نسیبه حق گو کارشناسی ارشد روابط بین الملل
داشتن قدرت مطلق همان چیزی که ترامپ با پیروز شدنش در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ ایالات متحده آمریکا و رییس جمهور شدن مدنظرش بود یک توهم و خیال باطل است .
چرا که هیچ کس در دنیا قدرتمند نیست ، به گفته لاکان این مردم ضعیف هستند که با ضعف خود به شخص احساس قدرت می دهند و قدرتمندان جهان زمانی که مردم از آنها قدرت را میگیرند تبدیل به موجوداتی ضعیف و تنها می شوند.
ترامپ نمونه بارز گفته لاکان است .
ترامپ ۲۰۲۰ برخلاف ترامپ ۲۰۱۶ که توانست بدون پیشینه یا منصب سیاسی و نظامی با اعتماد به نفس خود هر چند کاذب و خودشیفته وار در رقابت انتخاباتی قدرتمندترین کشور جهان از رقیب خود هیلاری کلینتون کارکشته پیشی بگیرد و سیاستمداران زیادی را همراه خود سازد و به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بر مسند قدرت بنشیند اکنون بعد از ۴ سال به یکی از پرتنش ترین رهبران جهان تبدیل شده و چنان ضعیف ظاهر شده است که به دنبال نماد سازی است تا بتواند هویت دگرگون یافته خود را برسازد اما هیچ نمادی نمی تواند اوضاع بهم ریخته و اطرافیانش را بازسازی کند .
خیال بزرگ پنداری او منشا اصلی پرخاشگریش در روابط با دیگران است . جنبه خودشیفتگی او تا حدیست که باعث تنش و پرخاشگری های زبانی و خشونت های کلامی وی شده و اینگونه است که برخلاف دوره قبل درمانده و مستاصل نمایان شده است و امکان نماد پردازی مشخص وجود ندارد.
به هم ریختن ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا و نظم بین المللی ، قانون شکنی ، یکجانبه گرایی ، رفتار های نامتعارف (خروج از توافق پاریس ، خروج از یونسکو ، کاهش روابط با اتحادیه اروپا ، تحریم چین و روسیه و لغو برجام ) همگی از نشانه های ترامپیسمی بودند که در قالب پوپولیسم توانست خود را بگنجاند .
ترامپ که قدرت خلاقانه ای در برقراری ارتباط با مخاطب خود دارد این بار با حرکات نمادین و گفته های بی منطق و غیر علمی و نامتعارفش در رسانه ها و شبکه های اجتماعی (تلویزیون ، رادیو ، اینستاگرام ، توییتر و ... ) از هفته ها پیش از انتخابات با اتهامات زود هنگام درباره تقلب و جعل و دزدیدن آراء خود به بازنده بودنش در انتخابات ۲۰۲۰ اعتراف کرد و خود باعث کاهش محبوبیتش شد.
او که بر عملکرد نامطلوب خود (رکود و کسادی اقتصاد ، عدم کنترل کوید ۱۹ ، نژاد پرستی ، مسائل مهاجران ، ممنوعیت ورود مسلمانان ، بی ثباتی سیاسی ) واقف است تنها راهی که می یابد برای اینکه کم و بیش به عنوان الگوی جمعی خاص باقی بماند اینست که با مطرح کردن ادعای تقلب و سرقت آرا و تحریک طرفدارانش را دعوت به تجمع و آشوب و جنجال کند و همچنین توجه جامعه جهانی را به خود جلب کند .
ترامپ عادت دارد که همه چیز را به چالش بکشد و به هیچ قانون و پروتکلی پایبند نباشد مخصوصا در این شرایط که احساس ناکامی میکند نمایشگری هایش هم بیشتر می شود و برای حفظ پشتوانه سیاسی خود صراحتا از عدم انتقال قدرت سخن می گوید و ساختار قدرت را زیر سوال می برد او نمی خواهد با حقیقت روبرو شود و شکست خود و باور هایش را بپذیرد .
برخلاف تصورش برای این که همچنان به عنوان یک نیروی پرقدرت باقی بماند این رفتارهایش مزید بر سوء مدیریت و ناکارآمدیش شد و شخصیت پوپولیستی او برای برخی از رای دهندگان که در شک و تردید برای انتخاب رای بودند بیش از پیش روشن گردید و حمایت آن ها را از دست داد.
دونالد ترامپ که او را رئیس جمهور توئیتی نیز می نامند رسیدگی حقوقی توسط دیوان عالی را خواهان است و هدفش ایجاد وقفه در روال کار است و می گوید که از چه زمانی رسانه ها رئیس جمهور را انتخاب می کنند ، بله ترامپ به نوعی به رسانه ها باخته است زمانی که از رسانه ها به عنوان نیروی تاثیرگذار و محرک روانی در اذهان و افکار عمومی و ایجاد تنش در جامعه استفاده می کند باید انتظار تاثیرات نامطلوب آن هم داشته باشد که نتیجه آن تحقیر توسط رسانه های خودساخته و به چالش کشاندن خودش شد .
برچسب زدن توئیتر به ادعای زودهنگام پیروزی از نکات قابل توجهی ست که خشم و عصبانیت ترامپ را شعله ورتر کرده است و باعث حملات بی وقفه اش به رسانه ها شده است در حالیکه این گودالیست که خود ساخته است . آیا این به رسمیت نشناختن انتخابات معرف نوع دیدگاه ترامپ نیست؟
منطق حاکم بر رفتارهای واپس گرایانه و نظرات افراط گرایانه ترامپ ، نادیده گرفتن قوانین و عدم احترام به پروتکل ها در واقع تکروی او باعث شکاف عمیقی میان جمهوری خواهان شده است و برخی از خودی ها هم از او روی برگردانده اند .
رفتار ترامپ قبل از اینکه به عنوان یک رئیس جمهور ، سیاسی و دیپلماتیک باشد نشآت گرفته از شخصیت خودشیفته اش است که منجر به مناقشه می شود و احساس زور و قلدری در برابر قوانین حکومتی و آرا مردمی و ایالتی می کند در حالی که نمی تواند بر این قوانین استیلا و سیطره یابد و این نشان می دهد که قدرت هیچ رئیس جمهوری بالاتر از قانون نیست و قانون و قانونگذار میتواند به اعتبار استقلال خود در اینباره حکم صادر کند و قاعدتا ترامپ بزودی الزام می یابد که باخت خود را بپذیرد و انتقال قدرت را مسالمت آمیز انجام دهد و مطیع قانون شود ، در غیر اینصورت تجلیات رفتارها و صحبت هایش که هیچ کدام نمود واقعی ندارند تنها به سردرگمی و ناتوانی در رویارویی با مسایل نمود پیدا می کند و باعث نزاعی مصیبت وار بین دو گروه رقیب منجر میشود و به دو قطبی شدن جامعه دامن می زند که نهایتا به اخراجش از کاخ سفید می انجامد و او مجبور می شود اینگونه شکست خود را بپذیرد.در بررسی علت رفتارهای نابهنجار دونالد ترامپ می توان گفت که او به نوعی بیگانه گشتگی دچار شده است و در جستجوی هویتی است که خود دچار فقدان است چرا که او در سیاست برابر با هیچ است .
هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل