ترجمه: امین رفیع
نویسندگان اما اشفرد و جاشوا شیفرینسون.
نشریه فارن افرز
در هفته اول تجاوز روسیه به اوکراین رهبران روسی مرتب چشم انداز واکنش هستهای در صورت دخالت ایالات متحده و شرکایش در جنگ را مطرح کردند. رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین در پایان سخنانش از جنگ در اوکراین خبر داد و هشدار داد که هر کس تلاش کند با روسیه درگیر شود باید بداند واکنش روسیه فوری خواهد بود و با عواقبی مواجه خواهید شد که هیچ وقت در تاریخ تجربه نکرده اید. سرگی لاوروف وزیر امور خارجه چند روز بعد همان حرفها را تکرار کرد و اشاره کرد جنگ جهانی سوم ممکن است جنگ هستهای باشد و از رهبران غربی درخواست کرد عواقب یک جنگ واقعی با روسیه را در نظر داشته باشند.
این پیام کاملا واضح بود تنش هستهای در صورتی ممکن است که ایالات متحده و شرکایش در ناتو در جنگ روسیه علیه اوکراین دخالت کنند. ایالات متحده تلاش کرد مسکو را با به تأخیر انداختن آزمایش موشک بالستیک بین قاره ای که ابتدای مارس برنامه ریزی شده بود مطمئن کند. این اقدامات به روشنی بهترین هستند. هیچکس خواهان تبادل تسلیحات هستهای نیست. اما تمرکز سنگین بر تنش هستهای به همان اندازه یک مشکل مهم را پنهان میکند؛ خطر تنش متعارف، یعنی جنگ غیر هستهای ناتو و روسیه. غرب و روسیه ممکن است همین حالا وارد مراحل پایانی یک مارپیچ ناامنی شوند. مجموعه ای از انتخابهای متقابل بی ثبات کننده که میتواند به شکل تراژیک پایان یابد یا هولوکاست بزرگتری را در اروپا تولید کند حتی اگر هستهای نباشد. در واقع هفته های پیش رو احتمالا خطرناک خواهد بود.
همچنین در این یادداشت نویسنده تأکید میکند که ایالات متحده باید در صورت مهیا بودن فرصت راهی برای پایان تعارض در اوکراین بیابد این ممکن است شامل انتخاب های دشوار و ناخوشایند باشد، مانند لغو برخی از بدترین تحریم ها علیه روسیه. در ادامه چنین آمده است که نتیجه یک چرخه بالقوه باطل تنش ناخواسته است، چیزی که قبلا بارها اتفاق افتاده است. به عنوان مثال، تلاش آلمان در آغاز قرن بیستم برای ایجاد یک نیروی دریایی جهانی، قدرت دریایی را که بریتانیا به آن وابسته بود تهدید کرد. در پاسخ، لندن شروع به افزایش نیروی دریایی خود کرد. آلمان هم به همین شکل پاسخ داد و به زودی صحنه جنگ جهانی اول فراهم شد. منشأ جنگ سرد بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در پیدایش منافعی مشترک بود، زیرا هر دو طرف به دنبال نفوذ در سراسر جهان بودند و درگیر مسابقه تسلیحاتی بودند. در هر مورد وضعیت دولتها در جهت تعارض قرار گرفت.
به دلایل واضح، بسیاری از نگرانی ها در مورد تشدید تنش ها بر مسئله هستهای متمرکز شده است. اعلام پوتین مبنی بر اینکه نیروهای راهبردی هستهای روسیه در وضعیت آماده باش بالاتر قرار خواهند گرفت، تلاش آشکاری برای جلوگیری از اقدام نظامی مستقیم غرب با افزایش خطرات بود. اما اگرچه سیاست گذاران حق دارند که تشدید تنش هستهای را جدی بگیرند، اما نباید خطرات جنگ متعارف بین ناتو و روسیه را نادیده بگیرند. به هر حال، درگیری های سطح پایین متعارف بین قدرت های هستهای در جاهای دیگر رخ داده است، از جمله درگیری بین چین و اتحاد جماهیر شوروی در دهه 1960 و در جنگ کارگیل در سال 1999 بین هند و پاکستان.
محققان نظریه ای را برای توضیح علت وقوع چنین درگیری ها ایجاد کرده اند: پارادوکس ثبات-بی ثباتی، که در آن دولت هایی که در قلمرو هستهای به بن بست رسیده اند، ممکن است تمایل بیشتری به تشدید در شرایط متعارف داشته باشند. راههای متعددی وجود دارد که ممکن است امروز چنین تشدید جنگی گستردهتر اتفاق بیفتد. یکی از سناریوها ناشی از جنگ اقتصادی است که غرب در هفته گذشته علیه روسیه به راه انداخته است. واشنگتن و متحدانش با ممانعت از استفاده کرملین از ذخایر ارزی خود و اعمال کنترل های صادراتی برای جلوگیری از واردات کالاهایی با فناوری پیشرفته روسیه، وارد قلمروی ناشناخته شده اند: چنین تحریم هایی هرگز علیه اقتصاد بزرگ جهانی مانند روسیه استفاده نشده است. تأثیر این اقدامات به طور گسترده احساس شد: روبل سقوط کرد، شهروندان روسیه برای برداشت پسانداز خود در بانکها صف کشیدند، دولت روسیه کنترلهای سرمایه را اعمال کرد، و شرکتهای غربی مانند BP و Ikea به سرعت از بازار روسیه خارج شدند.
فکر کردن به تشابهات تاریخی با این انزوای ناگهانی یک اقتصاد بزرگ سخت است، و معدود موارد تاریخی قابل مقایسه - ایتالیا در دهه 1930، ژاپن در دهه 1940 - نویدبخش خوبی نیستند. در واقع، اگر آسیب اقتصادی در روسیه به اندازه کافی شدید شود، پوتین ممکن است تصمیم بگیرد که از طریق ابزارهای غیرنظامی مانند حملات سایبری تلافی کند. او ممکن است تصمیم بگیرد که اوضاع به اندازه کافی بد است که ارزش آن را داشته باشد که از درآمدهای انرژی چشم پوشی کند و برخی از خطوط لوله گاز به اروپا را ببندد، که باعث افزایش قیمت انرژی می شود. احتمالاً روسیه امیدوار است از این گامها برای به دست آوردن اهرم فشار بر سیاستهای غربی استفاده کند، اما آنها به راحتی میتوانند نتیجه معکوس داشته باشند؛ حملات سایبری میتواند منجر به مشورتها بر اساس ماده 5 معاهده تأسیس ناتو شود، که بیان میکند حمله به یک کشور عضو، حمله به همه آنها تلقی میشود. . این می تواند منجر به حملات تلافی جویانه سایبری به روسیه شود و از آنجا ادامه یابد. ممکن است بتوان امیدوار بود که سیاستگذاران در آن مرحله رمپ های خارج از سطح را پیدا کنند، اما هیچ تضمینی وجود ندارد.
ایالات متحده می بیند که مسکو اصول اصلی صلح در اروپا را تهدید می کند. همچنین این خطر جدی وجود دارد که درگیری در اوکراین از مرزهای این کشور سرایت کند. اروپا درگیر یک دوره سریع تسلیح مجدد است و شرایط امنیتی به طور چشمگیری در حال تغییر است. اقدامات روسیه در اوکراین، الحاق نظامی بلاروس را بالفعل پنهان کرده است و نیروهای ایالات متحده برای تقویت کشورهای عضو شرقی ناتو به منطقه سرازیر شده اند. تنش ها را تشدید شده و احتمال رویارویی تصادفی بین طرفین نیز بیشتر شده است. در نهایت، همیشه خطر کاری توسط متحدان منطقه ای وجود دارد که ممکن است روسیه و بقیه، ناتو را به درگیری مستقیم بکشاند. تا به این نقطه، اتحاد در داخل ائتلاف چشمگیر بوده است، اما کشورهای عضو ناتو که نزدیک ترین آنها به روسیه است- به ویژه لهستان و سه کشور بالتیک (استونی، لتونی و لیتوانی)- آنهایی هستند که از سرسخت ترین و فعال ترین طرفداران این اتحاد بوده اند. تسلیح اوکراین این شامل اعلامیههای مشکوک مانند پیشنهاد غیرمنتظره- از زمان بازگشت- برای دادن هواپیماهای جنگنده اروپایی مازاد به اوکراین است. اگر روس ها کیف را تصرف کنند یا دولت اوکراین را سرنگون کنند، این دولت ها احتمالاً طرفداران قوی تسلیح و حمایت از شورش در داخل اوکراین خواهند بود. اگر روسیه یک اردوگاه یا مأموریت تدارکاتی اوکراینی را مثلاً در قلمرو لهستان بمباران کند، ایالات متحده چه خواهد کرد؟ اگر سربازان لیتوانی هنگام تحویل سلاح به نیروهای اوکراینی کشته شوند چه خواهد شد؟ همانطور که در درگیریها از کلمبیا تا سوریه دیده میشود، این نوع حمایت خطرات مخاطرهآمیز کردن خطوط بین رزمندگان و غیرجنگجویان را به همراه دارد و خطرات یک جنگ گستردهتر را بهطور چشمگیری افزایش میدهد.
به طور گسترده فرض می شود که یک جنگ متعارف قدرت های بزرگ در دوره هستهای غیرممکن است. منطق روشن است: خطرات برای کشورهای دارای سلاح هستهای بسیار زیاد است که نتوانند چنین تصمیمی بگیرند. با این حال، مارپیچ های ناامنی منطق خاص خود را دارند و واشنگتن باید به درس های تاریخ توجه کند.
اگرچه دولت بایدن در رویکرد خود برای تسلیح اوکراین نسبتاً محتاط و عاقلانه عمل کرده است، اما ممکن است به سرعت در حال نزدیک شدن به دوره خطرناک تر این درگیری باشد. دفاع اوکراین بهتر از حد انتظار عمل کرده است. با این حال، شانس با روسیه است، و نیروهای روسی احتمالا شهرهای بیشتری از اوکراین را تصرف خواهند کرد و آسیب بیشتری به غیرنظامیان اوکراینی وارد خواهند کرد، در نتیجه خشم نسبت به اقدامات روسیه افزایش خواهد یافت. احتمالاً فشار بر دولتهای غربی برای ارائه کمکهای بیشتر به اوکراین، بهویژه اگر شورشی در مناطق تحت اشغال روسیه آغاز شود، افزایش خواهد یافت.
دولت بایدن باید در واکنش به چنین فشارهایی بسیار محتاط باشد. به ویژه، تسلیح و حمایت از یک شورش، مرز بین نقش مکمل بودن و هم رزم بودن را از بین می برد. ایالات متحده نیز باید برای مهار متحدان خود آماده باشد. به عنوان مثال، ممکن است برای کشورهای نزدیک به مناقشه وسوسه انگیز باشد که گام های یک جانبه مانند حمایت از شورش یا ارائه پناهگاه امن به جنگجویان اوکراینی در قلمرو خود را در نظر بگیرند. با این وجود، روشن کردن این موضوع که ایالات متحده ممکن است در چنین مواردی تعهدات ماده 5 را به راحتی تفسیر کند، دور از ذهن نیست، به این معنی که در صورت تلافی روسیه، ایالات متحده ممکن است موظف به پاسخگویی با نیروی نظامی نباشد. در میان مارپیچ کنونی، بایدن و تیمش باید تعیین کنند که محدودیتهای خود ایالات متحده کجا میافتد و بر حفظ آنها تمرکز کنند.
موثرترین راه برای کاهش خطرات تشدید تنش در اروپا، پایان دادن به درگیری در اوکراین است. با توجه به رفتار وحشیانه روسیه، خواسته های آشتی ناپذیر هر یک از طرفین و تمایل قابل درک غرب برای حمایت از اوکراین، انجام این کار در کوتاه مدت دشوار و شاید غیرممکن خواهد بود. با این حال، در برخی مواقع، ایالات متحده ممکن است نیاز به استفاده از اهرم های خود در مورد همه طرف ها داشته باشد- برای مثال، چشم انداز لغو شدیدترین تحریم ها علیه روسیه یا کاهش کمک های نظامی خود به اوکراین- برای ایجاد آتش بس یا حل و فصل. چنین اقدامی به منزله تغییری اساسی در سیاست ایالات متحده تا کنون خواهد بود. اما از آنجایی که جایگزین ممکن است وارد شدن به یک درگیری نظامی مستقیم با روسیه باشد، در نظر گرفتن منافع سرسختانه ایالات متحده ممکن است نیاز به تعدیل مسیر داشته باشد. در نهایت، تنها چیزی که غم انگیزتر از جنگ کنونی است، جنگی بزرگتر و خونین تر خواهد بود.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل
https://www.foreignaffairs.com/articles/ukraine/2022-03-08/how-war-ukraine-could-get-much-worse