زهرا شریف زاده*
چکیده
یکی از مهمترین مسایل و موضوعاتی که کاندیداهای ریاست جمهوری حتما باید درباره آن برنامه داشته باشند، حوزه سیاست خارجی و تعامل با دنیاست. مساله برجام، تحریم ها، مسایل منطقهای و چگونگی تعامل با همسایگان از جمله مهم ترین مسایلی است که باید مورد توجه قرار گیرد. رییس جمهوری آینده ایران چه از طیف اصولگرا باشد، چه اصلاح طلب یا از هر گروه و حزب دیگر، مدیریت فشارهای اقتصادی و تحریم ها که بر ابعاد مختلف زندگی و معیشت مردم تاثیر داشته است، از مهمترین چالشهایش خواهد بود. به عبارتی می توان، عرصه سیاست خارجی را مهمترین صحنه بازی رییس جمهور آینده ایران دانست. از طرفی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده امریکا به حکم ضرورت و مصلحت سیاسی،اقتصادی و ساخت قدرت در سطوح منطقه ای و جهانی دارای منافع خود می باشند که باعث گردیده این دو بازیگر وارد تحولات منطقه ای و جهانی شوند .از طرفی مناقشه ی تاریخی و ایدئولوژیکی بین آنها هر گونه تحریک از جانب هر کدام در جهت کسب و افزایش منافع تهدیدی برای طرف دیگر محسوب شده است .ایران نیز با توجه به نقش قدرت خود در منطقه سبب شده تا امریکا را در سیستم سیاسی- امنیتی منطقه با یک چالش اساسی مواجه سازد.اکنون که انتخابات 1400 در پیش است این سوال مطرح می شود که رابطه بین دو کشور در دولت جدید چه خواهد شد؟در پاسخ به سوال بر اساس تحلیل روند این فرضیه مطرح است که تضاد ایدئولوژیک میان ایران وامریکا،جایگاه اسرائیل و لابی صهیونیستی فعال در امریکا در اتخاذ سیاست های خصمانه امریکا علیه ایران و در نهایت تأثیرگذاری کشورهای حوزه ی خلیج فارس و در رأس آن عربستان بر سیاست خارجی خاورمیانه ای امریکا امکان بهبود روابط بین ایران و امریکا در دولت سیزدهم متصور نخواهد بود.
با توجه به اهمیت روزافزون آینده، دو رویکرد برای مطالعهی آینده شامل رویکرد اکتشافی و رویکرد هنجاری وجود دارد. روش رویکرد اکتشافی بر اساس نگاه سنتی مطالعه روندهای کنونی و امتداد آن به آینده شکل گرفته است درحالیکه روش رویکرد هنجاری عموماً بر اساس تفکر جمعی و شکلدهی به آینده بر اساس نظرات گروه ذینفعان میباشد. روش تحلیل تأثیر بر روند یکی از روشهای مبتنی بر رویکرد هنجاری، روش تحلیل تأثیر بر روند است که تأثیر رویدادهای مختلف بر ادامه روند بررسی میشود.
باید در نظر داشت که آینده نتیجه اندرکنش ۴ عامل ذیل میباشد:
• روندها: روندها یا همان “تغییرات منظم در دادهها یا پدیدهها در خلال زمان” بر پیوستگی تاریخی و زمانی تأکید دارند و از گذشته آغاز شده و تا آینده ادامه دارند.
• رویدادها: برخلاف روند، رویدادها که حاصل یک اتفاق هستند بر گسستگی تاریخی تأکید دارند و به شدت بر روندها و آینده تأثیرگذارند.
• تصاویر: برداشت و خواست افراد و گروههای گوناگون از آینده
• اقدامات: آنچه بر اساس تصاویر بازیگران مختلف از آینده پدید میگردد.
روندها،رویدادها ،تصورات واقدامات ایران و امریکا
روابط ایران و آمریکا در دوران جمهوری اسلامی ریشه در چگونگی کنش رفتاری آمریکا در سالهای بعد از جنگ دوم جهانی با ایران داشته است. در انگاره ذهنی ایرانیان، آمریکا دارای الگوی کنش ناپایدار و تغییریابنده در برخورد با گروههای میانهروی ایرانی بوده است. درحالی که ترومن از روند ملی شدن صنعت نفت در ایران حمایت به عمل میآورد، آیزنهاور در سال 1953 مبادرت به سازماندهی کودتای نظامی علیه دولت مصدق کرد. چنین فرآیندی همواره در ذهنیت ایرانیانی وجود داشت که گامهای نخست مبارزه انقلابی علیه سیاست آمریکا در محیط منطقهای و بینالمللی را رقم زدند. البته ذکر این نکته لازم است که گراهام فولر می گوید جامعه ایران بهویژه در دوران قبل از انقلاب اسلامی، انگاره بدبینانهای نسبت به سیاستهای مداخلهگرایانه و تهاجمی آمریکا داشته است جامعه ایرانی، آمریکا را بهعنوان «نماد سرکوب امپریالیستی» دانسته که در سالهای بعد از جنگ دوم جهانی بهعنوان جایگزینی برای سیاستهای استعماری و تهاجمی روسیه و انگلیس شده است.در یک نمای کلی مجموعه اقدامات امریکا برای مقابله با ایران در طول 4 دهه گذشته عبارت است از:
- اقدام به کودتا علیه ایران،اقدام به ضربه محدود نظامی(طبس)،اعمال تحریم های سیاسی،اقتصادی و نظامی،تلاش برای منزوی کردن ایران ،نزدیک شدن به صدام و جنگ با ایران،تحریک همسایگان ایران،حمله نظامی به ناوگان نظامی و هواپیمای مسافربری ایران،تهدید جلوه دادن ایران برای صلح و امنیت جهانی،اقدام به دیپلماسی پنهان برای نزدیک شدن به ایران(ماجرای مک فارلین)،حامی تروریسم نامیدن ایران،اعمال سیاست مهار و همزمان تقابل با ایران در عراق و افغانستان ،تهاجم فرهنگی و جنگ نرم علیه ملت ایران،ایجاد اسلام هراسی و ایران هراسی با ساخت فیلم های ایرانی و ضد اسلامی (مانند فیلم 300 و فیلم کشتی گیر محصول 2018، سنگسار ثریا،بدون دخترم هرگز)،حمایت از گروهک های تروریستی بویژه در مرزهای ایران،اختصاص بودجه 337 میلیارد دلاری در بودجه بندی 2021 مبنی بر براندازی جمهوری اسلامی،ترور دانشمندان هسته ای ایران،بدعهدی در برجام و تشدید تحریم های ظالمانه و خروج از برجام و حتی توطئههای چهل ساله فرهنگی علیه جمهوری اسلامی ایران از جمله راه اندازی شبکه های ماهواره ای و رادیویی معاند،توطئه در شبکه های اجتماعی،توطئه از طریق بازیهای رایانه ای،امنیتی سازی تحولات فرهنگی ،توطئه حقوق بشری می باشد. تمام آنچه که گفته شد در طی چهار دهه بعد از انقلاب اسلامی ایران نشان دهنده اصول کلی سیاست خارجی امریکا در قبال ایران همواره پایدار بوده و تنها روش ها و نحوه ی رویایی با آن تغییر کرده است.
- سیاست آمریکا از سازوکار مربوط به دیپلماسی اجبار برای محدودسازی قدرت ایران استفاده می کند تا ایران را در تحت فشارهای فزاینده وادار به انعطافپذیری و شکست کنند. و ایران برای عادیسازی روابط خود با نظام بینالملل از سازوکارهای مختلفی در دورههای تاریخی گذشته استفاده کرده است. آخرین فرآیند کنش دیپلماتیک ایران مربوط به دیپلماسی هستهای بود که به برنامه جامع اقدام مشترک منجر شد. ایالاتمتحده که دارای رویکرد یکجانبهگرا درمورد سیاست جهانی است، از انجام تعهدات خود اجتناب کرده و فشارهای اقتصادی بیشتری را علیه ایران اعمال کرده است. ایران در چندین مرحله خواستار بازگشت ایالاتمتحده به گروه 1+5 درمورد برجام بوده و ایالاتمتحده از اجرای تعهدات خود استنکاف کرده است. چنین فضایی منجر به افزایش بدبینی ایران نسبت به سیاستهای آمریکا شده است.و حتی کاهش تعهدات برجامی ایران توانست واکنش موثری در برابر سیاستهای آمریکا ایجاد کند. و ایالاتمتحده با اعمال فشارهای اقتصادی و کشورهای اتحادیه اروپا از طریق واکنش سیاسی شدید نسبت به ایران، تلاش کردند مانع از اثربخشی سیاست ایران برای کسب دستاوردهای جدید شود.
- تجربه برجام به زمامداران ایرانی آموخت که در برابر اقدامات تهاجمی باید از سازوکارهای «اقدام متقابل» بهره گرفت. الگوی رفتاری ایران تاکنون نشانههایی از سیاست دفاعی موثر را منعکس میسازد. در 40 سال اخیر و بعد از انقلاب مساله قدرت و نقش منطقهای ایران کاملا دگرگون شده و به همین دلیل رئیسجمهوریهای مختلف آمریکا از اوباما تا ترامپ و حتی بایدن برای تامین اهدافشان عملکردی متفاوت ندارند و بر این اعتقادند که ایران مهمترین تهدید امنیتی آمریکا، شرکا، منافع و امنیت ملی این کشور است.در این دوران تاریخی، تیم سیاست خارجی و دیپلماتیک ایران درصدد برآمد تا از سازوکارهای «همکاری سازنده» برای حل اختلافات هستهای ایران و جهان غرب استفاده کند. در این فرآیند، از الگوی مماشات بهره گرفت و این امر چالشهای جدیدی برای دولت ایران به وجود آورد. مهمترین نشانههای چالش ناشی از مماشات را میتوان خروج آمریکا از برجام و بیتوجهی اروپا نسبت به تعهدات آمریکا و سایر کشورهای گروه 1+5 در برابر ایران بود
- سیاست ایرانی نشانهای از همکاری و اعتماد است، درصورت اقدامات تهاجمی قدرتهای بزرگ قادر خواهد بود از موجودیت و قابلیت ساختاری خود دفاع کنند. ایران امروز این اراده را دارد که در برابر اقدامات آمریکا رفتارهای متقابل انجام دهد. آمریکا نیز نشان داده که در افغانستان و عراق آسیبپذیر است و نمیتواند به پیروزی لازم برسد.
- آرایش نظامی آمریکا در ماه می 2019 و اعزام اسکادرانهای جنگ هوایی، گسیل ناوهای نظامی و یگانهای موشکانداز آمریکا به حوزه ماموریتهای نظامی و عملیاتی فرماندهی مرکزی آمریکا، محیط منطقهای را با التهاب و ابهام روبهرو کرد.در شرایط موجود، ساختار راهبردی ایران بر اساس توصیههای مقاومت و تهدید در برابر تهدید که از سوی مقام معظم رهبری ارائه شده، به اقدام متوازن در برابر آمریکا مبادرت میکند. واقعیت آن است که آمریکا نمیتواند در فضای تصاعد بحران به نتایج مطلوبی نائل شود. به همین دلیل است که سیاست تحریم را ادامه و گسترش میدهد.
- در نگرش والرشتاین، استعمار فرانو محور اصلی کنترل اقتصاد و سیاست نظام جهانی محسوب میشود. رهیافت نظام جهانی بر این موضوع تاکید دارد که رابطه ارگانیک بین اقتصاد، سیاست، امنیت و جایگاه صنعتی کشورها در نظام جهانی وجود دارد. استعمار فرانو در قالبهای نرمافزاری ماهیت ادراکی، ایستاری و تحلیلی دارد. کشورهایی همانند آمریکا از قابلیتهای رسانهای، تولید فکر و سازماندهی نیروهای اجتماعی برای تحقق اهداف راهبردی خود برخوردارند، به همین دلیل است که ایستارها نقش موثری در شکلبندیهای قدرت سیاسی و امنیتی کشورهایی همانند ایالاتمتحده ایفا میکنند. ایستارهای سیاسی آمریکا در روند مداخلهگرایی به گونهای سازماندهی میشود که زیرساختهای لازم برای ایفای نقش مداخلهگرایی را اجتنابناپذیر میسازد. بخش قابلتوجهی از مداخلهگرایی آمریکا براساس زیرساختهای ایستاری و مدیریت ادراک شکل گرفته است.بیثباتسازی یکی از سازوکارهای رفتار و کنش استعمار فرانو در خاورمیانه محسوب میشود.
با بیان روندها و رویدادهای اتفاق افتاده و واکنش ایران و امریکا در برابر یکدیگر باید گفت پیشران های مثبت و منفی در این ارتباط وجود دارد که عبارتند از : یکی از پیشران هایی که می تواند در روابط بین ایران و امریکا تأثیر مثبت داشته باشد این است که تمام افرادی که در دولت بایدن منصوب شدهاند و با سیاست خارجه آمریکا و برجام و مسائل مربوط به ایران ارتباط پیدا میکنند، افرادی هستند که در گذشته از مذاکره و رفع تحریمها حمایت میکردند و دیدگاه تعاملگرایانهای با ایران داشتند و در گروه جنگطلبان قرار نمیگیرند .البته حائز اهمیت است که برنده انتخابات ریاست جمهوری 1400 از کدام جناح باشد .
پیشران دیگر تحولات و بازیگران منطقهای می باشد. بازیگرانی مثل عربستان و اسرائیل که به مانند گذشته تمام تلاش خود را میکنند که در این خصوص سنگاندازی کنند، نگرانیهای خود را بیان کردند، پیغام فرستادند، لابی کردند و متحدینی جدید مانند اروپا و فرانسه را با خود همراه کردهاند. این عامل، تاثیری منفی بر روابط بین ایران و آمریکا خواهد داشت.
پشران دیگر طبیعتا نتیجه رقابت انتخابات ریاست جمهوری 1400 خواهد بود اینکه کدام فرد رئیس جمهور شود از اصول گرایان باشد یا اصلاح طلبان و یا جبهه پایداری و ....چرا که نقش فرد با توجه به شعارها و برنامه هایش می تواند در جهت گیری سیاست خارجی ایران مؤثر باشد. احتمال بر این است که در انتخابات ۱۴۰۰ حامیان اصلاحطلبان پای صندوقهای رأی نخواهند رفت بنابراین اصولگرایان پیروز انتخابات خواهند بود و مذاکرات توسط آنها پیش خواهد رفت. از سوی دیگر چون اصولگرایان دولت و مجلس را در اختیار خواهند داشت، مشکلی را که در برجام قبلی شاهد آن بودیم، شاهد نخواهیم بود؛ چون در برجام قبلی مجلس اصولگرایان هر اقدامی را برای عدم موفقیت برجام انجام داد، اما برجام ۱۴۰۰ اصولگرایان میتواند موفقیت بیشتری نسبت به برجام قبلی داشته باشد.علی مطهری گفته است اصولگرایان الان که وارد قدرت شده اند و مخصوصا اگر دولت را هم به دست بگیرند با تجربهای که سران آنها پیدا کردهاند، میفهمند که راه نجات کشور اصلاح سیاست خارجی، زندهکردن برجام و حل مشکل FATF و در صورت لزوم برقراری رابطه با آمریکاست. اما آنچه به ذهن می رسد ارتباط با امریکا از احتمالات غیر ممکن در سیاست خارجی آنها می باشد.هر چند هم اکنون تندروها تمام تلاش خود را میکنند که بهبودی در روابط بین ایران و آمریکا اتفاق نیفتد و تا این جا هم بسیار موفق در این زمینه عمل کرده اند و اما اینکه این افراد پس از انتخابات ریاست جمهوری چگونه رفتار کنند، مسئله دیگری می باشد و به طور طبیعی تحولات داخلی ایران، یک متغیر خنثی است و باید منتظر بود و دید که به چه سمت و سویی حرکت خواهد کرد.
همانگونه که می دانیم ایران به مدت 16 سال در دولت های رفسنجانی و خاتمی سیاستی عمل گرا ، صلح جو و مبتنی بر تنش زدایی و همزیستی مسالمت آمیز اتخاذ نمود و تأکید بر تنش زدایی وصلح و دموکراسی و گفتگوی تمدن ها در محافل سیاسی و بین المللی طنین اندازشده بود.
اما در دوره احمدی نژاد با توجه به افزایش تهدیدات گفتمانی و رفتاری امریکا علیه ایران ،شعارها و برنامه ها،قرار گرفتن نام ایران در لیست کشورهای اهریمنی،متهم مردن ایران به تلاش جهت دستیابی به سلاح های کشتار جمعی،آغاز بحران هسته ای ایران در 2003 و همچنین افزایش تهدیدات منطقه ای ناشی از حمله امریکا به افغانستان و عراق و حضور ناوگان دریایی امریکا و انگلیس در خلیج فارس و تشکیل ائتلاف های خلیج فارس و خاورمیانه سبب شد تا نگرش احمدی نژاد به امریکا و رابطه با این کشور منفی باشد.
از طرفی مهم ترین شاخص گفتمان دولت روحانی اعتدال گرایی در سیاست خارجی تعادل و توازن بين دو عنصر اساسی واقع گرایی و آرمان گرایی است. در واقع، افزایش تحریم های بین المللی گفتمان های رقیب اصول گرایی با دستور کار «تغيير»، انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ را فرصت مناسبی برای به حاشیه راندن گفتمان اصول گرایان قلمداد کرد. در این راستا، دولت روحانی ضمن تلقی دو عنصر «رفع تهدید» و «کسب منفعت» به عنوان ویژگی های سیاست خارجی خوب که همان سیاست خارجی توسعه گرا است، دغدغه های ایدئولوژیک را «مانع» اتخاذ چنین سیاست خارجی توصیف نمود. روحانی ضمن تعبير اعتدال به «آرمان خواهی واقع بینانه» ، گفتمان اعتدال در سیاست خارجی را نه تسلیم، ستیز و تقابل، بلکه تعامل مؤثر و سازنده با جهان می داند. بر همین اساس، اولویت اصلی دولت روحانی، روابط با کشورهایی است که از اهمیت راهبردی برخوردار باشند؛ یعنی آمریکا و کشورهای اروپایی. این مسئله را می توان در این تعبیر روحانی به وضوح دید: «آمریکایی ها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحت تر است». تلاش برای ایجاد رابطه با آمریکا و دوره جدید همکاری ها بین ایران و اتحادیه اروپا، نمونه هایی از شرایط به وجود آمده در سیاست خارجی دولت روحانی هستند.
در دولت روحانی هر چند ٔ رابطه با آمریکا را یک مسئله پیچیده و دشواری می داند و می گوید زخم کهنهای وجود دارد که باید درمان شود. اما تأکید دارد هرگونه سخن گفتن با آمریکا باید بر مبنای منافع و احترام متقابل و از موضع برابر باشد اما آمریکا باید تصریح کند که در امور داخلی ایران هرگز مداخله نخواهند کرد ثانیاً تمام حقوق حقه ایران مانند هستهای را به رسمیت بشناسند و سیاستهای یکجانبهگرایی و زور مدارانه نسبت به ایران را کنار بگذارند در این شرایط زمینه متفاوت میشود اما همه باید بدانند که دولت آینده از حقوق حقه ملت ایران هرگز کوتاه نخواهد آمد. آمادهایم تنشها کاهش یابد.
نتیجه
بر اساس روندها و رویدادهایی که عنوان شد و اقدامات دو کشور در برابر یکدیگر بنظر نگارنده داشتن نگاه اصولی و ایدئولوژیکی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به هر مسئله، رابطه بین ایران و آمریکا را با مشکل مواجه خواهد ساخت و از طرفی مشکلی که تا به حال حل نشده و آمریکایی ها حاضر نیستند آن را به راحتی حل کنند، این است که آن ها هنوز انقلاب اسلامی را قبول نداشته و ایران را به عنوان یک دولت مستقل نپذیرفته اند آن ها با خود می گویند: ما وقتی که توانستیم شوروی را بر سر عقل بیاوریم و آقای یلتسین حاضر شد نزد ما اظهار عبودیت کند، دیگر ایران هیچ است. چرا که آن ها نگاه به زراد خانه های اتمی خود می کنند که با آن ها می توانند تمام دنیا را هشت بار با بمب های اتمی خود با خاک یکسان کنند.
عامل دیگر ضدیت با رژیم صهیونیستی بود. به عبارت دیگر، اسلامیت نظام اسلامی با ضدیت با اسراییل (و همچنین آمریکا) تعریف شده بود. رهبران انقلاب اسلامی مدعی بودند که صهیونیسم همراه با امپریالیسم بر ضد اسلام توطئه مینمایند، اسلامی که مظهرش جمهوری اسلامی ایران بود.و در نهایت تأثیرگذاری کشورهای حوزه ی خلیج فارس و در رأس آن عربستان بر سیاست خارجی خاورمیانه ای امریکا امکان بهبود روابط بین ایران و امریکا در دولت سیزدهم متصور نخواهد بود.و آنچه باید توجه داشت علاوه بر فرضیه ذکر شده ماهیت امریکا استعماری بوده و علاقه ای به پیشرفت ایران نداشته وندارد و در صورت هر گونه ارتباط بگونه ای ایران را تحت استعمار خود در خواهد آورد.وبا توجه به لیست انتخابی شورای نگهبان از احتمالات غیرممکن است که ارتباط با امریکا برقرار شود.
* عضو هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل