دکتر محمد منصورنژادعضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران
1.سقوط اسد در خاورمیانه سبب تقویت نسبی «جبهه غرب» در قیاس با «جبهه شرق» شد: بالاخره بشار اسد، در جبهه روسیه و پوتین بود (و فعلا بدانجا پناهنده شد) و ترکیه در لاین ناتو. در این داستان (سقوط اسد)، ترکیه نقش اصلی را بازی کرد. تحولات منطقه ای این ایام، تحولات در تصمیم سازی ایران را می طلبد.
2.در روزگار ما رقیب منطقه ای ایران، سه کشور ترکیه؛ عربستان و اسراییل اند. فعلاً در عمل سه کشور یاد شده علیه ایران فعالند (حتی اگر با هم هماهنگی پنهان نداشته باشند)؛ ترکیه، ایران را با رندی، از سوریه بیرون کرد و در شمال غربی کشورمان نیز بدنبال آن است که با حمایت از کشور آذربایجان، راه زمینی ایران به ارمنستان و در حقیقت ارتباطش با غرب را ببندد. (بستن کریدور و دالان زنگزور: رابط آذربایجان و نخجوان بر روی ایران). با این وصف ایران جز مسایل تازه سوریه، در مرزهای شمال غربی مشکل دارد.
3.اما عربستان از ایده امارات متحده عربی، برای اشراف بر جزایر سه گانه تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی حمایت می کند. این ایده (جز جزایر سه گانه) تسلط ایران بر تنگه هرمز را نشانه رفته و از جهت ژئوپلتیکی ایران را محصور می کند و در جنوب دچار بحران.
4.این اقدامات (بحران در شمال و جنوب کشورمان) به نفع اسراییل است، چون دست کم از تهدیدات احتمالی ایران تا حدودی مصون می ماند و همچنین به رقبای دیگر کشورمان نزدیکتر شده و مقاصدش برای مدیریت بحران فلسطین را بهتر پیش می برد. نیز سود اسراییل از سقوط بشار اسد نیاز به گفتن ندارد؛ همین روزها که همگان سرگرم جشن پیروزی در سوریه اند، اسراییل روزانه با بمباران وسیع و تجاوز آشکار تاسیسات زیربنایی سوریه (به ویژه در ابعاد امنیتی) را بمباران و حتی خاک سوریه را به خود ملحق می کند، بدون اینکه صدای اعتراض جدی و موثر، از نقطه ای از جهان به گوش رسد!
5.کمترین نتیجه آن است که سیاست منطقه ای ایران که تا کنون با اتکای به «گروههای نیابتی» بر اساس رهیافت امنیتی و نظامی در منطقه بود، (به جز مورد حوثی ها) به بن بست رسیده و لازم است تا اولاً: با نگاهی به داخل (تأمین نیازهای اساسی مردم، پذیرش حقوق سیاسی و اجتماعی آحاد جامعه و بالا بردن میزان اقتدار نظام در جامعه و....) و بر اساس «امنیت اجتماعی شده»، مسایل منطقه ای بازتعریف شوند و ثانیاً: با کشورهای همسایه و منطقه نیز مناسبات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی در اولویت قرار گیرد و رهیافت غیرامنیتی در دستور کار باشد. علاوه بر اینکه نگاه امنیتی هم بر مدار تنها نظامی گری نباشد و بلکه جامع باشد (مجموعه امنیتی منطقه ای به تعبیر «باری بوزان»).
6. اما سقوط اسد، راه «دکترپزشکیان» را هموارتر نمود: هم از جهت اینکه لازم نیست برای سوریه همانند سابق (تا کنون ایران بالای 50 میلیارد دلار هزینه کرد! ) بی جهت هزینه کند، و هم قابل اعتماد نبودن روس (در حمایت ضعیف از اسد)، عیان شد و از این رو در سیاست خارجی زمینه برای همکاری با همه کشورها بر اساس منافع ملی، هموارتر از پیش شده است. پس لازم است سایر مقامات را نسبت به شرایط جدید منطقه، ابتدا توجیه کرده و سپس با خود برای اقدامات تازه همراه سازد.
20 آذر ماه 1403
محمد منصورنژاد
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل