دکتر اکرم صالحی*
بیان مساله
در حال حاضر نظام بینالملل طوری تنظیم گردیده که توسعه و بقای هر کشوری در هر منطقه مستلزم چگونگی و میزان تعاملات، همکاریها و مشارکت با دیگر کشورها است. در این راستا ﻳﻜﻰ از روﻳﻜﺮدﻫﺎي ﻣﻄﺮح در ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺎرﺟﻰ ﺟﻤﻬﻮري اﺳﻼﻣﻰ ایران، ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻧﮕﺎه ﺑﻪ ﺷﺮق است. اﺗﺨﺎذ اﻳﻦ روﻳﻜﺮد در اوﻟﻮﻳﺖ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺎرﺟﻰ اﻳﺮان در ﭘﻰ ﮔﺬﺷﺖ ﻳﻚ دﻫﻪ از ﻗﻄﻊ رواﺑﻂ دﻳﭙﻠﻤﺎﺗﻴﻚ ﺑﺎ اﻳﺎﻻت ﻣﺘﺤﺪه آﻣﺮﻳﻜﺎ و ﻧﻴﺰ ﺗﺸﺪﻳﺪ ﺗﺤﺮﻳﻢﻫﺎي ﮔﺴﺘﺮده اﻳﻦ ﻛﺸﻮر و اﺗﺤﺎدﻳﻪ اروﭘﺎ ﻋﻠﻴﻪ اﻳﺮان ﻣﻄﺮح ﮔﺮدﻳﺪه است. از این رو دو کشور ایران و چین در دوسوی قاره کهن ﺗﻼش ﻧﻤﻮدند تا طی قردادی، چارچوب مشخصی را برای همکاریهای اقتصادی و نظامی خود طی دو دهه آینده ایجاد کنند. صرف نظر از انتقادات و حمایتهایی که این روزها از سوی مخالفان و موافقان درباره این سند مطرح شده است، پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که توافق نامه 25 ساله چین و ایران چه تاثیری در بازگشت ایران به تعهدات برجامی دارد؟ در پاسخ به این پرسش به نظر میرسد توافق 25 ساله میان ایران و چین در افزایش نفوذ این کشور بر ایران و در نتیجه بازگشت ایران به تعهدات برجامی تاثیرگذار است.
کلیدواژهها: تعهدات برجام، قراداد 25 ساله، جمهوری اسلامی ایران، چین
دو كشور ايران و چين كه داراي پيشينه تاريخي مشابه و روابط ديرينهاي با هم هستند، ظرف چند سال گذشته فصل جديدي را در روابط دوجانبه خود تجربه ميكنند. اين تغيير محصول تاثيرگذاري مجموعهاي از متغيرها در سطح داخلي، منطقهاي و بينالمللي است. در ﺳﻄﺢ داﺧﻠﻰ ﺑﺎ روي ﻛﺎر آﻣﺪن دوﻟﺖ ﻳﺎزدﻫﻢ، ﺣﻞ ﻣﻨﺎﻗﺸﻪ ﻫﺴﺘﻪاي ﺑﻴﻦ اﻳﺮان و ﻏﺮب ﺑﻪ ﻋﻨﻮان دﺳﺘﻮر ﻛﺎر اﺻﻠﻰ دوﻟﺖ ﻣﻄﺮح ﮔﺮدﻳﺪ و اﻳﻦ دوﻟﺖ ﺗﻼش ﻧﻤﻮد ﺗﺎ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﻫﺴﺘﻪاي را ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪاي ﭘﺎﻳﺎن ﺑﺨﺸﺪ. در ﺳﻄﺢ ﻣﻨﻄﻘﻪاي ﻧﻴﺰ ﺧﻴﺰش ﺟﻬﺎن ﻋﺮب و ﺑﺤﺮان ﺳﻮرﻳﻪ و ﻛﺸﺎﻧﺪه ﺷﺪن اﻳﻦ ﺑﺤﺮانﻫﺎ ﺑﻪ ﺳﻮي آﺳﻴﺎي ﻣﺮﻛﺰي و در ﺳﻄﺢ ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻠﻰ و ﺟﻬﺎﻧﻰ ﻧﻴﺰ ﺛﻘﻞﮔﺮاﻳﻰ آﻣﺮﻳﻜﺎ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ آﺳﻴﺎ-ﭘﺎﺳﻴﻔﻴﻚ ﻛﻪ ﺑﺮاي ﭼﻴﻦ ﭼﺎﻟﺸﻰ ﺑﺰرگ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻰﺷﻮد، ﻫﻤﮕﻰ ﻋﻮاﻣﻠﻰ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻰﺷﻮﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻦ رواﺑﻂ اﻳﺮان و ﭼﻴﻦ در ﻳﻚ ﻣﺴﻴﺮ ﻣﻨﺠﺮ ﺷﺪه اﺳﺖ. اﻣﺎ در اﻳﻦ ﺑﻴﻦ ﻣﺘﻐﻴﺮ ﻣﻬﻢﺗﺮ ﺗﻮاﻓﻖ ﻫﺴﺘﻪاي اﺳﺖ ﻛﻪ در راس و ﻣﺮﻛﺰ ﻣﻮارد ﻓﻮق ﻗﺮار ﻣﻰﮔﻴﺮد. ﺑﺎ اﻣﻀﺎي ﺗﻮاﻓﻖ ﻫﺴﺘﻪاي، ﮔﻤﺎﻧﻪ زﻧﻰﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻔﻰ ﺷﻜﻞ ﮔﺮﻓﺖ ﻣﺒﻨﻰ ﺑﺮ اﻳﻦ ﻛﻪ ﺑﺮﺟﺎم از اﻳﻦ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ و ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺴﺘﺮ را ﺑﺮاي ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼﺣﻈﻪ رواﺑﻂ اﻳﺮان و ﻏﺮب ﻓﺮاﻫﻢ نماید. اما طولی نکشید که با روی کار آمدن دونالد ترامپ در ایالات متحده، زلزلهای سنگین بر پیکره توافق هستهای وارد شد و موضوع تحریمها و فشارهای اقتصادی غربیها به ویژه آمریکا با توافق برجام و گفتوگوهای دوجانبه با آمریکا نیز حل نشد. از این رو پس از یک دوره کوتاه آرامش باز هم تنشها به اوج رسید و موضوع فروش نفت و مبادلات مالی کشور دچار وقفه و مشکل شد. در این میان در این شرایط سخت چین تنها کشوری است که به صــورت رسمی و غیررسمی نفت ما را وارد میکند و در واردات نیز تا حد زیادی نیازهای ما را برطرف میسازد. از سوی دیگر میل شدید و دایمی چین به نفت و گاز و فراورده های نفتی همچون پتروشیمی نیز این همکاری را برای رونق توسعه چین توجیه میکند. ﺑﺎ اﻳﻦ وﺟﻮد، ﺑﺮرﺳﻰ روﻧﺪ ﻣﻨﺎﺳﺒﺎت اﻳﺮان و ﭼﻴﻦ در ﻋﺼﺮ ﭘﺴﺎ ﺑﺮﺟﺎم ﺗﺎ ﺑﻪ اﻣﺮوز ﺣﺎﻛﻰ از اﻳﻦ واﻗﻌﻴﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ رواﺑﻂ ﺗﻬﺮان_ﭘﻜﻦ، ﻋﻠﻴﺮﻏﻢ اﻧﺘﻈﺎرات و ﺗﺼﻮرات، ﻛﺎﻫﺶ ﻧﻴﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ و با امضاء سند راهبردی بیست و پنجساله ایران و چین ﺷﺎﻫﺪ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﭼﺸﻤﮕﻴﺮ رواﺑﻂ دوﺟﺎﻧﺒﻪ آﻧﻬﺎ هستیم ﻛﻪ در ﻧﻮع ﺧﻮد اﻣﺮي ﺑﻰﺳﺎﺑﻘﻪ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻰﮔﺮدد.
این سند در قالب یک برنامه برای بازه زمانی ۲۵ ساله تهیه و تنظیم شده است. در این سند طرفین بر یک نقشه راه و افق روابط همهجانبه برای تحقق مشارکت جامع راهبردی و ارتقای عملی آن توافق کردند. این سند را باید برنامهای سیاسی_راهبردی، اقتصادی و فرهنگی دانست که از نگاه دو طرف سویههای همهجانبه روابط را در افقی بلندمدت دنبال میکند؛ در برنامه همکاری جامع ایران و چین به سه محور سیاسی نظامی و امنیتی،اقتصادی و فرهنگی پرداخته شده است.
در بعد سیاسی-راهبردی (نظامی-دفاعی-امنیتی) در سند حاضر تلاش شدهاست مواضع نزدیک و همکاریهای دو کشور در قالب سازوکارهای دائمی تنظیم شود و طرفین ضمن ارتقای تبادلات، رایزنی و همکاریهای نزدیک خود در موضوعات مورد نظر و توافق طرفین در نهادهای منطقهای و بینالمللی را افزایش دهند. تقویت زیرساختهای دفاعی، مقابله با تروریسم و برگزاری مانورهای منظم نظامی به عنوان نمایش قدرت و همسوئی دو کشور را میتوان مهمترین محورها در این بخش دانست.
در بعد اقتصادی نیز دو طرف اتفاق نظر دارند که ظرفیتهای بالقوه برای همکاریها فراتر از وضعیت کنونی است و از اینرو همکاریهای اقتصادی یکی از محورهای اصلی و عمده همکاریهای بلندمدت دو کشور به شمار میآید. در این سند بر ظرفیت مکمل اقتصادی دو کشور به ویژه پیوند دادن ایران به زنجیره تامین ارزش محور از طریق تکمیل زنجیرههای مکمل فرآوری داخلی، تولید مشترک به منظور تامین بازارهای داخلی دو کشور و کشورهای ثالث و در نهایت بهرهبرداری از ظرفیتهای ایران از جمله نیروی کار جوان و ماهر تاکید شده است. از اینرو همکاری در حوزههای نفت، صنعت و معدن و حوزههای مرتبط با انرژی (نیرو، انرژیهای تجدیدپذیر و ..) مبتنی بر دغدغههای توسعه ملی پایدار و زیستمحیطی در سند حاضر مورد تاکید قرار گرفته است. همچنین به منظور بهرهبرداری حداکثری از مزایای ژئوپلیتکی و ژئواکونومیکی کشور، در سند حاضر بر مشارکت موثر ایران در ایده کمربند_راه طرف چینی تأکید شده است و از اینرو همکاریهای همهجانبه در قالب این ابتکار با اولویت همکاری در حوزه زیرساختی، ارتباطی(ریلی، جادهای بندری و هوایی)، مخابراتی، علمی_فناوری، آموزشی و سلامت مورد تاکید قرار گرفته است.
علاوه بر آن در این سند به صورت ویژه به تسهیل فرآیندهای موثر در همکاریهای اقتصادی و تجاری با هدف ارتقا به عنوان دغدغه بنگاههای اقتصادی، تجار و بخش خصوصی توجه شده است و از اینرو تسهیل همکاریهای مالی_بانکی، گمرکی، مقررات زدایی، اعطای تسهیلات منطبق با قوانین در مناطق آزاد تجاری و ویژه اقتصادی، تقویت همکاری و تجارت غیرنفتی با تمرکز بر دو حوزه کشاورزی و دانشبنیان مورد توجه قرار گرفته است.
در بعد فرهنگی نیز با هدف افزایش شناخت متقابل بر ارتقای تبادلات مردمی (گردشگری)، رسانهای، دانشگاهی، نهادهای مختلف غیردولتی فرهنگی، انجمنهای دوستی و سازمانهای مردمنهاد تاکید شده است. همچنین سرمایهگذاری و کمک به تکمیل زیرساختهای لازم برای ارتقای همکاریهای فرهنگی از جمله در صنعت گردشگری در این برنامه مورد تاکید قرار گرفته است.
در واقع این تفاهمنامه، اولین تفاهم بزرگ اقتصادی بعد از برجام است که باید از تجارب برجام برای ایجاد مکانیسم برد-برد با چین استفاده کرد. سند همکاری ۲۵ ساله با چین یکی از مهمترین فرصتهای کشور برای تبادل دانش فناوری، توسعه بازار، توسعه تجارت با اصلیترین شریک تجاری ایران است که براساس تفاهمنامه به دنبال انعقاد قراردادهایی با محوریت؛ افزایش سرمایهگذاری زیرساختی، انتقال فناوری و نوآوری و افزایش مبادلات اقتصادی با تکیه بر پیمانهای پولی و ارزی است. از سوی دیگر به نظر میرسد که توافق میان ایران و چین در افزایش نفوذ این کشور بر ایران و در نتیجه بازگشت ایرن به تعهدات برجامی نیز تاثیرگذار خواهد بود.
در این راستا میتوان به نقش چین و نفوذ آن در ایران اشاره کرد. در واقع یکی از دلایلی که ایران به مذاکره با ایالات متحده رضایت داد و پای میز مذاکره با آمریکا حاضر شد، چین بود. در این خصوص چین هرگز خارج از چهارچوت نظام بینالملل با ایران همکاری نکرده است. به طوریکه در تمام قطعنامههای صادر شده شورای امنیت بر علیه ایران، چین همیشه علیه ایران رای داده است. علاوه بر آن در جریان خرید نفت از ایران، به دلیل تحریمهای آمریکا چین بیش از سی میلیون دلار به ایران بدهکار است. همه این موارد حاکی از این است که چین در رابطه با ایران در چهارچوب نظام بینالملل عمل میکند و در آینده نیز خارج از آن عمل نخواهد کرد. فلذا در مذاکرات جدید برجام چین نقش اساسی در آوردن ایران به پای میز مذاکره دارد. لذا در این ارتباط چین اذعان داشته که این قرارداد زمانی عملی خواهد شد که جمهوری اسلامی ایران مشکلات هستهای خود را با ایالات متحده و نظام بینالملل حل کند.
از این رو میتوان گفت نفوذ چین در ایران و همکاری با نظام بینالملل و ایالات متحده یکی از عواملی است که منجر به آمدن ایران به میز مذاکره شده است. این در حالی است که رهبران ایران در صحبتهای اخیر خود به این موضوع تاکید داشتند که ایران مذاکره نخواهد کرد مگر اینکه ابتدا آمریکا همه تحریمها را لغو کند، در این صورت ایران بعد از راستی آزمایی با آمریکا مذاکره خواهد کرد. اما به ناگاه شرایط تغییر کرد، هیچ کدام از این مباحث عملی نشد و ایران پای میز مذاکره با آمریکا حاضر شد. در حقیقت یکی از دلایل این حضور ناگهانی، چین و همین قرادداد 25 ساله بود.
چین تاکنون وارد معاهده بلند مدت با ایران نشده بود و این درحالی است که تا قبل از آن مشابه چنین اسنادی را با کشورهای حوزه خلیج فارس منعقد نموده است. در حقیقت چینیها با علم به این موضوع که ایران ابتدا باید مسائل هستهای خود را با آژانس بینالمللی انرژی هستهای، نظام بینالملل و ایالات متحده حل کند، سند برنامه همکاری جامع دو کشور را امضا کردند. آنها مطمئن بودند در غیر این صورت امکان اینکه قرارداد 25 ساله عملی شود و منافعی عاید دو کشور شود وجود ندارد.
در این راستا ایالات متحده در صورتیکه برجام به نتیجه مثبتی نرسد و چین به رفتار خویش و معاملاتش با ایران ادامه دهد، قادر است تحریمهایی را علیه چین و عوامل دو طرف و دستاندرکاران این قرارداد اعمال کند. این بدین معنی است که چین به دنبال درگیری با ایالات متحده نبوده است. لذا یکی از دلایل اهمیت قرارداد 25 ساله چین و ایران این است که ایران را مجاب خواهد کرد که وارد مذاکرات شود و موضوع برجام را فیصله دهد.
از سوی دیگر چین روابط نزدیکی با کشورهای عربی منطقه به ویژه اسرائیل و عربستان دارد و بنابراین هرگونه روابط یکجانبه با ایران نه تنها برای چین عقلانی نیست بلکه در راستای منافع ملی آن کشور نیز نخواهد بود. از این رو تحقق این موضوع منجر به ایجاد تنش بین چین و کشورهایی نظیر عربستان و اسرائیل که در خط مقدم دشمنی با ایران هستند، خواهد شد. فلذا اگر از این دیدگاه نیز به موضوع بنگریم چین به صورت متعادل عمل خواهد کرد و به دنبال موازنه منطقهای از کانال نظام بینالملل و ایالات متحده خواهد بود.
در واقع چین به دنبال این است که برجام به سرانجام خوبی برسد بدین معنی که ایران محدودیتهای هستهای خود را داشته باشد و در نهایت اگر نتیجه مذاکرات به برجام پلاس منتهی شد مسائل منطقهای و موشکی ایران نیز مورد بررسی قرار گیرد. بدون شک در این مورد هم چین نقش مهمی خواهد داشت زیرا که ایران در حال حاضر به نوعی به سمت وابستگی به روسیه و چین در حرکت است. این در حالی است که این وابستگی یکجانبه به روسیه و چین نتایج مثبتی نخواهد داشت. زیرا چین به دنبال شکوفایی بیشتر اقتصادی و حتی تعمیم آن به سالهای آینده است. بنابراین حضور چین به عنوان قدرتی برتر در منطقه نیازمند این است که همچنان با نظام بینالملل به ویزه ایالات متحده همکاری نزدیک داشته باشد.
*دکترای روابط بین الملل از دانشگاه آزاد واحد تهران شمال
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل