Developed in conjunction with Joomla extensions.

نقش جنگ غزه در سیاست های منطقه ای ایالات متحده آمریکا

رضا میرزایی کارشناس ارشد روابط بین الملل

از زمان جنگ جهانی دوم منافع اصلی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA region)، بیشتر متوجه جریان آزاد نفتِ خلیج فارس، تضمین امنیت و بقای اسرائیل، و محدود کردن نفوذ اتحاد جماهیر شوروی سابق بوده است. در اصل چنین منافعی به سرازیر شدن ایالات متحده به سمت خاورمیانه تأثیر قابل توجهی داشته واین منافع پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر همچنین تلاش های عراق و ایران جهت دستیابی به سلاح هسته ای به اولویتهایی دیگر در سیاست خارجی ایالات متحده ازجمله مقابله با تروریسم و اشاعه هسته ای افزایش یافته است.

در جنگ جهانی دوم نفت برگ برنده ایالات متحده و متحدانی چون بریتانیا و فرانسه بود که با نگرانی های کاهش تولید نفت داخلی ایالات متحده پیش بینی شد. همزمانی کشف منابع عظیم نفتی در عربستان توانست در آنزمان روابط نزدیک تری میان عربستان سعودی (عبدالعزیز بن سعود) و ایالات متحده آمریکا (فرانکلین دی روزولت) ایجاد نماید که این روابط با فراز و نشیب تقریبا تاکنون ادامه دار بوده است(۲). به نظر می رسد که به لحاظ متغیرهای دخیل در موضوع تحلیلی، انتخاب ورفتار سیاسی همچنین حیطه سیاست بین الملل برای سعودی ها به جنگ غزه و سیاست های منطقه ای ایالات متحده آمریکا گره خورده است و یا در دیدگاهی حداقلی احتمال جدی دارد.

هر چند ظهور نفت به عنوان یک کالا از سال ۱۸۵۰ عصر رقابت ژئوپلیتیکی پس از جنگ جهانی دوم را گذرانده است، اما در حال حاضرهنوز هم نفت وانرژی تاثیرات ژئوپلیتیکی خود را خواهند داشت. با وجود میادین نفت شیل آمریکا، توانایی تولید نفت ایالات متحده تا حدود سیزده میلیون بشکه در روز افزایش یافته وفعلا ایالات متحده را به بزرگترین تولیدکننده این کالا در جهان تبدیل نموده است و بالطبع اثرات سیاسی نفت برای امریکایی ها و حتی جهان در قالب یک عامل یا حتی سلاح تاثیر گذار به نسبت قبل (دهه هفتاد میلادی) وابستگی های زیادی پیدا نموده است. ذکر این نکته مهم است که واردات نفت چین از ایالات متحده در نیمه اول سال ۲۰۲۳ نسبت به سال ۲۰۲۲ بیش از دو برابر شده است. مضافا تحرکات در قالب اوپک پلاس نیز نتوانسته تکانه های قابل توجهی برای آمریکایی ها ایجاد نماید. شاید بتوان گفت برداشت های تحلیلی از موضوع نفت مرتبط با جنگ غزه بیشتر می تواند تولیدکننده منافع یا فشار برای برخی کشورهای دیگر مثلا چینی ها و روس ها در نظر گرفته شود. البته نفت و ثروت حاصل از آن همواره برگ بازی سعودی ها  بوده است و بدیهی است که در حال حاضر نیز فرصت بازی برای سعودی ها مهیاست.

تعهدات امنیتی مطرح شده عربستان از ایالات متحده همچنین مرتفع سازی نیازمندی های هسته ای توسط اسرائیل(عنوان شده غیر نظامی یا صلح طلبانه) ، توجه به سطح سرمایه گذاری و رسیدن برخی جنبه های چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان به مراحل حیاتی (به لحاظ زیر ساختی)، مجموعه سیاست ها و طرح های ریسک زدایی، و حتی در نگاهی فراتر اما پیچیده حضور چینی ها، روس ها و سرمایه هایشان در منطقه و امنیت انرژی مرتبط با منطقه، بطور کلی مطرح و از جمله مواردی است که تخمین سطح بازیگری عربستان سعودی و البته ضرورت های حضور فعال این کشوردر مناقشه غزه را تائید می نماید. چنین وضعیتی علاوه بر تاثیر پیش روندگی بر سطح روابط عربستان و ایالات متحده، به نفع تضمین امنیت و بقای اسرائیل به عنوان دومین منفعت اصلی ایالات متحده که در سیاست های منطقه ای ایالات متحده نیز جایگاه دارد، می باشد. البته سعودی ها تا کنون احتمال توافقات به ازای شرایط و نیازها را بصورت مشروط و در سطح اولویت دار با جنگ غزه مرتبط دانسته اند که سعی در حفظ آرمان فلسطین نیز دارد.

سیاست های منطقه ای آمریکا در منطقه با منافع داخلی این کشور نیز مرتبط است. از سال ۱۹۴۸ زمانیکه که هری ترومن در بیانیه ای عبارت دولت یهود را خط زد و آنرا به دولت اسرائیل ویرایش نمود، تاکنون حمایت از اسراییل فرصتی را برای تضمین آرای یهودیان در ایالات متحده در انتخابات ریاست جمهوری فراهم آورده است. در آن زمان ترومن به لحاظ استراتژیک، معتقد بود که حمایت از استقلال اسرائیل که آنرا دموکراسی جوان نیز می دانست، مانع از آن می شودکه اتحاد جماهیر شوروی و کمونیسم در سال های اولیه جنگ سرد جایگاه جدیدی در منطقه به دست آورد. در طول جنگ سرد نیز ، مقامات ایالات متحده مشتاق هر چیزی بودند که ممکن است نظر جهان را نسبت به اتحاد جماهیر شوروی از بین ببرد. این روزها روس ها علیرغم محرک سازی اولیه نیروهای اصلی تقابلی با اسرائیل در جنگ غزه، هنوز هم نگاه منتظری به جنگ غزه دارند با اینحال به نظر می رسد از پراکندگی تمرکز بر جنگ اوکراین خرسند هستند و این درحالی است که با پیوستن سوئد به ناتو(پس از فنلاند) این پیمان گام جدیدی در تقویت خود در میانه های چنین حواس پرتی برداشته است. اینجا بیشتر تحکیم،گسترش و تقویت ناتو مطرح است اما نتایج ژئوپلیتیکی قابل تفسیر مهمی هم وجود خواهد داشت. شاید بتوان گفت مهم ترین آن این است که چنین تغییری برای آمریکایی ها فرصت ساز خواهد بود تا به شرق بپردازد. زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین نیز از پیوستن سوئد به ناتو استقبال نموده و بیان داشته یک کشور دیگر در اروپا از شر روسیه در وضعیت محافظت شده تری قرار گرفته است. این در حالی است که پوتین ارتش این کشور را در سال ۲۰۲۲ به اوکراین فرستاد تا بتواند گسترش ناتو را بررسی کند و جمعگرایی غربی را تضعیف کند(۳).

بهر حال در تأثیر گذاری جنگ غزه در سیاست های منطقه ای ایالات متحده نتایجی وجود خواهد داشت اما با اینحال ذکر این نکته مهم است که نتایج در هر مقطع می تواند به پیامدهای آتی جدی تری  بیانجامد. به عنوان نمونه جنگ غزه با بازیگری گروه حماس گرچه برخی توافقاتی مثل معامله بزرگ راکه در حال پیشرفت بود مانع شد، اما بر اساس هدف گذاری اسرائیل پیامد دراز مدت آن می تواند متوجه این گروه و حتی گروه های پارالل باشد. در حال حاضر یک شکل خاص منافع میان ایالات متحده آمریکا، پادشاهی عربستان سعودی، فلسطینی ها و اسرائیل وجود دارد که حصول آن تامین کننده و رضایتبخش به نظر می رسد. این بردارها برآیندی را بوجود خواهند آورد که ممکن است به عنوان نمونه معامله بزرگ بایدن برای بازسازی خاورمیانه را در قالب یک میراث سیاست خارجی وی ، به تحرک مجدد و حتی رفع چالش رساند. دولت بایدن در حال ایجاد زمینه برای یک معامله بزرگ بلندپروازانه بوده است که نزدیکی اسرائیل و عربستان سعودی را با گام های اساسی به سوی تشکیل کشور فلسطین مرتبط می نماید. برخی تحلیل ها این تلقی را دارند که این قمار دیپلماتیک در درازمدت می تواند خاورمیانه را بازسازی کند وبه عنوان میراث سیاست خارجی جو بایدن رئیس جمهور آمریکا ماندگار گردد(۴).

 به لحاظ تاریخی یکی از عناصر کلیدی غایب در تلاشهای صلح قبلی، منافع کشورهای عرب خلیج فارس بود که به طور فزاینده ای عادی سازی روابط با اسرائیل را در راستای منافع اقتصادی و امنیتی خود می دانست. با امضای توافق نامه ابراهیم توسط امارات متحده و بحرین که تسهیل کننده نقطه شروع بوده، در کنار جنگ غزه و نیازمندی هایش ممکن است عربستان سعودی و ایالات متحده زمینه حتی بهتری در جهت توافقاتی داشته باشند که در برگیرنده منافع و سیاست های ایالات متحده در منطقه نیز باشد. در اصل جنگ غزه در کنار پیچیدگی، بواسطه فشار جنگ پتانسیل رفع برخی موانع گذشته را دارد. از طرفی هر چند چالش های کلانی وجود دارد اما در دیدگاهی انزوای سیاسی اسرائیل منعقد نخواهد بود و قطبیت جدیدی در حال شکل گیری است که خود تائید کننده تسهیل برخی سیاست های منطقه ای و حتی فراتر از آن می تواند باشد. این برگ برنده در مقابل چینی هایی خواهد بود که از مناقشات مدیریت شده اما زمین گیر کننده آمریکایی ها در منطقه خرسند بوده اند. این نکته مهم است که سایر کشورهای منطقه از پیگیری قراردادهای عادی سازی مشابه در ازای به رسمیت شناختن سرزمین مورد مناقشه، مانند مراکش و به رسمیت شناختن صحرای غربی در دوران دونالد ترامپ اکراهی نداشته اند. یا حتی در نمونه ای دیگر که چندان رسمیت نداشته لبنان که تحت نفوذ حزب الله است موفق شده در ازای حقوق ذخایر گازی فراساحلی، یک توافقنامه مرزی دریایی با اسرائیل امضا کند(۵). برخی مناقشات منطقه حتی میتواند ژئوپلیتیک خاورمیانه را تغییر دهد. به عنوان نمونه تحرکات حوثی های یمن بصورت حملات در جنوب دریای سرخ، تنگه باب المندب، خلیج عدن و حتی دریای عرب می تواند مسیرهای ناوبری و در مجموع روندهای تجاری کلان را متاثر سازد. این اقدامات برای ایالات متحده به عنوان یک دولت هژمون چالش برانگیز خواهد بود چرا که ایالات متحده و متحدانش در منطقه در حال حاضر سخت تلاش می کنند تا درگیری های جاری بین اسرائیل و حماس را مهار کنند و نمی توانند جبهه های جدیدی را باز کنند. مضافا، ایالات متحده در حال حاضر با جنگ روسیه و اوکراین ، درگیری اسرائیل و حماس سر و کار دارد. با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری در نوامبر 2024، حوثی ها می دانند که انجام هرگونه اقدام نظامی قطعی علیه یمن برای ایالات متحده چالش برانگیز خواهد بود. هر چند حوثی ها می خواهند به عنوان یک بازیگر مهم منطقه ای و سهامدار اصلی در آینده سیاسی یمن دیده شوند ولی آنها توانسته اند اهداف ژئوپلیتیکی خود را به آرمان فلسطین گره بزنند.  در حالی که انصارالله حمایت بی دریغ از آرمان فلسطین نشان داده و از زمان آغاز درگیری بین حماس و اسرائیل بارها موشک های بالستیک و پهپادها را به سمت بندر ایلات اسرائیل شلیک کرده اند، اما با اینحال ماجراجویی های آنها در دریای سرخ دلایل ژئوپلیتیک دیگری نیز دارد. بیان شده یکی از آنها افزایش مشروعیت بین المللی و دومی کنترل گنجینه های هیدروکربنی یمن است(۷). ژئوپلتیک باب المندب و چالش حوثی ها در فرایند پیچیده ای با برخی کشورهای منطقه و عملکرد آنان در قبال جنگ غزه مرتبط است و از جهات قابل تاملی تأثیر گذار در سیاست های منطقه ای ایالات متحده می باشد. به طرز متناقضی، حملات علیه حوثی ها ممکن است نمادی از ضعف سیاست ایالات متحده و کاهش قدرت آن در خاورمیانه بوده و خبر از اتفاقات آینده داشته باشد، با اینحال چون بخش قابل توجهی از منافع اصلی ایالات متحده در منطقه مرتبط با شرکا و اتحادها همچنین تاثیر گذاری بر قدرت های بزرگ (8) یا جاه طلبی های بزرگ، از طریق کنش گری در منطقه می باشد، بالطبع علاوه برنوعی تاکتیک رفتاری در برخی مناقشات، احتمال مقابله نظامی با مناقشات مدیریت ناشدنی یا مقیاس بزرگ (بین الملل) از سوی ایالات متحده و هم پیمانان در خاورمیانه تضعیف شده محاسبه نمی شود.

بخش قابل توجه دیگری از منافع ایالات متحده که به نظر می رسد در اولویت های سیاست خارجی ایالات متحده نیز قرار دارد مرتبط با چین است. این اولویت ها صرفا ژئوپلتیک خاورمیانه ای ندارند با اینحال در منطقه خاورمیانه رویکردهای تقابلی به درک موضع چین و آمریکا در برابر مناقشه اسرائیل و فلسطین وابسته است. البته هر دو قدرت از ایده دو کشوری در این مناقشه حمایت نموده اند، اما در قبال رویکرد وتلاش واشنگتن برای جلب نظر کشورهای حاشیه خلیج فارس ، پکن بصورت محطاطانه ای رویکرد تقابلی خواهد داشت(9). اصولا چین نمایندگی صدای جنوب جهانی را هدف گذاری نموده و با مناقشه غزه و خشم تولید شده جهانی نسبت به عملیات اسرائیل، سعی بر استفاده از شکاف بین مواضع واشنگتن و جنوب جهانی داشته تا جاه طلبی های خود را در سیاست خارجی تقویت نماید. البته چین در عمل روابط منطقه ای خود را به خطر نیانداخته، هنوز هم نقش اساسی در درگیری های  جاری نداشته (جنگ غزه/رویکرد حوثی ها در دریای سرخ) و با رویکرد انتظاری سعی در تماشای پیش روندگی  شکاف میان ایالات متحده و کشور های جنوب جهانی و ریا کاری آمریکایی ها به نفع خود دارد. به نظر می رسد چین در صدد ترویج ارزش هایی است که می خواهند با کارت کاستی های نظم بین المللی به رهبری ایالات متحده بازی سطح کلان تری را داشته باشند(10).

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

US General Middle East Interests & Policy Priorities (pdf)

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.