مترجم: روح الله سوری عضو هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل
Karen E. Young
July 1, 2020
روایت در حال پدیدار از ظهور چین به عنوان یک قدرت مقابله کننده با نفوذ و قدرت ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه عمدتا بر تصویری انحرافی از چندین سرمایه گذاری بزرگ چین و تعدادی قرارداد بزرگ مرتبط با زیرساختها در کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس متکی میباشد .
زمانی که صحبت از سرمایهگذاری مستقیم خارجی،کمک و اشتغالزایی در میان باشد چین معمولا به عنوان یک سرمایهگذار در خاورمیانه شناخته میشود و بطور اشتباهی این کشور به عنوان یک منبع مهم برای سرمایهگذاری مستقیم خارجی در منطقه به حساب می آید. بطور مشخصی چین در برخی نقاط و از جمله کشورهای خلیج فارس منبع مهمی برای سرمایهگذاری مستقیم خارجی است و سرمایههای چین عمدتا بخش انرژی و قراردادهای دولتی بزرگ را دربر میگیرد. سرمایه گذاری که گاهی اوج می گیرد و گاهی روبه نزول می نهد و باید به این نکته اشاره کرد که سرمایه گذاریهای خارجی چین در سال 2019 به کمترین مقدار خود از سال 2011 به بعد رسیده است.
دستورکار چین در خاورمیانه بیش از آنکه در راستای ایجاد توسعه و نهادسازی در این منطقه طراحی شده باشد دستورکار و برنامهای برای خود چین می باشد. این در حالی است که سرمایههای خصوصی صادرشده از آمریکا، بریتانیا و اروپا علاوه بر داشتن ویژگی پایدار بودن، امکان قویتری را برای ایجاد شغل و توسعه اقتصادی در منطقه فراهم آورده است.
زمانی که پای مقایسه به میان می آید چین به نسبت تلاشهای آمریکا و اروپا سرمایه گذاری و اشتغالزایی کمتری را در خاورمیانه، شمال آفریقا و غرب آسیا صورت داده است. به واقع حتی باید گفت که کشورهای خلیج فارس سرمایه گذاری بیشتری را در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نسبت به چین داشته اند و تعداد شغل بیشتری را نیز ایجاد کردهاند.
چین بیشتر به عنوان یک سرمایه گذار منطقهای در جاهایی مثل ایران سوریه و تا حدی ترکیه که سرمایه گذاران خصوصی نمیتوانند وارد شوند عمل میکند. البته یک استثنا در این میان امارات متحده عربی است که از سال 2015 سرمایه گذاری چین در آن روندی افزایشی داشته که این مساله معمولا این ذهنیت اشتباه را بوجود میآورد که چین یک منبع مهم سرمایه گذاری در منطقه است.
این تصور که چین بزرگترین سرمایه گذار در منطقه عرب است این حقیقت را نادیده می گیرد که سرمایه گذاری چین یک سرمایهگذاری ناپایدار میباشد، همچنین این مساله را نادیده میگیرد که شورای همکاری خلیج فارس خود یک سرمایهگذار مستقیم خارجی بزرگ در همان منطقه و شاخ آفریقاست.
برای مثال کشور عمان 3 هزر و 55 میلیارد دلار از بانک های چینی وام گرفته است و پارک صنعتی عمان ( واقع در بندر دقم) علیرغم وعده سرمایه گذاری 10هزار میلیارد دلاری ،سرمایه اندکی را از سوی شرکت وانفانگ چین دریافت کرده است این در حالی است که کشورهای خلیج فارس سرمایه گذاری بیشتری را در این سلطان نشین به انجام رساندهاند و تعداد بیشتری شغل را ایجاد کرده اند. این موضوع در مورد مصر هم صدق می کند جایی که بین سال های 2014 تا 2020 کشورهای خلیج فارس سرمایه گذاری بیشتری را نسبت به چین در این کشور داشتهاند و مجموع سرمایه گذاریهای اروپا و آمریکا طی این مدت در مصر از سرمایه گذاری چین بیشتر بوده است.
در نهایت با همه تصوراتی که راجع به مزیتهای سرمایهداری دولتی چین و نقش آن در هدایت سرمایه گذاری خارجی در راستای منافع و اهداف ملی بیان میشود هنوز نمیتوان گفت که چین یک سرمایهگذار خوب و یک شریک تجاری دلخواه در خاورمیانه است و بطور معینی نمیتوان آن را یک قدرت بزرگ به حساب آورد.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل