فاطمه صیرفی، پژوهشگر مطالعات زبان و فرهنگ آلمانی
امروزه در رسانه های آلمانی زبان، نقش زبان در سیاست پر رنگ تر از قبل خودنمایی می کند. در گفتمان سیاسی بسته به منافع و هدف سیاستمداران، از تصاویر زبانی استفاده می شود که گاه می تواند در عین تاثیرگذاری خطرآفرین بوده و بر افکار عمومی در جامعه به صورت مخربی تاثیر بگذارد.
هنیگ لوبین، رئیس موسسه زبان آلمانی مانهایم در گفتگو با روزنامه زودویچه به تشریح مسئله زبان در سیاست و رسانه های آلمان پرداخته است.
او معتقد است تاکنون جایگاه زبان به اندازه ای که امروز شاهد آن هستیم پر رنگ و حائز اهمیت نبوده است. در این حوزه پژوهش های گسترده ای انجام شده و کتاب های بسیاری از سوی زبانشناسان تدوین شده است. دورس گرونباین نویسنده و پژوهشگر زبان، در کتاب خود پیرامون استعاره ها به این امر اشاره می کند که زبان تا چه حد می تواند خشونت آمیز باشد. رئیس جمهور آلمان، فرانک اشتاین مایر نیز در سخنرانی سال نو خود به شهروندان توصیه می کند که با یکدیگر بیش از قبل با وجود نظرات و دیدگاه های متفاوت با هم گفتگو کنند. نهایتا موضوع توصیه زبانشناس آلمانی، الیزابت ولینگ، رئیس موسسه چارچوب بندی (فریمینگ) زبان دانشگاه برکلی امریکا به شبکه تلویزیونی "آ ار دی" در نحوه استفاده از مفاهیم خاص اخلاقی که با تاکتیک سیاسی دستخوش تغییر شدند و با اخلاقیات جامعه در تضاد بود نیز از دو هفته پیش در رسانه ها به یکی از داغ ترین موضوعات تبدیل شده است.
تاکنون مقالات گوناگونی با موضوع "خشونت گستری زبانی" در گفتمان سیاسی نوشته شده است. برای اینکه این امر تنها یک استدلال سیاسی معمولی قلمداد نشود، باید به طبقه بندی منطقی آنها پرداخت. در سخنان برخی سیاستمداران احزاب به واژگانی برمی خوریم که از دید کاربردشناسی زبان تنها در یک بافت مشخص، معنا پیدا می کنند. به عنوان مثال فعل "دفع کردن زباله" (entsorgen) تنها در بافت مربوط به زباله کاربرد دارد که خطاب قرار دادن آن از سوی نماینده حزب راست گرا (در مقابل مقامات سیاسی آلمان)، توهین بزرگی تلقی می شود که مستحق پیگرد قانونی است. مجلس باید دغدغه مقابله با این نوع رفتارهای توهین آمیز را داشته باشد. با گسترش رسانه های جمعی نیز باید سعی در سالم سازی هر چه بیشتر آن با استفاده از ابزار قانون داشت و از ترویج واژگان خشونت آمیز و خلاف عرف و هنجارهای اجتماعی و اخلاقی چه از سوی سیاستمداران و مردم جلو گیری کرد.
چارچوب بندی در زبان
چارچوب بندی (Framing) مقوله جدیدی در زبانشناسی نیست بلکه امروزه در دیدگاه شناختی زبان و در گفتمان سیاسی تعریف و کاربرد جدیدی پیدا کرده است. چارچوب بندی به زنجیره ای از واژگان گفته می شود که در گفتمان های مختلف، با هدف و استراتژی مشخص به کار می روند. مسئله چارچوب بندی در اصل مکانیسم روانشناسی است که به اطلاعات و دانشی اشاره دارد که در بستر کاربرد خاص خود معنا پیدا می کنند. به عنوان مثال صفت "مردمی" (völkisch) در اصل از واژه "مردم" (Volk) مشتق شده است که در سیاست به عنوان یکی از استراتژی های راست گرایان افراطی از آنها یاد می شود. پیشتر این کلمه از سوی هیتلر برای ترویج ایدئولوژی خود که برتری مردم و نژاد آلمانی بود نیز به کار می رفت.
اما مسئله پیچیده تر از چارچوب بندی زبانی، ارزیابی تاثیر استعاره ها در گفتمان های سیاسی است. استعاره تنها به عنوان آرایه های ادبی نیستند بلکه انعکاس دهنده تفکر و تجربیات بشر از دنیای اطرافش است. در استعاره ها یک مفهوم در کالبد مفهوم دیگر معنا می پذیرد. مفاهیم انتزاعی از جمله مفاهیمی هستند که برای درک آن باید از مفاهیم عینی و مبتنی بر تجربه بشر کمک گرفت. در بهبوهه مهاجرت پناهجویان در رسانه ها و گفتمان سیاسی به جای استفاده از واژه "امداد و نجات دریایی" (Seenotrettung) از واژه "خدمات شاتل" (Shuttle-Service) استفاده شد که تداعی کننده خدمات هتل ها برای رفاه و ایاب و ذهاب مسافران است که در بافت هتل داری و صنعت توریسم مورد استفاده قرار می گیرد. کارکرد این واژه در اصل به پناهجویانی اشاره دارد که در سطح وسیع در دریای مدیترانه نیاز به کمک دارند و امداد و نجات دریایی مانند سرویس شاتل برای نجات جان آنها به طور مداوم در حال تردد است. در مثال "خدمات شاتل" چارچوب این واژه، واژگان دیگری همچون خدمات ترانسفر، مسافر، قایقران، قایق شاتل و بسیاری دیگر را در ذهن شنونده تداعی می کند. در واقع با شنیدن یک واژه، مجموعه ای از واژگان مرتبط با آن چارچوب در مغز فعال می شوند و تصویری را در ذهن تداعی می کنند. نمونه دیگر واژه «توریسم پناهندگی» Asyltourismus است که از سوی احزاب محافظه کار و راستگرا مطرح شد و خدمات اجتماعی برای پناهندگان و مهاجران را به مثابه خدمات توریسم و گردشگری در نظر می گیرد. از اینگونه مثال ها در زبان سیاسی فراوان است. کاربرد استعاره ها بسته به اهداف و استراتژی های سیاسی متفاوت بوده و غالبا در گفتمان سیاسی در رسانه ها دستخوش تغییر نیز می شود.
استعاره های مربوط به مفهوم جنگ از جمله استعاره هایی با پیشینه قدمت دار هستند که معمولا از آنها در کارزار انتخابات استفاده می شود: رقابت های انتخاباتی، راست یا چپ. در انتخابات مجلس فدرال آلمان، گائولند رئیس حزب راست گراها از واژه "شکار" برای رقیب خود استفاده کرد. وی رقابت سیاسی را به معنی صحنه جدل و شکار تشبیه کرده بود.
در بسیاری از این موارد در به کاربردن استعاره ها جوانب اخلاق و مسئولیت در گفتار رعایت نمی شود و وظایف واقعی استدلال سیاسی تنها در تطابق با معیارهای ذهنی اعضای حزب ها خلاصه می شود و نظرات و عقاید مرتبط افرادی که وابستگی گروهی دارند تضمین می گردد. وظیفه استعاره ها در گفتمان سیاسی تنها این نیست که افراد از قشر خاصی را متقاعد کنند، بلکه وظیفه اصلی آن این است که تصویری را از خود به جای بگذارند که با چارچوب و نتایج و روایت واقعیت ها متناسب باشد. هنگامی که استعاره ها طبق گفته شویر وزیر حمل و نقل آلمان "با عقل سلیم انسان" که به تایید پژوهش های جامعه شناسی نیز رسیده است، متناقض بوده و تنها با موضع افراد خاص منتاسب است، نباید حتی از همان ابتدا بوجود آید.
نحوه مقابله با این امر چیست؟ بنا به توصیه رئیس جمهور آلمان، گفتگو شروع خوبی است. اما اگر هدف ساختن دیوارهای دفاعی برای نظر شخصی خود باشد، ابتدا باید دستور خلع سلاح در مذاکرات را داد. بدین ترتیب باید زبان به عنوان سلاح موضوع گفتگو در نظر گرفته شود که کلیه تحریف های استعاری، شعارها و آرایه های در جهت پیشگیری از درگیریها بهره برداری شود. اگر نظرات طرف متقابل را نمی توان با استدلال پاسخگو داد، حداقل بتوان از ساختاری زبان کمک خواست و نتیجه را به سمت استدلال ظاهرا منطقی پیش برد. در این حوزه وظیفه علم زباشناسی است که به ایجاد فرهنگ گفتگو در جامعه یاری رساند.
برگرفته از:
https://www.sueddeutsche.de/kultur/framing-metapher-afd-ethik-sprachwissenschaft-1.4337984
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل