بنیامین صادقی پژوهشگر صلح و مناسبات بین المللی
گاهی آتش بس در معناي عام ختم مخاصمات در یک مورد خاص به کار برده می شود، بدین معنی هنگامی که بر مبناي توافق طرفین متخاصم، حالت متارکه و یا آتش بس را میان خود
مستقر می نمایند، جنگ در آن مورد خاص خاتمه یافته قلمداد می شود و در واقع آتش بس ادا می شود. و آتش بس صرفا مقدمه اي براي حل سایر زمینه های منازعاتی می گردد و آثار و ضمانت اجراهاي
متفاوتی را می یابد، و در عمل شاهد هستیم که برقراري و اکتفا به حالت آتش بس، انتظارات طرفین براي کنترل سطوح تنش را برآورده می کند و اگر چه آتش بس تضمینی براي عدم برپایی و از سر گیري مجدد
درگیري ها در اکثر مواقع نمی باشد، لذا به تدریج با وجود معایب این چنینی و با تکامل تفکر و دیدگاه هاي خرد جمعی انسان ها و تشکیل سازمان ها و نهادهاي منطقه ای و بین المللی، آتش بس به
صورت روش و مفهومی مستقل و داراي اعتبار حقوقی خاص در آمده است.و اکنون پرسش اصلی این است که ایران و اسراییل چگونه می توانند با دستیابی به یک معاهده آتش بس در خصوص جنگ کشتی
ها و نفتکش ها، در آستانه تقابل تمام عیار و یا جنگ گسترده و همه جانبه قرار نگیرند؟ و فرضیه موجود آن است که ایران و اسراییل با دستیابی به یک آتش بس از طریق گفتگوهای غیرمستقیم و یا با میانجی
گری یک کشور ثالث، بهتر می توانند به اصول حفظ امنیت و ثبات منطقه ای دست بیابند و اوضاع منطقه ای و شرایط پرتنش گذشته و پیش رو را بهتر مدیریت بحران نمایند و تصمیماتی مبتنی برامنیت و منافع
ملی خویش را اتخاذ نمایند.
چرا که آتَشبَس، به توقف موقتی هر جنگی گفته میشود که در آن، هر کدام از طرفهای جنگ، با تعلیق کارهای تهاجمی و آسیب زننده موافقت میکنند. آتشبسها ممکن است بخشی از یک قرارداد رسمی یا
بخشی از تفهیم غیررسمی مضمون تعلیق جنگ میان نیروهای مخالف باشند. آتشبس در جنگها در صورتی که پایدار بمانند به قرارداد ترک مخاصمه منجر میشود ولی هنوز وضعیت در حالت جنگی باقی
میماند. آتش بس، معمولا فضاي مخاصماتی حاکم و موجود را به حالت تعلیق در می آورد، اما فضاي صلح را حاکم نخواهد کرد، مگر آن که معاهده مکمل متعاقبی باعـث صـلح میـان اطـراف متخاصم گردد. در
بسیاري موارد این وضعیت آتش بس به ایجاد حالت بینابینی، که از آن به حالت نه جنگ، نه صلح نامبرده شده، می انجامد که می تواند موجبات تجدید مخاصمات و برپایی جنگ دیگري را فراهم آورد و یا
لزوما فراهم نیاورد و لذا آتش بس فواید مناسب تر ی از حالت بالقوه و بالفعل جنگی محسوب می گردد و لذا به کارگیري روش هاي آتش بس و متارکه به معنی پایان جنگ میان متخاصمین نیست، و تنها یک
تاکتیک موقت برای ارزیابی دو طرف از شرایط خویش و طرف مقابل و بررسی بهتر سناریوها و گزینه های جای گزین و موجود است.
وقوع آتش بس امروزه به دو صورت متصور است:1) قطعنامه اي و 2) معاهده اي. در آتش بس قطعنامه اي: این نوع آتش بس ناشی از قواعد آمره و یا تجویز آن می باشد
که توسط شوراي امنیت سازمان ملل متحد صادر می گردد و در حکم قانون می باشد. مانند قطعنامه آتش بس میان ایران و عراق و قطعنامه 598 شوراي امنیت. دوم معاهده اي: این نوع
آتش بس معمولا به صورت دوجانبه میان طرفین متخاصم منعقد می گردد و از این رو به آن آتش بس دو جانبه نیز می گویند و معمولا در پایتخت بی طرف و معمولا به واسطه میانجی گري ثالث توافق در این
باره حادث می گردد. از جمله آتش بس هاي معاهده اي مانند مورد الجزایر و فرانسه، صرب ها و کرواسی و آمریکا و ویتنام می باشند.
در طول سالیان گذشته هم گروه حماس که فاقد مناسبات دیپلماتیک با اسراییل بود و این کشور را به رسمیت نشناخته است، در هنگامی که تنش ها میان سازمان حماس و نیروهای نظامی اسراییل تشدید یافته
بودند، سازمان حماس که بر نوارغزه حاکم است برای «وخامت زدایی اوضاع» وارد عمل شده و آتش بس را با اسراییل اعلام کرد. در پی میانجیگری قطر، گروه حماس که بر نوار غزه حکومت می کند، در
برابر اسراییل اعلام آتش بس کرد. و منابع گروه حماس گفتند که تمام حملات بر قلمرو اسراییل متوقف شده است. این منابع گفتند که بر سر «وخامت زدایی اوضاع» توافق صورت گرفته است و اسراییل نیز در
واکنش به این تصمیم حماس، پست مرزی کرام شالوم را دوباره باز کرده و مجوز انتقال مواد سوختی به باریکه غزه فراهم شد. به گزارش رسانه ها این آتش بس نتیجه میانجیگری محمد العمادی نماینده قطر
بود که میان اسراییل و نوار غزه رفت و آمد داشت. بر اساس این گزارش ها همچنان مصر نیز در این ارتباط نقش بارزی داشته است.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل