Developed in conjunction with Joomla extensions.

نگاهی اجمالی به مسأله تکلیف و بقا در تقابل جمهری اسلامی ایران و اسرائیل،آرماگدون(نبرد رستاخیز)یا تعارض قدرت طلبانه؟

دکتر رامتین رضایی*

مساله بزرگ و اساسی در تحلیل مسائل و تعارضات‌ خاورمیانه که به عدم‌شناخت و یا شاید هم بی‌توجهی به ماهیت و جنس منازعات و مسائل برمی‌گردد، به کارگیری و استفاده از چارچوب‌های بسیار تنگ و محدود واقع‌گرایی و برداشتی مدرن و ملت-دولت محور از رفتار و کنش‌های بازیگران این منطقه است(خطای فاجعه‌بار). همین برداشت‌ها و تحلیل‌های بسیار متوهمانه‌ به تصمیمات ظاهرا بسیار شیک و دیپلماتیک ختم می‌گردد که در اجرا و عمل فجایع انسانی را رقم می‌زنند. فاجعه و فضاحت افغانستان که با پشتوانه یک ذهنیت و شناخت ملت-دولت‌گرای مدرن از کنشگران‌ میدان سیاست در افغانستان از جمله طالبان رقم خورد، به مثابه تابلویی از یک شکست و فاجعه انسانی در پیش چشمان ما قرار دارد. فجایع یمن و سوریه و عراق نیز جملگی حاصل تحلیل‌های بی‌خردانه ظاهرا خردگرا‌ از کنشگرا‌ن عرصه خاورمیانه است.

 کنشگران‌ منطقه خاورمیانه تحقق تشکیل امت‌واحده اسلامی را دنبال می‌کنند، رهبریت‌ جهان‌عرب را هدف سیاست‌خارجی خود قرار می‌دهند، می‌خواهند رهبر جهان‌اسلام بشوند، ایجاد قوس سنی در مقابل هلال شیعی را پیگیری می‌کنند، احیای خلافت عثمانی با نام نو‌عثمانی را در سر می‌پرورانند، تشکیل امارت‌اسلامی و خلافت اسلامی که هیچ مرز و محدوده سرزمینی ندارد، در عصر فراوستفالیایی‌  یک ارزش و هدف در این منطقه به شمار می‌رود. کدام یک از اهداف فراملی‌گرا و عقیدتی- ایدئولوژیک یاد شده سنخیتی‌ با کنش در چارچوب ملت-دولت و یا واقع‌گرایی مورگنتایی‌ دارد؟ که حتی برخی از تحلیلگران بی‌اطلاع بر اساس رویکرد وی به عنوان مثال روابط ایران و عربستان‌سعودی را تبیین می‌نمایند.

 بنابراین در تحلیل منازعه‌ میان جمهوری اسلامی‌ایران و اسرائیل نیز باید از چارچوب‌های تحلیلی صرفا مدرن و خصوصا پوسیده واقع‌گرایی( چیزی به نام کنش واقع‌گرایانه در خاورمیانه صرفا یک شوخی و سرگرمی جذاب است)عبور و یا دست‌کم از فرانظریه‌ یعنی مبانی هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی یاری و مدد جست و نه از پوزیتویسم‌ که کمترین سنخیتی‌ با کنشگری‌ در منطقه مذکور ندارد. نابودی اسرائیل و محو آن از صفحه روزگار از دیدگاه و جهان‌بینی نظام جمهوری اسلامی‌ایران یک تکلیف عقیدتی- ایدئولوژیک اجتناب‌ناپذیر است که جز نبرد برای آزادی بیت‌المقدس میسر نخواهد شد. مفهوم و پدیده‌ای به نام صلح‌خاورمیانه و هر گونه مذاکره با اسرائیل از دیدگاه مبانی ارزشی، عقیدتی، فقهی و ایدئولوژیک ج.ا.ایران چیزی نیست جز یک ارتداد و خیانت آشکار که حتی مسببان‌ آن نیز مستوجب عقوبت‌اند. حمایت بی‌شائبه از مقاومت‌اسلامی لبنان و فلسطین یعنی جریاناتی‌ که صرفا نابودی اسرائیل و ضدیت جدی با صلح خاورمیانه را دنبال می‌کنند در همین راستا قابل تبیین و تفسیر است.

 از سوی دیگر اسرائیل هم جمهوری اسلامی‌ایران را بر اساس اصل بقا تنها نظام‌سیاسی می‌بیند که خواهان نابودی این دولت است و صلح‌خاورمیانه یعنی پذیرش اسرائیل در منطقه را به هیچ عنوان مشروع نمی‌داند. از دیدگاه اسرائیل خصوصا بر اساس ذهنیت تاریخی حاکم بر مردم و نخبگان سیاسی آن، آرماگدون‌ یا نبرد آخر‌الزمانی با ج.ا.ایران اجتناب‌ناپذیر است. اما با توجه به بالا بودن هزینه‌های یک جنگ احتمالی و با توجه به لابی‌ نفوذ بسیار قدرتمند اسرائیل در آمریکا و اروپا، فشارهای گسترده اقتصادی و سیاسی و تلاش برای انزوای ج.ا.ایران طی چهار دهه گذشته با تمام قوا پیگیری و اجرا گردیده است. اگر از محروم ساختن ایران در پروژه خطوط لوله انتقال نفت از آسیای‌مرکزی به اروپا گذر کنیم، تبدیل شدن برنامه‌هسته‌ای ج.ا.ایران به یک تهدید جهانی که باید به صورت جدی با آن مقابله شود،چیزی نیست جز محصول اسرائیل‌ستیزی و ضدیت با صلح‌خاورمیانه. در غیر این‌صورت پرونده‌هسته‌ای ایران نیز می‌توانست به یک موضوع معمولی در بحث امنیت‌جهانی مانند برنامه‌هسته‌ای هند، پاکستان و کره‌شمالی تبدیل شود.

 با اوصاف یاد‌شده می‌توان نتیجه گرفت که مساله تعارض اسرائیل و جمهوری اسلامی‌ایران برخلاف بسیاری از تصورات  نه یک تعارض بر سر قدرت یا نفوذ منطقه‌ای بلکه کاملا ناشی از مبنای تکلیف عقیدتی- ایدئولوژیک برای ج.ا.ایران و یک آرماگدون‌ یا نبرد رستاخیز برای اسرائیل خصوصا سیاستمداران دست‎راستی، یهودی افراطی و تندرو‌مذهبی است. اما به هر کیف همواره عواملی مانع از برخورد و تقابل نظامی یا شکل‌گیری آرماگدون‌ مدنظر اسرائیلی‌ها به شرح ذیل شده است:

-فاصله جغرافیایی میان دو دولت و نداشتن مرزهای زمینی و دریایی مشترک، که این عامل همیشه مهمترین مانع تقابل دو کشور بوده و هست.

- گروه‌های نیابتی‌ مورد حمایت ج.ا.ایران در جنوب لبنان و نوار غزه که عملا سالیان متمادی نبرد میان دو کشور را در حد محدود به مناطق یاد شده نگه داشته است. لازم به توجه و تدقیق عمیق و جدی است که سوریه برخلاف تصورات داخلی، هیچگاه حاضر و مایل به ورود به پنجمین جنگ خود با اسرائیل به نیابت‌ و حمایت از ج.ا.ایران نبوده و نیست.

- درگیری و تعارضات‌ ج.ا.ایران با همسایگان عرب در جنوب و جنوب‌غربی و منطقه خلیج‌فارس خصوصا جنگ هشت‌ساله عراق بر علیه ایران، در عمل مانع از ایجاد یک ائتلاف و اتحاد میان ج.ا.ایران و دول پان‌عرب و انقلابی منطقه بر علیه اسرائیل گردید.

- تمایل گسترده اعراب از جمله سازمان آزادی‌بخش فلسطین به برقراری روابط با اسرائیل و صلح و به رسمیت‌شناختن این دولت، از دهه 1990 میلادی به این سو.

- سرنگونی یکی پس از دیگری حکومت‌های انقلابی و پان‌عرب در منطقه، از جمله عراق و لیبی و حکومت نیمه از هم‌پاشیده سوریه و نیز مخالفت اقوام و احزاب راست‌گرا و میانه‌رو لبنان با نبرد با اسرائیل.

 در مجموع عوامل فوق مانع جدی تقابل مستقیم دو کشور با یکدیگر است و اگر این عوامل وجود نمی‌داشت تاکنون منازعه‌ مسلحانه مستقیم میان ج.ا.ایران و اسرائیل طی 4 دهه گذشته قطعی و حتمی به نظر می‌رسید. اما اکنون و در شرایط فعلی که بنا بر گزارشات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و به باور تبلیغات اسرائیلی‌ها برنامه‌هسته‌ای ایران به سمت تولید سلاحی می‌رود که اسرائیل هدف آن را نابودی خود می‌داند، با وجود موانع جدی یاد شده، اسرائیل بیش از هر زمان دیگری صراحتا و آشکارا از اقدام نظامی بر علیه تاسیسات هسته‌ای ایران در تریبون‌های رسمی صحبت نموده است. در سالیان اخیر اقدامات قابل‌توجهی بر علیه برنامه هسته‌ای ایران از جمله انفجارهای نطنز و پار‌چین، ترور دانشمندان هسته‌ای از جمله آقای دکتر‌فخری‌زاده، جملگی نشان از تشنج و تنش بسیار بالا و نزدیک به برخود تمام‌عیار میان دو کشور را داشته است. هر چند که با شکست نتانیاهو‌ در اسرائیل و عدم‌تمایل نخست‌وزیر جدید نفتالی‌بنت، نسب به درگیری نظامی با ایران‌ به نظر می‌رسد که سایه برخورد‌نظامی اندکی سبک‌تر از دوران نخست‌وزیری بنیامین‌نتانیاهو گردیده است، اما همچنان اسرائیل و ایران در نقطه اوج تنش و تشنج بایکدیگر‌ قرار دارند.

 اکنون تمامی نگاه‌ها به دولت تازه استقرار‌یافته در تهران(دولت‌سیزدهم) و ارزیابی سیاست‌خارجی آن و خصوصا رویکرد و عملکرد آن در خصوص برجا‌م و توافق و برنامه‌هسته‌ای است. ارزیابی این عملکرد به نظر می‌رسد که برای تصمیمات نهایی در واشنگتن، پایتخت‌های اروپایی و تل‌آویو بسیار حیاتی خواهد بود.

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

سردبیر مجله ایرانی روابط بین الملل*

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.