دکتر مهدی نوربخش*
مذاکرات ایران در وین و با گروه 1+5 به کندی پیش میرود اما امیدهایی هست که این گروه در قدم اول بتواند بر سر برنامه هسته ای کشور به نتیجه مطلوبی برسد. ایران هنوز با آمریکا مستقیما بر سر میز مذاکره ننشسته اما مذاکرات همچنان به پیش میروند. هم ایران و هم آمریکا از مواضع اولیه خود که هریک میخواست دیگری در ابتدا به برجام برگردد گذشته اند. آنچه اکنون مشخص است اینست که طرح عمل در مقابل عمل (Action for Action) استراتژی انتخابی برای به پیش بردن مذاکرات گزیده شده است. کشورما با 1700 طرح تحریمی روبروست که نهایتا برای برداشتن آنهتا مجبور است با آمریکا وارد مذاکرات گسترده و جامعی گردد. اما آنچه اکنون مشخص شده است اینست که خصوصا برای ملغی نمودن تحریمهاییکه دولت ترامپ زیر عنوان "تروریسم" بر کشور ما وضع نموده است باید ایران و آمریکا با یکدیگر مذاکره کنند. دولت بایدن با دو مشکل بزرگ در صحنه سیاست آمریکا روبروست که بدون شک بر مذاکرات با ایران تاثیر میگذارند. اول؛ جامعه آمریکا بعد از دوران چهارساله ترامپ سخت دو قطبی شده است و دولت بایدن نهایت کوشش خود را بکار میگیرد تا سیاستهایش باین فضا در درون آمریکا کمک نکند. دوم؛ همه جمهوریخواهان و تعدادی از دموکراتها میخواهند که هرگونه مذاکره ای با کشورما جامع باشد. آنها از مذاکرات دولت بایدن با ایران زمانی حمایت میکنند که این مذاکرات تمامی مشکلات این کشور را با ایران در درون خاورمیانه در بر گیرد.
آنچه اکنون خصوصا بعد از مصاحبه آقای ظریف مشخص شده است اینست که روسیه همچنان میخواهد که شکافها و اختلافات بین ایران و غرب ترمیم نگردد تا اولا کشورما قادر نشود تا اقتصادش بر بنیانهای پایدار بنا شود و دوم؛ اختلافات بین ایران و غرب به روسیه اجازه دهد تا از کارت ایران در مناقشات خود با غرب استفاده بهینه کند. در مورد چین وضعیت دیگری را در رابطه با کشورمان مشاهده میکنیم. چینیها بخاطر اتکای اقتصادی خود به غرب و آمریکا و همچنین نیاز به صادرات و سرمایه گذاریهای خارجی در درون کشورشان، میخواهند که منطقه خاورمیانه از تنشهای بین همسایگان رهایی یافته تا آنها بتوانند مراودات تجاری خودرا با کشورهای درون این منطقه خلیج فارس افزایش دهند. چینیها تا بحال در مقابل منافع کشورما در منطقه دست به اقدامات ویژه ای نزده اند اما روسها بجز اینکه رقیب انرژی ما در دنیا هستند و با عربستان سعودی وارد طرحهایی برای ضربه زدن بمنافع ما در زمان تحریمهای آمریکا شدند، در سوریه با دولت اسرائیل همپیمان شده اند تا سخت نفوذ ایران را در این کشور تقلیل دهند. پوتین دوست نزدیک ترامپ بوده و در دوران چهارساله رئیس جمهوری آمریکا، روابط شخصی او با ترامپ و نتانیاهو از قوت و استحکام در خوری برخوردار بوده است. لذا وقتی به مذاکره بین ایران و آمریکا برمیگردیم، بین برخورد چین و روسیه بااین مذاکرات باید فرقهای زیادی قائل شویم.
اما چرا با گذشت بیش از چهار دهه از انقلاب اسلامی ایران، امروز مذاکره با آمریکا نتنها برای کشور ما ضروری و حیاتیست که شانس حل مشکلات بین دو کشور با نتایجی که هر دوطرف را اغنا کند بیش از هر زمان دیگری بعد از تلاش دولتهای کلینتون و خاتمی بسیار بالا است. اینبار این مذاکرات شاید آخرین شانس کشور ما برای ایجاد یک رابطه معقول با حفظ منافع خود با کشورهای اروپایی و آمریکا باشد. اگر اینبار مذاکره بین ایران و آمریکا به نتیجه مطلوبی نرسد، شانس پیدا کردن چنین فرصتی در آینده بسیار بعید بنظر میرسد. کشورما و آمریکا فقط کمتر از دو سال یعنی تا سال 2023 میلادی فرصت دارند تا به تفاهم پایداری دست یافته که در غیر اینصورت کنگره آمریکا در این پروسه دخالت نموده و پایانی برای برجام و یا هر مذاکره دیگری بین دو کشور خواهد بود.
اما چرا باید برای مذاکره با آمریکا جدی بود:
1. دولت بایدن نسبت به دولتهای دمکرات و جمهوریخواه پیش از خود هم از اعتبار بیشتری در جامعه آمریکا و هم در سطح بین المللی برخوردار است تا اگر به مذاکره برد-بردی با ایران دست یافت قادر شود حمایت جامعه فرهیخته، نخبگان سیاسی و حتی گروه و افرادی را در حزب جمهوریخواه جلب نماید. این حمایت بمعنی اینست که هر قراردادی با کشور ما به تصویب کنگره آمریکا خواهد رسید تا بعنوان یک قانون با آن برخورد شود. کشورهای اروپائی هم در این راه سخت حامی دولت بایدن خواهند ماند بخاطر اینکه او در میان آنها هم اعتبار فردی خود، بعنوان یک سیاستمدار قابل اعتماد، را حفظ نموده و هم معاونت ریاست جمهوری اوباما باو اهمیت ویژه ای را اختصاص داده است. کشورهای اروپائی در زمان اوباما بهترین تاریخ روابط خودرا با آمریکا تجربه کرده اند. تیم سیاست خارجی دولت بایدن هم نه ایران هراس و نه اسلام هراسند، انچه در زمان دولت ترامپ وجود داشت، لذا کشور ما باید از این فرصت استفاده بهینه کند تا مشکلات خودرا با غرب حل نماید.
2. بدون مذاکره و حل مشکلات بین دو کشور، بر حجم بحرانهای اقتصادی کشورما افزوده شده و نهایتا تاثیرات مخرب آن که در شکلهای مختلفی خود را نشان داده و نشان میدهند، به افزونی بیشتر بی اعتمادی مردم به دولت و نظام، شکافهای عمیق تری بین دولت و مردم و نهایتا نا آرامیهای اجتماعی منجر خواهد گردید. فروپاشی اقتصادی کشور به بحرانهای بزرگ سیاسی تبدیل خواهد گردید که کشور و امنیت سیاسی آنرا هم بلحاظ داخلی و هم خارجی با تهدیدات بزرگی روبرو خواهد نمود. هیچ دولتی نمیتواند بدون حمایت مردم حکومت کند و حمایت مردم از هر دولتی در گرو کوشش آن دولت برای ایجاد یک اقتصاد رو به رشد، قابل اتکا و خیر و منافع اجتماعی و اقتصادی مردم خواهد بود. اگرچه زمانی دولتها کوشش میکنند که با توسل به خشونت نا آرامیهای اجتماعی را کنترل کنند اما هیچ دولتی نمیتواند بدون حمایت مردم برای مدت زمان طولانی به حیات خود ادامه دهد. اوضاع نابسامان سیاسی و اقتصادی فقط به فرار مغزها و بیرون رفتن سرمایه های کشور و نا بسامانیهای اجتماعی و سیاسی منجر میگردد. لذا در حال حاضر ادامه مذاکرات بین ایران و غرب بسیار حیاتی بنظر میرسد.
3. بدون مذاکره با آمریکا، کشور ما قادر نخواهد بود که روابط خود را با کشورهای همسایه منطقه خاورمیانه بهبود بخشد. در سایه روابط ناپایدار ما با غرب و آمریکا در طول خصوصا دو دهه گذشته، کشورهای همسایه ما از این فرصت استفاده نموده و از دشمنان بالفعل به دشمنان با القوه تبدیل شده اند. عربستان سعودی، بسیاری از کشورهای عربی منطقه و اسرائیل نمیخواهند که مشکلات کشورما با غرب و خصوصا آمریکا حل گردد. آنها در سایه این روابط بد و مبالغه در دشمنی کشورما با آنها، بدنبال کسب حمایتهای مختلف و حمایت نظامی آمریکا هستند. این روابط نامساعد و تحریمها برروی کشور ما همزمان اجازه نمیدهد که ایران بتواند به تکنولوژی و بازار آزاد کشورهای دنیا دسترسی پیدا کرده تا توان ساخت و سامان دادن به یک اقتصاد رقابتی جهانی را کسب نماید. دولت اسرائیل بجز رقابت سیاسی با کشورما، نمیخواهد که ایران در منطقه خاورمیانه بیک اقتصاد بزرگ، پویا و چشمگیر تبدیل گردد. لذا مذاکره با آمریکا برای پایان دادن به دشمنی کشورهای منطقه با ما بسیار ضروری و وسیله ای برای بهبود روابط با کشورهای عربی منطقه خواهد گردید. مادامیکه ما نتوانیم روابط خودرا با کشور های منطقه بهبود بخشیم، آمریکا و دولتهای غربی بلحاظ نظامی در منطقه خواهند ماند. به دو دلیل در حال حاضر دولت عربستان سعودی مایل است که در روابط خود با ایران تجدید نظر نماید. اول؛ دولت بایدن سخت بدنبال حل مشکلات آمریکا با ایران است و رابطه خوب بین ایران و آمریکارا شرطی برای ایجاد ثبات در منطقه میداند. دوم؛ بایدن سخت بدنبال حل مشکل یمن است. کشورما در حل مشکل یمن میتواند نقش با اهمیتی را ایفا نماید. لذا امروز هردوی آنها عربستان سعودی را تشویق کرده است تا بمیانجیگری عراق برای مذاکرات و حل مشکلات بین دوکشور تن دهد.
4. روابط جدید اسرائیل با کشورهای عربی منطقه و احتمالا پیوستن کشورهای دیگری باین گونه روابط، فقط در سطح دیپلماتیک نخواهد ماند. اسرائیلیها بفکر ایجاد طرحهای امنیتی با کشورهای منطقه خلیج فارس برای این منطقه هستند تا هم بتوانند بآنها اسلحه بفروشند و هم در این کشورها نفوذ بیشتری پیدا کنند. هرگونه طرح امنیتی در درون منطقه بدون حضور ایران برای کشور ما یک تهدید بزرگ بشمار میرود. اگر کشورما نتوانست با کشورهای همسایه منطقه روابط بهتری ایجاد کرده و در سایه این روابط به طرحهای امنیتی برای ثبات منطقه خاورمیانه دست پیدا کند، با دو خطر بزرگ روبرو میگردد. خطر اول آنست که همسایگان ما بکشور ما بچشم دشمن نگاه کرده و دوم، کشورمارا به رقابتهای نظامی تشویق خواهند نمود. در این صورت، ایران مجبور خواهد شد تا سرمایه های زیادی را که میتواند به بخشهای مختلف اقتصاد کشور اختصاص دهد، به صنایع نظامی مربوط کند، که ضرارات بزرگی را متوجه اقتصاد کشور خواهد نمود. اتحاد جماهیر شوروی سابق نمونه ای از کشورهاییسست که در این حیطه سخت با ناکامی روبرو گردید. یکی از دلائلیکه چین نمیخواهد با آمریکا وارد رقابتهای نظامی گردد، دقیقا بخاط تجربه گذشته روسیه فعلی در جنگ سرد است. اما برای اسرائیلیها ایجاد طرحهای امنیتی منطقه ای قدم اولی خواهد بود برای فراهم آوری زمینه برای یک بازار مشترک اقتصادی منطقه ای، که در این صورت باز ضرارات بزرگی را متوجه اقتصاد کشور ما خواهد کرد. کشورما باید نهایت کوشش خودرا به عدم نفوذ بیشتر اسرائیل در منطقه مبذول داشته و نهایت تلاش خودرا در جلوگیری از خطریکه اسرائیل با همکاری عربستان سعودی و کشورهای عربی منطقه در مقابل کشور ما ایجاد کرده و میکنند بکار گیرد.
5. دولت بایدن بر خلاف ترامپ براحتی میتواند در مقابل ایران، در صورت عدم توفیق در مذاکرات بین دو کشور، اجماع جهانی ایجاد نماید. دولت ترامپ بدون ایجاد اجماع جهانی، تحریمهای «فشار حد اکثری» اش بر اقتصاد کشورما ضربات بزرگی وارد نمود. دولت چین برای استفاده های اقتصادی از بازارهای کشورهای منطقه، سخت بدنبال تقلیل تنش در این منطقه است. دولت بایدن بدنبال حل مشکلات آمریکا با چین و اعمال فشارهای بیشتری برروی روسیه است. بایدن نهایتا مشکلی نخواهد داشت تا با تشویق چین و ازدیاد فشار بر روسیه، حمایت این دو کشور را برای سیاستهای خود در مقابل ایران جلب نماید. شش مصوبه تحریمی سازمان ملل و شورای امنیت آن، گواه بر همکاری بین این دو کشور و امریکا برروی ایران است. چینیها بطور مشخص نمیخواهند که در مقابل طرحهای امنیتی آمریکا در منطقه قرارگرفته و روسیه بخاطر روابطش با کشورهای عربی و اسرائیل، نمیتواند طرحهای امنیتی منطقه ای آمریکا در خلیج فارس را با چالش روبرو نماید. بغیر از این، روسیه با منابع محدود و قدرت نظامی نه چندان بالا در مقابل غرب و آمریکا روبروست.
6. تروریسم دولتی اسرائیل در رابطه با برنامه هسته ای کشورما، آخرین آنها خرابکاری در تاسیسات نطنز، ترور دانشمندان هسته ای، ربودن مدارک و جاسوسی در نهادهای امنیتی کشورما باید زنگ خطری برای کشور ما بشمار رود. هیچ کشوری نمیتواند در نظم کنونی بین المللی به تروریسم، جنگ و خشونت برای اعمال نفوذ و نشان دادن قدرت خود دست زند. خشونت و تروریسم در هر کشوری و توسط هر دولتی باید قاطعانه محکوم گردد. هیچ انسان صلح جویی نمیتواند نسبت به اعمال تروریسم و خشونت دولتی بی تفاوت بماند. در صورتیکه کشورما با آمریکا و اروپا مذاکره کند، دستش در محافل بین المللی برای محکوم کردن اینگونه تروریسم دولتی و یا دفاع از حقوق بحق فلسطینیان و یا هر مردم بی پناه دیگری باز خواهد بود. دولت روسیه و اسرائیل شبکه گسترده جاسوسی در کشور ما ایجاد نموده و با یکدیگر در این رابطه اطلاعات به اشتراک میگذارند. یکی از راهها برای مقابله با این نفوذ، ایجاد روابط نزدیکتر با غرب و پایان دادن به مشکلات و شکافها بین کشور ما و کشورهای غربی است.
کشورما در حال حاضر در وضع شکننده ای قرار گرفته است. کشورهایی نظیر روسیه که گروهی فکر میکردند تکیه گاهی برای «نگاه به شرق» است، دست دشمنیشان در ناکارآمد نمودن تلاشهای کشورما برای حل مشکلاتش با غرب روشن شده است. از طرف دیگر، اوضاع اقتصادی کشور دیگر اجازه نمیدهد که راه گذشته ادامه پیدا کند. نهایتا امروز با روی کارآمدن دولت بایدن هم شانس حل مشکلات ما با آمریکا افزون یافته و هم تهدید اجماع سازی بین المللی دولت جدید در واشینگتن بغایت بالا رفته است. در حال حاضر امید انست که منافع ملی کشور در اولویت خاص برنامه ریزیها در ایران قرار گرفته و راه و جهت دیگری در سیاست خارجی کشورما دنبال گردد.
*استاد روابط بین الملل دانشگاه هریسبرگ پنسیلوانیا
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل