دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
در فرآیند تحقیق، پس از گردآوری دادهها، گام بعدی شامل تجزیه و تحلیل دادهها است. تجزیه و تحلیل دادهها تنها به شیوه آماری نیست و تحقیقات فراوانی وجود دارد که فاقد جنبه آماری است و عمدتاً متکی به اسناد و مدارک و ادراک و تحلیل عقلانی است. اینگونه پژوهش ها نیز از فرایند کامل تحقیق علمی تبعیت میکند و دارای مرحله تجزیه و تحلیل می باشند. بنابراین، تجزیه و تحلیل، به طور کلی بر دو قسم است: تجزیه و تحلیل کمّی و تجزیه و تحلیل کیفی .برخی تجزیه و تحلیل کمّی را به تحلیل توصیفی و تحلیل تبیینی (علّی) طبقهبندی کردهاند. در سطح تحلیل کمی توصیفی چگونگی توزیع دادههای تجربی هر یک از متغیرهای مستقل و وابسته از طریق شاخصهای آماری مناسب بیان میشود. در سطح تحلیل تبیینی با علتکاوی سروکار داریم و رابطه علّی میان متغیرها جستجو میشود. تحلیل کیفی نیز در سه سطح قابل انجام است: توصیف، تبیین و تفسیر.
تجزیه و تحلیل کمّی
تحلیل توصیفی با تحقیق توصیفی و تحلیل تبیینی با تحقیق تبیینی سازگار است. با وجود این در تحقیق تبیینی، تحلیل توصیفی نیز انجام میشود.تحلیل کمّی در شرایطی کاربرد دارد که مفاهیم از طریق معرفهای تجربی کمّی اندازهگیری شده باشد. ابزار تحلیل کمی، تکنیکهای آماری است. در تحلیل کمی واقعه را از بیرون میکاویم.تحلیل کمی بینیاز از تحلیل کیفی نیست. محقق به منظور تکمیل تحلیل نیازمند آن است که تحلیل کمی را با تحلیل کیفی همراه سازد. تحلیل کیفی بار معنایی یافتههای کمی را روشنتر مینماید. در سطح تحلیل توصیفی، آمارههای توصیفی مانند میانگین ، واریانس ، انحراف استاندارد ، میانه و مد مورد استفاده قرار میگیرد.
تجزیه و تحلیل کیفی
به طور کلی در مواردی که توجه بیشتر به صفتهای فردی معطوف است از روشهای تحلیل کیفی استفاده می شود.در تحلیل کیفی، دادههای گردآوری شده از نوع دادههای کیفی هستند اما امکان به کار بردن دادههای کمی نیز وجود دارد . در این صورت باید از این دادهها طبق منطق تحلیل کیفی استفاده کرد. پیشنیاز مهم هر تحلیل کیفی عدم پیشداوری محقق یا دخالت دادن دیدگاهها یا مفروضاتی است که ممکن است در تجزیه و تحلیل دادهها تداخل ایجاد نماید. این ویژگی باعث می شود که پژوهشگردیدگاههای شخصی خود را کمتر دخالت داده و یک پدیده را همانگونه که هست مورد بررسی قرار دهد.
حوزههای تحلیل کیفی در علوم انسانی به طور کلی و علوم سیاسی و روابط بین الملل به طور خاص گستره وسیعی دارد. بخش عمدهای از مطالعات مربوط به تأثیر ایدئولوژی، دین، فرهنگ، سیاست، اخلاق و مانند آن را که بر رفتار انسان تمرکز دارند میتوان با استفاده از روش تجزیه و تحلیل کیفی و عقلی، تجزیه و تحلیل نمود. بهطور کلی تحقیقاتی که نوعاً کتابخانهای و نظری هستند و اطلاعات بهوسیله ابزارهای سنجش کتابخانه ای و اسنادی گردآوری میشود، از نوع تحقیقات کیفی هستند.
روش پژوهش اکتشافی
روش پژوهش اکتشافی همان طور که ازنام آن مشخص است به دنبال اکتشاف چیز هایی است که رخ می دهد و پرسش در مورد آن ها است.این روش به ویژه زمانی مفید است که درباره یک پدیده شناخت کافی وجود ندارد. بنابر این روش اکتشافی می تواند به تصمیم گیری در مورد این که آیا موضوع مورد نظر ارزش تحقیق دارد یا خیر بیانجامد. روش اکتشافی را می توان با جستجوی ادبیات، صحبت با متخصصان حوزه مربوطه و انجام مصاحبه متمرکز با افراد یا گروه ها ،خواندن متون و نوشته های مختلف, مشورت با اساتيد و صاحب نظران و... دنبال کرد.پژوهش اکتشافی غیر تجربی و مبتنی بر مشاهده است. به عبارت دیگر محقق تنها متغیر ها را مشاهده می کند بدون آن که تغییری در آن ها ایجاد نماید. در چنین مطالعاتی کشف روابط مورد مطالعه قرار می گیرد بدون دست کاری متغیر ها. هـدف اصـلـی در تـحـقـيـق اکـتـشافی , شناخت وضعيتی است که درباره آن آگـاهـی هـای لازم وجـود ندارد, به عبارت ديگر, در اين نوع تحقيق , محقق به دنبال دستيابی به اطلاعاتی است که با کمک آن ها می تواند موضوع تحقيق را به خـوبـی بـشـنـاسـد. بنابر اين , بااين تعريف هر تحقيقی نيازمند انجام يک سری مـطـالـعـات اکـتـشـافـی اسـت يـعـنـی تحقيق اکتشافی زمينه ای است برای انجام تحقيقات مهم تر و گسترده تر. بـنـا بـراين , وظيفه تحقيق اکتشافی نه رسيدگی کردن به فرضيه های تحقيق است و نه جمع آوری اطلاعات در مورد مساله تحقيق , بلکه ايجاد زمينه مناسب بـرای درک بـهـتـر پـديـده های مختلف يا مساله خاصی است که محقق , فاقد اطـلاعـات کـافی درآن مورد است .
روش پژوهش توصیفی
روش پژوهش توصیفی به طور کلی قبل از پژوهش تبیینی است. پژوهش توصیفی نمی تواند به عنوان اساس یک رابطه علت معلولی استفاده شود، جایی که یک متغیر بر متغیر دیگر تاثیر می گذارد. به عبارت دیگر پژوهش توصیفی را می توان گفت از اعتبار درونی کمی برخوردار است(اعتبار درونی یا داخلی یک ویژگی مطالعات علمی است که نشان دهنده میزان نتیجه گیری علی بر اساس یک مطالعه موجه است.چنین حکمی توسط میزانی از یک مطالعه که خطای سیستماتیک را به حداقل میرساند تشکیل شده است). روش تو صیفی یک شخص، مکان ، رخداد یا چیزی را به تصویر می کشد به طوری که خواننده می تواند موضوع را تجسم نماید و وارد تجربه نویسنده شود.هدف از مطالعه توصیفی ارائه تصویری از یک پدیده به همان صورت طبیعی که رخ داده ، می باشد. این کار ممکن است با توصیف خالص صورت گیرد اما می تواند شامل مطالعه هنجاری، مقایسه داده ها نیز باشد. از ضعف های اساسی مطالعات توصیفی آن است که نمی تواند چرایی علت رخ دادن یک حادثه را بیان کند. هدف از انجام این تحقیق، توصیف عینی، واقعی و منظم خصوصیات یک وضعیت یا یک موضوع است. محقق سعی دارد تا آن چه هست را بدون هیچ گونه دخالت و یا استنتاج ذهنی گزارش کند. محقق در این تحقیق به مقایسه و ارزشیابی وقایع می پردازد. این نوع تحقیق معمولا شامل نظر سنجی،نگرش سنجی ، مشتری سنجی و... می شود.
هدف در تحقيق تـوصيفی , شناسايی وضع موجود است , نه قضاوت درباره آن يا بررسی نوع روابط موجود بين عوامل و متغيرهای مختلف بـنـابـراين , در يک تحقيق توصيفی , محقق الزاما در پی کشف و توضيح روابط, همبستگی ها و نيز آزمودن فرضيه ها و پيش بينی حوادث و رويدادها نيست , بلکه توجه او بيشتر در جهت توصيف و گزارش نويسی از موقعيت ها و وقايع بر اساس اطـلاعاتی است که بيشتر جنبه وصفی دارد. البته بايد دانست که صاحب نظران در مـورد مفهوم دقيق تحقيق توصيفی اتفاق نظر ندارند وگاهی به تعريف اين نـوع از تـحـقـيـق تـا آن اندازه وسعت می دهند که شامل همه انواع تحقيق جز تحقيقات تاريخی و تجربی می شود.
تجزیه و تحلیل توصیفی
در این نوع تجزیه و تحلیل، اگر تجزیه و تحلیل به صورت کمّی باشد، پژوهشگر دادههای جمعآوری شده را با استفاده از شاخصهای آماری توصیفی، خلاصه و طبقهبندی میکند. بهعبارت دیگر، در تجزیه و تحلیل توصیفی پژوهشگر ابتدا دادههای جمعآوری شده را با تهیه و تنظیم جدول توزیع فراوانی خلاصه میکند و سپس به کمک نمودار آنها را نمایش میدهد و سرانجام، با استفاده از سایر شاخصهای آمار توصیفی آنها را خلاصه میکند. مهم ترین شاخصهای آمار توصیفی که کاربرد زیادی دارند عبارتاند از: میانگین، میانه و انحراف استاندارد.ولی اگر تجزیه و تحلیل کیفی باشد، در تحلیل توصیفی چگونگی صفات هر یک از متغیرهای موجود، در تحلیل تشریح میشود.
تجزیه و تحلیل مقایسهای
در تجزیه و تحلیل مقایسهای علاوهبر اینکه اطلاعات جمعآوری شده به صورت توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند، با یکدیگر مقایسه میشوند. سؤالی که در این تجزیه و تحلیل مطرح است این است که آیا شاخص آماری محاسبهشده بزرگتر یا کوچکتر از شاخص آماری دیگر است؟ به این معنی که دو یا چند شاخص آمار توصیفی – مانند میانگین ، میانه ، انحراف استاندارد و واریانس مورد مقایسه واقع میشوند.
روش پژوهش تبیینی
روش پژوهش تبیینی بررسی و انتقال ایده ها و اطلاعات پیچیده است . آنالیز و سنتز اطلاعات از منابع مختلف به منظور تولید متن. مهم ترین هدف روش تبیینی افزایش درک خواننده ازموضوع و مسئله تحقیق است. پژوهش کیفی اغلب دارای هدف تبیین است و محققان می توانند با بررسی چرایی مشاهدات موجود و یافته های آن موضوع را مورد آزمون قرار دهند.روش تبیینی برای بیان و محاسبه اطلاعات توصیفی به کار می رود. بنا بر این، در حالی که مطالعات توصیفی از چرایی انواع سئوالات پرسش می کند، مطالعات تبیینی به دنبال پرسش در مورد سئوالات چرایی و چگونگی است. این تفاوت میان پژوهش تبیینی و توصیفی به طور یکسان در پژوهش کمی و کیفی به کار می رود.روش تبیینی شامل یک یا همه موارد زیر می شود:
• ارائه دانش جدید
• توصیف یک فرآیند
• توسعه یک مفهوم.
مطالعه تبیینی برای بدست آوردن اطلاعات در مورد ارتباط میان علل و نتایج حاصل از شواهد است. پژوهش تبیینی می تواند از طریق پرسشنامه،مباحث گروهی، مصاحبه ، نمونه گیری تصادفی و غیرو انجام گیرد. هدف اولیه فهم یا درک وضعیت و مکانیزم های ارتباط میان متغیر های مستقل و وابسته است.ايـن نوع تحقيق که به آن تحقيق علمی نيز گفته می شود, در صدد پيدا کردن روابـط عـلـت و معلولی بين متغيرهای مختلف است. تـعـريفی که از تحقيق ارائه شد در واقع تنها برازنده تحقيق تبيينی است , زيرا تنها دراين نوع از تحقيق است که مراحل کلی سه گانه سؤال , فرضيه و آزمون وجود دارد. بنابراين , هدف اصلی يک پژوهشگر علوم سياسی و روابط بین الملل بايد کسب توانايی برای انجام يک تحقيق از نوع تبيينی آن باشد .
تجزیه و تحلیل علّی یا تبیینی
در تجزیه و تحلیل کمّیِ تبیینی، ابزار یا شاخصهای آماری بهکار برده شده همانند روشهایی است که در تجزیه و تحلیل مقایسهای مورد استفاده قرار میگیرد. تفاوت عمده بین این دو روش در این است که در تجزیه و تحلیل تبیینی، روابط علت و معلولی بین متغیرهای مستقل و وابسته مورد بحث و برسی قرار میگیرد و پژوهشگر با رد یا تأیید فرضهای آماری به تأیید یا رد روابط علت و معلولی میپردازد.اگر تجزیه و تحلیل کیفی باشد، تبیین و علتکاوی به این شکل انجام میشود که زمینههای اجتماعی - تاریخی تأثیرگذار بر متن یا واقعه مطالعه و با هدایت تئوری تحلیل میشود. و واقعه در قالب قانونی کلی، تبیین میشود.
روش پژوهش تفسیری
روش تفسیری به دنبال کشف تجارب افراد، دیدگاه آن ها یا چشم انداز تجربیات آن ها است. مطالعات تفسیری به طور معمول ماهیتی قیاسی دارند و اغلب مرتبط با روش های کیفی به جمع آوری اطلاعات و تحلیل می پردازد.روش تفسیری بر پایه تفسیر هرمنوتیکی متون استوار است.این روش بر اساس درک های متفاوت و متکثر از متون شکل گرفته. متون شامل متن های مکتوب و نوشتاری،گفتار ها، متن های مظبوط مثل تابلو ها و غیرو می باشد.
تجزیه و تحلیل تفسیری
این تحلیل را تجزیه و تحلیل تأویلی یا تفهمی نیز مینامند. پیشفرض تحلیل تفسیری آن است که پدیدهها و کنشهای اجتماعی افراد ماهیتاً معنادار هستند. اساساً تحلیل تفسیری در مقام یکی از روشهای تحلیل شواهد تجربی درصدد بازگو کردن و نشان دادن معنای نهفته در متن یا واقعه درون زمینه است. در تحلیل تفسیری دو عنصر کلیدی وجود دارد: متن یا واقعه مورد مطالعه و زمینه. متن مربوط به پژوهشهایی است که مسئله تحقیق آنها از نوع نوشتاری یا گفتاری است؛ مانند تحلیل گفتمان. منظور از واقعه رفتارهای افراد و پدیدههای اجتماعی مثلاً شعائر، دموکراسی، انقلاب و نابرابریهای اجتماعی است.در تحلیل تفسیری به زمینه معنی رجوع میگردد؛ آنگاه متن یا واقعه دورن آن زمینه تفهیم میشود. در اینجا از واقعیت بیرونی به واقعیت درونی میرویم و به اعماق و درون متن و وقایع راه مییابیم.