ترجمه : روح الله سوری عضو هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل
Fted Kaplan
28 May 2020
علیرغم همه گیری جهانی کوئید – 19 و یک جنگ سرد فراگیر با چین و همچنین شدیدترین بحران اقتصادی که از زمان رکود بزرگ شاهد آن هستیم، دونالد ترامپ همچنان برافروختن یک جنگ با ایران را در پس زمینه ذهن خود میپروراند. همانطور که واشینگتن پست در گزارش این هفته خود اشاره کرده است تنها تفسیری که از پایان دادن به معافیتها در زمینه همکاریهای هستهای شرکتهای روسی، اروپایی و چینی با ایران میتوان به عمل آورد همین موضوع میباشد.
نکته عجیب در مورد این تصمیم این است که شرکتهای گفته شده ضمن همکاری خود با ایران از احیای دوباره برنامههای هستهای ایران نیز ممانعت به عمل میآورند. اما با قطع این معافیتها به نظر میرسدکه موانع موجود سر راه ایران برداشته خواهد شد و ایران احتمالا دوباره به به سطحی از غنی سازی اورانیوم که برای ساخت بمب هستهای مورد نیاز است دست پیدا خواهد کرد. در واقع همانطور که "کلسی داونپورت " مدیر بخش عدم گسترش در انجمن کنترل تسلیحات اشاره کرده است، ترامپ با این اقدام خود تنها بر وخامت اوضاع افزوده است و عملا این اقدام ترامپ را می توان نوعی شلیک به خود توصیف کرد.
شاید اگر انگیزه اصلی ترامپ را ممانعت از هستهای شدن ایران درنظر بگیریم چنین تصمیمی درست به نظر بیاید اما احساس غالبی که در مورد این تصمیم ترامپ میتوان داشت این است که هدف بزرگتر ترامپ کوبیدن آخرین میخ بر تابوت توافق هستهای به خاطر انتقامگیری از باراک اوباما و همچنین مجبورساختن ایران به از سرگیری برنامههای هستهای خود میباشد که در نتیجه آن بهانه مناسب برای اقدام ترامپ علیه ایران فراهم خواهد شد.
مطابق با توافق هستهای سال 2015 که توسط ایالات متحده آمریکا، ایران و پنج کشور دیگر به امضا رسیده و مورد تایید سازمان ملل نیز قرار گرفته است، ایران متعهد به برچیدن اکثر زیرساختهای هستهای خود در برابر برداشته شدن تحریمهای اقتصادی( به جز تحریم های مرتبط با برنامه های موشکی و حمایت ایران از گروه های تروریستی) شده است اما زمانی که ترامپ در سال 2018 علیرغم مخالفت مشاورین ارشد خود از این توافق خارج شد رئیس جمهور آمریکا تحریمهای اقتصادی را مجددا اعمال نمود و یک سال بعد نیز تحریمهای ثانویهای را اعمال نمود که بر اساس آن کشورهایی که با ایران وارد تجارت میشوند مورد تحریم و مجازات آمریکا قرار میگرفتند.
اما حتی تندروترین مشاوران ترامپ نیز به این موضوع واقف بودند که نباید تمامی داد و ستدها با ایران مشمول تحریمها شود. بر اساس توافق هستهای سال 2015، روسیه میبایست سوخت مصرف شده در راکتورهای ایران را دریافت و آن را به شکلی که غیرقابل استفاده در ساخت بمب هستهای باشد به ایران بازگرداند. توافق هستهای همچنین اجازه واردات اورانیوم 20 درصد غنی شده برای استفاده در راکتور تحقیقاتی تهران را به ایران داده است. همکاری کشورها برای اصلاح راکتور آب سنگین اراک به شکلی که این راکتور قادر به تولید پولوتونیوم( ماده مورد نیاز برای ساخت سلاح هستهای) نباشد از دیگر مواردی است که در توافق هستهای درنظر گرفته شده است. همچنین نظارت خارجی و فراهم آمدن امکان بازرسی بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی از سایتهای هستهای ایران نیز به تضمین عمل کردن ایران به تعهدات خود در برجام کمک خواهد کرد. اما به نظر می رسد که توقف این همکاریها چارهای جز رفتن به سمت غنی سازی 20 درصدی اورانیوم و یا فرآوری پولوتونیوم پیش روی ایران نخواهد گذاشت.
موارد گفته شده همگی از جمله معافیتهایی هستند که دونالد ترامپ اکنون تصمیم به لغو آنها گرفته است و بر اساس این تصمیم شرکتهای خارجی باید بتدریج در یک بازه زمانی 60 روزه به همکاریهای خود با ایران خاتمه دهند در غیر اینصورت ایالات متحده تحریمهایی را علیه شرکتهایی که به همکاری هستهای با ایران ادامه دهند اعمال خواهد کرد حتی اگر این همکاریها مانع از دستیابی ایران به سلاح هستهای شوند.
بر اساس گزارش منتشر شده در واشنگتن پست، تصمیم ترامپ به لغو معافیتهای هستهای با مخالفتهایی در بین مقامات آمریکایی روبروه شده است که از جمله استیون منوچین وزیرخزانه داری آمریکا را میتوان نام برد که برخلاف مایک پومپئو مدافع حفظ و ادامه این معافیتها میباشد. به نظر میرسد مایک پومپئو که همواره حامی تغییر رژیم در ایران بوده است اکنون با توجه به نیاز ترامپ به ایجاد انگیزه در پایگاه رای خود، پایان معافیتهای هستهای را فرصت مناسبی برای تحقق بخشیدن به اهداف خود قلمداد کرده است.
توافق هستهای ایران را برای مدت 15 سال از غنی سازی اورانیوم در سطح بالاتر از 3.67 درصد منع کرده است. غنی سازی کمتر از این حد که برای ساخت بمب هسته ای بسیار کم میباشد نه تنها توسط توافق هستهای که همچنین توسط "ان پی تی" نیز مجاز شمرده شده است. باید توجه داشت که اگرچه ساخت سلاح هستهای نیازمند غنیسازی بیش از نود درصد میباشد اما نکته قابل توجه این است که پس از دستیابی به غنی سازی بیست درصدی، رسیدن به غنی سازی بالای نود درصد نیازمند زمان و تلاش زیادی نخواهد بود و در صورتی که ایران غنیسازی بیست درصدی را آغاز کند و یا اصلاحات آب سنگین اراک را متوقف نماید بطور قطع مایک پومپئو زنگ خطر قرار گرفتن ایران در آستانه هستهای شدن را به صدا در خواهد آورد و فشار برای بازداشتن ایران از هستهای شدن را در اولویت قرار خواهد داد. اما آنچه لازم به یادآوری است این است که مایک پومپئو در آن زمان تنها خواهد بود و باید تلاش برای فشار بر ایران را بدون همراهی متحدان اروپایی و آسیایی خود انجام دهد. در نهایت حرکت بعدی به ترامپ بستگی خواهد داشت که میبایست بین تصمیم به حمله نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران و یا اجازه دادن به ایران برای هستهای شدن یکی را انتخاب کند. مواجه شدن با یک چنین وضعیتی بیش از هرچیز نتیجه تصمیمات شخص ترامپ میباشد؛ اولا به خاطر خارج کردن آمریکا از توافق هستهای و دوما به خاطر لغو معافیتهای هستهای. اما شاید هنوز برای تجدید نظر در این تصمیم دیر نباشد هم به خاطر شخص خود ترامپ و هم به خاطر آسایش همه ما.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل