میکائیل سانیار دکتری مسائل ایران
اردوغان تنها نیست. او نه یک قهرمان؛ بلکه به مانند اسلاف خویش نابودگر است. پس از گذشت یک سده از سیاستهای انکار و سرکوب کردها در ترکیه، نه تنها کردها از بین نرفتهاند بلکه هر روز بیش تر از قبل برای حق تعیین سرنوشت مدعی هستند. هیچکدام از طرفین توان نابودی هم را ندارند. نه گلوله حکومت و نه مبارزه کردها بر علیه ناسیونالیسم خشونت طلب ترک، نتوانسته راه به صلح ببرد. این سؤال که آیا اردوغان میخواهد با پاکسازی قومی و نژادی کردها در مناطقی از سوریه و اقلیم کردستان، قبرس دیگری را ایجاد کند به ذهن تحلیل گران رسوخ کرده است. اما تاریخ یکصد سال گذشته کردها نشان داده است اگر خیانت های بینالمللی همچون سایکس پیکو و لوزان نباشد هیچ قدرتی در منطقه نتوانسته است کردستان را از کردها بگیرد. بر اساس مستندات این فرضیه که پان ترکیسم و نئو عثمانیگری دو شاخصه اصلی سیاست داخلی و خارجی ترکیه است قابل طرح است.
حملات بی سابقه اخیر ترکیه به برخی مناطق اقلیم کردستان به بهانه مبارزه علیه حزب کارگران کردستان پ ک ک) نشان از تاکتیک جدید دولت ترکیه علیه مخالفان کُرد است. از زمان تأسیس دولت- ملت ترکیه، کردها برای نیل به مطالبات سیاسی، شهروندی و حق تعیین سرنوشت همواره با دولت در تخالف، تنش و مبارزه بودهاند. اقدامات سرکوب و انکار هویت آنها توسط حکومت ترکیه در یکصد سال گذشته نتوانسته کردها و احزاب اپوزیسیون مسلح آنها را نابود کند؛ و بعد از تحولات ١٩٩١ به بعد و رشد هویت خواهی گروههای فرو و فرا ملی در جهان، ناسیونالیسمکردی در ترکیه رشد روزافزون داشته و تشکیل حکومت اقلیم کردستان عراق در ٢٠٠٣، مبارزات کردها در اقلیم و سوریه بر علیه داعش و همکاری آنها با جامعه بینالملل در راستای مبارزه با تروریسم دولت اسلامی در عراق و شام، وزن سیاسی کردها را بالا برده و آنها را از حاشیه به متن معادلات سیاسی خاورمیانه درآورده است. ظهور حزب دمکراتیک خلقها در ترکیه که به عنوان سومین حزب بزرگ در چند دوره متوالی وارد پارلمان این کشور شد سبب گردید یک راه میانه و صلح آمیز برای حل بن بست مسئله کردها و ترکیه ایجاد شده و شروع مذاکرات صلح میان دولت و پ ک ک این خوشبینی را که میتوان به صلح رسید افزایش داد. اما شکست آتش بس از سوی ارتش ترک در ٢٠١٥ و شروع دوباره جنگ، دورنمای صلح را تیره و تار نمود. ترکیه این حزب را تروریستی تلقی کرده و حزب کارگران کردستان نیز دولت را متهم به از بین بردن زمینههای صلح نموده و بر آن است دولت با ادامه سیاستهای قبلی مبنی بر ناسیونالیسم افراطی ترک و حذف مخالفان راه به جایی نخواهد برد.
دولت عدالت و توسعه که از سوی اتحادیه اروپا متهم به حذف و زندانی کردن هزاران مخالفان خود در داخل است، در حوزه سیاست خارجه نیز در تلاش برای احیای سیستم نئوعثمانی است. این دولت در داخل بر ملی گرایی ترک پافشاری کرده و حقوق بزرگترین اقلیت چند ده میلیونی کردها را در سرزمین تاریخیشان به رسمیت نمیشناسد. رهبران حزب قانونی دمکراتیک خلقها از جمله صلاح الدین دمیرتاش و نیز شهرداران و نمایندگان منتخب را به اتهام ترور زندانی کرده است. در خارج نیز با تأکید بر هویت اسلامی از یکسو و ایجاد اتحاد میان کشورهای ترک زبان از سوی دیگر در تلاش برای بسط ژئوپلیتیک و گسترش حوزه جغرافیای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خود است.
از نظر دولت ترکیه کردها در منطقه بزرگترین تهدید علیه امنیت ملی کشور هستند و به هیچ عنوان وجود یک کیان کردی در مرزهای جنوبیاش را بر نمیتابد. تهاجم این کشور به شمال و شمال شرق سوریه و اشغال برخی مناطق و شهرهای مهم همچون عفرین (بخشی از آن منطقهای که تحت کنترل نیروهای کردی تحت حمایت ائتلاف بینالمللی ضد داعش است و نزدیک به یک چهارم کل سوریه را شامل میشود) و پاکسازی نژادی آن و اسکان اعراب و ترک در این مناطق، نشان از چنین تمایلاتی است. دولت ترکیه از موضوع آب نیز به عنوان ابزاری راهبردی بر علیه دیگران استفاده کرده است. ترکیه به عنوان کشور بالادست در حوضه رودخانههای دجله و فرات، با ایجاد صدها سد بر روی این دو رودخانه، در تلاش برای ایجاد هیدروهژمونی در منطقه بوده و با جلوگیری از ورود جریان آب به سوریه بر علیه منطقه خودگران کردی موسوم به روژآوا در شمال و شرق سوریه، استفاده نموده است. چنین اقداماتی را نیز بر علیه عراق و نیز در حوضه رود ارس علیه ایران انجام داده است.
ترک ها در ژوئیه ١٩٧٤به بهانه بشردوستانه و برای محافظت از جمعیت مسلمان قبرس وارد این منطقه شدند. بر اساس گزارش میدل ایست فورم، این واقعه نه برای محافظت از مسلمانان قبرس بلکه یک کمپین پاکسازی قومی با پس زمینه های امپریالیستی بود. ترکیه در ادامه، برای تصرف یک سوم جزیره، اخراج یونانیان و در نهایت اسکان دادن ترک های جمهوری ترک قبرس شمالی با ترک های سرزمین اصلی حمله کرد. این اشغالگری کماکان ادامه دارد و امروزه تعداد شهروندان ترک، طور قابل توجهی از ترک های بومی قبرس بیشتر است. حال مسئله مهم این است ترکیه نیم قرن بعد از اشغال بخشی از قبرس، به دنبال به رسمیت شناختن بین المللی جمهوری ترک قبرس شمالی به عنوان کشور دست نشانده خود است. آذربایجان، قزاقستان و پاکستان ممکن است به زودی این خواسته را به رسمیت بشناسند. در همین حال، به نظر می رسد ایالات متحده و اتحادیه اروپا مایل به رفع تجاوز ترکیه نیستند، چرا که به نظر میرسد برای آنها تجارت و سود حاصل از آن مهمتر از مطالبات بر حق قبرسیهاست.
ترکیه بر آن است تاریخ را دوباره تکرار کند. زیرا از تهدیدهای ادعایی نشأت گرفته از مناطق کردستان در عراق و سوریه، برای توجیه عملیات نظامی جدید و مهندسی قومی این مناطق استفاده می کند. دولت ترکیه در جنگ داخلی مصر از اخوان المسلمین حمایت نمود، نیروهای خود را وارد لیبی کرد. در جنگ داخلی سوریه بر علیه دمشق از اپوزیسیون این کشور حمایت نمود و باعث تداوم جنگ در این کشور گردید. بر علیه کردها وارد جنگ شد و در جریان کوبانی (شهری که با مقاومت در برابر داعش به نماد مقاومت جهانی تبدیل شد) بر علیه نیروهای کردی از داعش حمایت کرد. نیروهای ترک کردها را از آن مناطق پاکسازی قومی کرده و صدها هزار نفر از ترک ها، سوری ها و فلسطینی ها را به جای آنها در مناطق اشغالی اسکان و سازماندهی کردهاند. ترکیه با تهدید و ارعاب شامل ربودن کردها و نابود کردن مزارع زیتون و آواره کردن اجباری آنها، پاکسازی قومی کردها را همچنان ادامه می دهد. این کشور در جنگ میان آذربایجان و ارمنستان از باکو حمایت همه جانبه به عمل آورد. در جنگ غزه از یکسو به مراودات سیاسی و اقتصادی خود با رژیم اسرائیل ادامه داده و از سوی دیگر برای کودکان غزه اشک میریزد. هم اکنون نیز با ورود به عمق ۵۰ کیلومتری اقلیم کردستان عراق، عملا تمامیت ارضی عراق و اقلیم را مخدوش کرده و به بهانه مبارزه با پ ک ک برخی از مناطق کوهستانی و روستاها را اشغال نموده، حتی تاسیسات کشف نفت در آنجا مستقر کرده است. تمامی این نشانهها حاکی از تلاش برای بسط ژئوپلیتیکی و گسترش حوزه نفوذ است. این اقدامات بر مبنای تداوم ملی گرایی افراطی ترک و احیای عثمانیگری قابل ارزیابی است؛ اقدامی که بر علیه ایجاد صلح و همزیستی مسالمت آمیز در منطقه خواهد بود.
اکنون سؤال این است که آیا پان ترکیسم منطقهی ترکها که از نظر برخی به فاشیسم تعبیر میشود و تمایلات اردوغان برای احیای امپراتوری عثمانی و ضعف جامعه جهانی در عدم مقابله با چنین سیاستهایی، راه را برای تکرار اشغال قبرس این بار در اقلیم کردستان عراق و مناطق تحت کنترل مدیریت خودگران کردی در سوریه همراه می کند؟ طرح این فرضیه از این جهت است که ترکیه از چنین بسط ژئوپلیتیکی برای الحاق مناطق به خود، از طریق تغییر بافت جمعیت، سپس طرح خواستههای واهی برای الحاق چنین مناطقی به خاک خود و یا ایجاد شبه کشورهایی مانند قبرس شمالی استفاده می کند. اما این فرضیه نیز که "کردها نابود شدنی نیستند و تنها راه حل مسئله، ایجاد همگرایی و همزیستی مسالمت آمیز و احترام متقابل همسایگی است" هم همچنان پا بر جاست.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل