رضا میرزایی کارشناس ارشد روابط بین الملل
در واکاوی موضوع هوش مصنوعی در عرصه سیاست ابتدا بهتر است این سؤال را داشته باشیم که هوش مصنوعی چیست؟ و تاکنون در چه عرصه هایی ورود داشته است؟
در بیانی ساده هوش مصنوعی، مانند برق یا کامپیوتر، یک فناوری با هدف عمومی است که کاربردهای گسترده و پیش رونده ای دارد، و می تواند تقریباً در تمامی زمینه ها تغییر یا تأثیر ایجاد نماید. به عنوان نمونه هوش مصنوعی بصورتی متمایزتر در زندگی روزمره در خرید و تبلیغات اینترنتی، اتوماسیون اجتماعی، جستجوی وب، دستیارهای شخصی دیجیتال، ترجمه ماشینی، اشیا و زیر ساخت هوشمند، امنیت سایبری، برخی تسلیحات و روش نظامی و سلامت دیجیتال تا کنون بکار گرفته شده است. در حال حاضر نگاه به هوش مصنوعی به عنوان یک نیروی مثبت وجود دارد و مشاغل مرتبط با هوش مصنوعی و یادگیری ماشین تقریباً 75 درصد در طول چهار سال گذشته افزایش یافته اند و همچنان در حال رشد هستند. جالب آنکه ضریب هوشی با هوش ترین هوش مصنوعی در حدود هوش معمول انسان تخمین زده شده است (در GPT حدود ۱۱۴) و البته این به معنای پایان یک رکورد نیست! چنین نتایج پیشروندهای نوعی حس تزلزل امنیت در انسان ایجاد خواهد نمود، برای انسانی که به قول ارسطو سرشت سیاسی هم دارد و بهرحال فکر استفاده از این فناوری در عرصه سیاست هم وجود خواهد داشت.
لازم به توضیح است که ایالات متحده پیشرو در توسعه هوش مصنوعی است و شرکت های بزرگ فناوری مستقر در آن کشور ، این مسئولیت را بر عهده دارند. ایالات متحده بدون شک به قطب اصلی توسعه هوش مصنوعی تبدیل شده است و غول های فناوری مانند گوگل، فیس بوک و مایکروسافت در خط مقدم تحقیقات مبتنی بر هوش مصنوعی قرار دارند. به عنوان نمونه IBM در سال های اخیر تلاش های جدیای حول یک سرویس شناختی (cognitive service) و سیستم های مقیاس پذیر با هدف ارائه خدمات تجزیه و تحلیل مبتنی بر ابر و هوش مصنوعی داشته است که در دنیای سیاستِ به شدت وابسته به داده ها و سیستم های تصمیم ساز و تصمیم یار ، می تواند تعبیر سیستم خبره سیاسی مبتنی بر هوش مصنوعی را تداعی نماید. (تجزیه و تحلیل ابری شامل استقرار محاسبات ابری مقیاس پذیر با نرم افزار تحلیلی قدرتمند برای شناسایی الگوها در داده ها و استخراج بینش های جدید است که البته وابسته به پلتفرم نیز می باشد. ابرها ظرفیتهای محاسبه، ذخیرهسازی و پهنای باند شبکه مقیاسپذیر را برای برنامههای داده بزرگ ارائه میکنند). چنین سیستمی تقریباً می تواند تمامی گپ های موجود بر روال موجود را پوشش داده و این توانایی را خواهد داشت که از زوایایگوناگون بتواند در زمانی کوتاه بیشمار سناریوی سیاسی را بررسی و بهترین تصمیم های سیاسی را بصورتی اولویت بندی شده پیشنهاد دهد. شاید موضوع مهمتر این باشد که چنین سیستمی بتواند با دسترسی های لازم ابعاد کلان تری از عرصه سیاست را به خود اختصاص دهد و در این حالت عرصه سیاست بصورتی بسیار جزئی تر مانیتورینگ هم خواهد شد و ....
چنین مفروضاتی پیچیدگی های زیادی در پی خواهد داشت و شاید با کمی جسارت بتوان گفت ما را به دنیای جدید یا عرصه جدید سیاسی (می دانم، نمی دانم!) خواهد کشاند. عرصه ای که تصمیم گیری سیاسی را وابسته به برآورد دستیاری هوش مصنوعی خواهد نمود. در چنین دنیای جدیدی اتحادهای شبکه ای (پارتنر های) داده شکل خواهد گرفت و مزیت های رقابتی سیاسی نیز تولید خواهد نمود. در پیش آگهی هوش مصنوعی در نگاهی خوشبینانه سواد و تجارب سیاسی از مرز موجود انسانی خواهد گذشت و روال علمی، پژوهشی موجود تغییرات کلی خواهد نمود. حتی ممکن است جایگاه پارادایم ها و شاید هم گذار پارادایمی به چالش کشیده شود.
این درحالی است که یادگیری ماشینی، همزیستی هوش مصنوعی با ما، و کنترل ما بر هوش مصنوعی نیز هشدارهای کلان تری را در بر می گیرد. البته سو گیری الگوریتمی که تجربه ای لس آنجلسی محسوب می شود نیز عنوانی کلان در این رابطه به حساب میآید ( در این اتفاق داده های استفاده شده دارای سوگیری الگوریتمی واضحی بود که منجر به دستگیری بیشتر گروه های اقلیت توسط پلیس لس آنجلس شد).
بیکاری، عدم شفافیت ،الگوریتم های مغرضانه و تبعیض آمیز، ساخت پروفایل های دقیق ، اطلاعات نادرست و ترولینگ ، اثرات زیست محیطی، تسلط شرکت های بزرگ فناوری، همچنین تاثیر بر نهادهای سیاسی ، انتخابات و رفراندوم، دموکراسی، اقتدار گرایی، ثبات اجتماعی ، پوپولیسم، آزادی بیان، عینیت و بحث عقلانی، درگیری های مبتنی بر هوش مصنوعی و جنگ رباتیک ، امنیت سایبری، سلاح های خودکار، هدایت شونده ، تصمیم گیر و سایبری، حتی ارزهای دیجیتال و نقش سیاسی آن ، حفظ حریم خصوصی و آزادیهای مدنی، تغییر شکل جنگ، قلدری اینترنتی! و ... از دیگر موارد تقریبا ممکن و گاها بحث شده در برخی مقالات است که به نظر ارتباطات وثیقی با دنیای سیاست هم دارد...
به عنوان نتیجه، در برابر هوش مصنوعی در عرصه سیاست احتمالات نتایج یا پیامدها بالا تلقی میگردد و در چنین حالتی جوامع پیشرو به مزیت های رقابتی کلان یا برساخت یک مدل برتری دست خواهند یافت، و البته دنیای تجارت ممکن است بخشی از نتایج را در اختیار فضای سیاسی کشورهای بدون توجه یا دنباله رو و منتظر قرار دهد، با اینحال پیامدهای احتمالی نیز مانع تحرکات مطلق کشورهای پیشرو این فناوری در عرصه سیاست خواهد شد... نگارنده معتقد است اینجا به نظر هدف گذاری پژوهش های لازم و کافی با در نظر گرفتن وضعیت واقعی کشورها در این حوزه نیازمندی های همگن و عاجل دارد...
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل