخص آن نزدیک به شاخصهای اقتصادی کشورهای ضعیف ترمثل یونان یاپرتغال است. دلیل عمده آن است که آلمان برای مدتی طولانی در دامپینگ دستمزد به منظور به دست آوردن مزایای رقابتی از طریق دیگر کشورهای عضو درگیر بوده است.
از عناصرشاخص فلاکت نرخ بیکاری است که در اتحادیه اروپا نموداری رو به رشد دارد. بعد از بحران سال 2009 نرخ بیکاری در کشورهای حوزه یورو و اتحادیه اروپایی در مقایسه با کشورهایی مثل ژاپن و ایالات متحده آمریکا افزایش یافته است. نرخ بیکاری از 7/ 4 درصد در آلمان تا 5/ 22 درصد در یونان نوسان دارد. این نوسان و افزایش تاثیر مهمی بر سطح فقر دارد.
روزنامه دنیای اقتصاد - شماره 3824 تاریخ چاپ:1395/05/07
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل