دکتر اکرم صالحی*
مقدمه
برنامه هستهای ایران سالهاست به عنوان یکی از اساسیترین مسائل جهان مورد توجه بینالمللی قرار گرفته است به طوری که انتشار متن برنامه جامع اقدام مشترک در 14 جولای 2015 گام مهمی در پیشبرد برنامه هستهای ایران به شمار آمد. در این راستا پیامدهای توافق هستهای ایران با غرب همزمان با افزایش نقش منطقهای ایران در حل بحرانهای کنونی منطقه، از جمله موضوعاتی بود که از همان آغاز گفتگوهای هستهای مطرح بوده و با شکلگیری برجام و اجرای آن، بیش از هر زمان دیگری چهرهای واقعیتر به خود گرفت. بدیهی است که توافق هستهای ایران، توجه کشورهای منطقه خاورمیانه را نیز به خود معطوف کرد که از جمله مهمترین آنها میتوان به نقش اسرائیل در طول مذاکرات هستهای اشاره کرد. در واقع از ابتدای مذاکرات هستهای ایران با گروه 1+5 رژیم اسرائیل همواره تلاشهای آشکار و پنهان گستردهای در راستای شکست این مذاکرات و جلوگیری از شکلگیری توافق هستهای به کار گرفت. در این میان درپی بدعهدیها و خروج یکجانبه آمریکا از برجام، ایران تصمیم خود برای کاهش تعهداتش از این معاهده بینالمللی را عملی نمود و یکی از پایههای مهم توافق هستهای متزلزل گردید. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که کاهش تعهدات برجامی ایران چه تاثیری بر تهدیدات نظامی اسرائیل علیه ایران دارد؟ در پاسخ به این پرسش به نظر میرسد کاهش تعهدات برجامی ایران و غنی سازی بیش از 60 درصد باعث خواهد شد که اسرائیل احساس تهدید امنیتی نموده و حملات به تاسیسات اتمی و نظامی ایران را در دستور کار قرار دهد.
کاهش تعهدات برجامی ایران و تاثیر آن بر افزایش تهدیدات اسراییل
مخالفت و موضع خصمانه اسرائیل نسبت به برجام، از زمان علنی شدن مذاکرات هستهای تا پذیرش برجام، از سوی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، بارها تکرار شد. "توافق بد" که به موجب آن ایران سریعتر به سمت هستهای شدن پیش میرود و امنیت اسرائیل، منطقه و ﺟﻬﺎن را ﺗﻬﺪﻳﺪ ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻣﺤﻮر ﺛﺎﺑﺖ اﻇﻬﺎرات ﻧﺘﺎﻧﻴﺎﻫﻮ ﻋﻠﻴﻪ ﺗﻮاﻓﻖ ﻫﺴﺘﻪاي ﺑﻮده اﺳﺖ.
در واقع خروج ایالاتمتحده آمریکا از برجام، بسیاری از معادلات منطقهای و بینالمللی را دستخوش تحول و دگرگونی کرد. اگرچه جمهوری اسلامی ایران بلافاصله و در اقدامی واکنشی از توافق هستهای خارج نشد، اما پس از اتخاذ رویکرد یک ساله صبر راهبردی، اعلام کرد که به تدریج از سطح تعهدات خود در برجام خواهد کاست. به رغم آنکه اقدام ایران در برابر نقض برجام توسط آمریکا و عدم پایبندی کشورهای اروپایی به توافقاتشان صورت گرفت، اما بر فضای مناطق پیرامونی و بازیگران حاضر در منطقه نیز تأثیرگذار بوده است. در این بین برخی از بازیگران منطقهای که رویکردهای متفاوتی نسبت به برجام داشتند، با فضای جدیدی مواجه شدند و تلاش کردند منافع و اهداف خود را در چارچوب نوینی پیش ببرند.
بر این اساس بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل گامهای ایران را بسیار خطرناک خواند و اقدامات اتخاذ شده توسط تهران برای بالا بردن غنیسازی اورانیوم به معنای آغاز حرکت ایران به سمت ساخت سلاح هستهای دانست. وی با اشاره به اینکه ایران تعهداتش در توافق هستهای را نقض کرده، از قدرتهای جهان خواست تا تحریمهای بیشتری را علیه ایران به اجرا بگذارند. نتانیاهو همچنین ایران را به ارتکاب اقدامات خصمانه در فضای بینالمللی متهم کرد و مدعی شد: "اکنون زمان گفتوگو با ایران نیست بلکه زمان اعمال فشار بر ایران است." وی همچنین اظهار داشت: " اسرائیل به ایران اجازه نخواهد داد به سلاح اتمی دست پیدا کند. ما به نزاع با کسانی که میخواهند ما را بکشند ادامه خواهیم داد."
قابل ذکر است عربستان سعودی و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نیز همواره سعی داشتهاند تمامی ظرفیتهای خود را جهت منزوی کردن بیشازپیش ایران بهکار گیرند. در این راستا، آنها ابتکار ایران در چهارچوب کاهش تعهدات هستهای خود را به مثابه فرصتی برای تشدید تحرکات خود علیه تهران ارزیابی کردند و سعی کردند از این فرصت استفاده کنند تا بیشازپیش ایرانهراسی را در جهان ترویج کنند. ازاینرو، حکام عرب نیز در راستای امنیتی کردن هر چه بیشتر چهره ایران گام برداشتند. در واقع این موضوع زمینه و موجبات نزدیکی ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ اسرائیل و اعراب ﺑﻪ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ را ﻓﺮاﻫﻢ ﻛﺮد و اسراییل در راستای ترمیم هر چه بهتر روابط خویش با اعراب اقدام کرد.
در ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﭼﺮا اﺳﺮاﺋﻴﻞ ﺑﺎ ﺑﺮﺟﺎم ﻣﺨﺎﻟﻒ است ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﺑﺮ ﺣﺎﻛﻢ ﺑﻮدن اﻧﮕﺎرهﻫﺎى واﻗﻊﮔﺮاﻳﻲ و ﺑﻪﻃﻮر ﺧﺎص ﻣﻌﻤﺎى اﻣﻨﻴﺖ ﺑﺮ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺎرﺟﻲ اﻳﻦ ﻛﺸﻮر ﺗﺄﻛﻴﺪ ﻛﺮد. ﺑﻪﻃﻮر ﻛﻠﻲ در ﻧﮕﺎه ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﻣﻌﻤﺎى اﻣﻨﻴﺘﻲ این کشور، ﻫﺮ آﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ اﻓﺰاﻳﺶ ﻗﺪرت اﻳﺮان ﮔﺮدد ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺗﻬﺪﻳﺪى در ﺟﻬﺖ ﻛﺎﻫﺶ ﻗﺪرت اسرائیل ﺗﻠﻘﻲ ﻣﻲﮔﺮدد و ﺗﻮاﻓﻖ ﻫﺴﺘﻪاى اﻳﺮان ﺑﺎ ﻏﺮب از ﻧﮕﺎه ﺣﺎﻛﻤﺎن اﺳﺮاﺋﻴﻠﻲ واﺟﺪ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﮕﺎﻫﻲ است. به بیان بهتر اسرائیل تلاش نموده تا با القای تصویری تهدیدآمیز از ایران، فعالیت هستهای جمهوری اسلامی ایران را به عنوان موضوعی امنیتی برای بشریت تصویر کند. از همین رو اسرائیل توانسته چنین القا کند که ایران به عنوان یک کشور حامی تروریسم با داشتن سلاحهای کشتار جمعی از قبیل موشکهای دوربرد و بمب اتم، این قابلیت را دارد که امنیت بینالملل را به خطر بیندازد؛ بنابراین در صورت دستیابی ایران به فناوری هستهای، میتواند در مدت کوتاهی به بمب اتم دست یابد و در این شرایط بایستی جهانی را تصور نمود که در آن القاعده و حماس و حزب الله و تمام تروریستهای جهان دارای بمب اتم هستند. با این تصویر فعالیتهای صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران در ردیف اقدامات و برنامههای تروریستی تصویر شده است که ایران درصدد دستیابی به آن است.
در واﻗﻊ ﺣﺎﻛﻢ ﺷﺪن دﻳﺪﮔﺎه ﻣﺘﺄﺛﺮ از واﻗﻊﮔﺮاﻳﻲ و ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻗﺪرت در روﻳﻜﺮد اسراییل و عربستان ﺳﻌﻮدى ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻳﺮان ﭘﺲ از ﺑﺮﺟﺎم اﻳﻦ ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ را ﺑﺎ ﺧﻮد دارد ﻛﻪ ﻣﻌﺎدﻻت ﻣﻨﻄﻘﻪاى را در ﭼﺎرﭼﻮﺑﻲ ﺟﺪﻳﺪ ﺷﻜﻞ دﻫﺪ ﻛﻪ ﺑﺮ اﺳﺎس آن این دو کشور ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﻣﻤﺎﻧﻌﺖ از ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻣﻮازﻧﻪ ﻣﻨﻄﻘﻪاى ﺑﻪ ﻧﻔﻊ اﻳﺮان در اﺋﺘﻼﻓﻲ ﺿﺪ اﻳﺮاﻧﻲ در ﻛﻨﺎر ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻗﺮار ﮔﻴﺮﻧﺪ. فلذا ﺗﻮاﻓﻖ ﻫﺴﺘﻪاى ﻣﻴﺎن اﻳﺮان و ﻏﺮب، ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻪ ﺑﻮد ﺧﻮاﺳﺘﻪﻫﺎى ﻋﺮﺑﺴﺘﺎن ﺳﻌﻮدى و اﺳﺮاﺋﻴﻞ را ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﭼﻪ اﻳﻨﻜﻪ اﻳﻦ دو، ﻫﻴﭻ ﺳﻄﺤﻲ از ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪى ﻫﺴﺘﻪاى را ﺑﺮاى اﻳﺮان ﻗﺎﺑﻞ ﻗﺒﻮل ﻧﺪاﻧﺴﺘﻪ و ﻟﻐﻮ ﺗﺤﺮﻳﻢﻫﺎ را ﻧﻴﺰ ﻧﻤﻲﭘﺬﻳﺮﻧﺪ.
ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﺷﻜﻞﮔﻴﺮى ﺑﺮﺟﺎم ﻣﻮﺟﺐ ﻧﮕﺮاﻧﻲ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎن ﺳﻌﻮدى و اﺳﺮاﺋﻴﻞ و در ﻧﺘﻴﺠﻪ اﺗﺤﺎد آﻧﻬﺎ ﺷﺪه اﺳﺖ. آﻧﻬﺎ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﺗﻮاﻓﻖ ﻫﺴﺘﻪاى، ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻓﺰاﻳﺶ ﻗﺪرت ﻣﻨﻄﻘﻪاى اﻳﺮان، ﺑﺎﻋﺚ اﻓﺰاﻳﺶ ﻗﺪرت ﭼﺎﻧﻪزﻧﻲ و ﻧﻔﻮذ اﻳﺮان در ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻧﻴﺰ ﺷﺪه اﺳﺖ و از آﻧﺠﺎﻳﻲ ﻛﻪ اﻓﺰاﻳﺶ ﻗﺪرت اﻳﺮان را ﻣﺴﺎوى ﺑﺎ ﺗﻀﻌﻴﻒ ﻗﺪرت ﺧﻮد ﺗﺼﻮر ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، ﻟﺬا اﻳﻦ دو ﻛﺸﻮر در راﺳﺘﺎى ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﻗﺪرت اﻳﺮان و ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲﻫﺎى ﻫﺴﺘﻪاى آن در ﻗﺎﻟﺐ ﻳﻚ اﺋﺘﻼف ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻧﺰدﻳﻚﺗﺮ ﺷﺪهاﻧﺪ و در اﻳﻦ راﺳﺘﺎ از ﻫﻴﭻﮔﻮﻧﻪ اﻗﺪاﻣﻲ ﺑﺮاى ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ اﻳﺮان اﺑﺎﻳﻲ ﻧﺪارﻧﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، اﻳﻦ دو ﻛﺸﻮر ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ از آﻧﺠﺎﻳﻲ ﻛﻪ رﻓﺘﺎر اﻳﺮان ﻗﺎﺑﻞ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﻧﻴﺴﺖ و ﻣﻌﻠﻮم ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ اﻳﺮان ﺑﻌﺪ از ﺗﻮاﻓﻖ ﻫﺴﺘﻪاى ﭼﻪ اﻗﺪاﻣﺎﺗﻲ اﻧﺠﺎم دﻫﺪ، ﻟﺬا در راﺳﺘﺎى ﻣﻔﻬﻮم ﻣﻌﻤﺎى اﻣﻨﻴﺘﻲ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﻧﺰدﻳﻚﺗﺮ ﺷﺪه و ﻳﻚ اﺗﺤﺎد ﻏﻴﺮ رﺳﻤﻲ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻳﺮان ﺷﻜﻞ ﻣﻲدﻫﻨﺪ و ﺑﺎ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ رﻓﺘﺎر از ﺟﺎﻧﺐ اﻳﺮان ﻛﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻣﻨﺎﻓﻊ آﻧﻬﺎ ﺑﺎﺷﺪ، ﺟﻬﺖﮔﻴﺮى ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. از این رو، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻓﻀﺎى رﺋﺎﻟﻴﺴﺘﻲ ﺣﺎﻛﻢ ﺑﺮ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺧﺎورﻣﻴﺎﻧﻪ، اﺳﺮاﺋﻴﻞ، ﻗﺪرتﻳﺎﺑﻲ اﻳﺮان در زﻣﻴﻨﺔ ﻫﺴﺘﻪاى را ﺑﻪ زﻳﺎن ﺧﻮد ﻣﻲداند و در ﭼﺎرﭼﻮب ﺑﺎزى ﺑﺎ ﺣﺎﺻﻞ ﺟﻤﻊ ﺟﺒﺮى ﺻﻔﺮ در راﺳﺘﺎى ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ اﻳﺮان اﻗﺪاﻣﺎﺗﻲ اﻧﺠﺎم ﻣﻲدﻫﺪ. از ﺟﻤﻠﻪ اﻳﻦ اﻗﺪاﻣﺎت ﻣﻲﺗﻮان به ﺗﻘﻮﻳﺖ ﺗﻮان ﻧﻈﺎﻣﻲ ﺧﻮﻳﺶ، تحریک ایران و وادار کردن تهران برای آغاز درگیری، حمله به تاسیسات هستهای ایرن، ﺗﺸﺪﻳﺪ ﺣﻤﻼت ﻧﻈﺎﻣﻲ ﺑﻪ ﺳﻮرﻳﻪ و ﻳﻤﻦ، ترور دانشمندان هستهای و فرماندهان محور مقاومت در منطقه، ﺗﻼش ﺑﺮاى ﻟﻐﻮ ﺑﺮﺟﺎم از ﻃﺮﻳﻖ ﻻﺑﻲﻫﺎى ﺧﻮد در آﻣﺮﻳﻜﺎ، ﺗﻼش ﺑﺮاى ﻛﻢرﻧﮓ ﻛﺮدن ﻧﻘﺶ و ﺣﻀﻮر اﻳﺮان در ﺑﺤﺮانﻫﺎى ﻣﻨﻄﻘﻪاى اشاره کرد.
به طور کلی زیر بنای رفتار خارجی جوامع را ترس امنیتی تشکیل می دهد و دولتها ناگزیرند برای تضمین بقای خود به قدرت نظامی اهمیت بدهند. فلذا قدرت نظامی به عنوان ابزار مورد استفاده برای رفع ترس امنیتی و تهاجم دیگران ضروری است.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل
سردبیر مجله انگلیسی روابط بین الملل*