محسن نجفی دانشجوی دکتری علوم سیاسی- جامعهشناسی سیاسی- دانشگاه علوم و تحقیقات تهران
مقدمه:
شکست کارزار فشار حداکثری ترامپ در قبال ایران، آمریکا را بر آن داشت تا سیاست جدیدی را باهدف محدودسازی ایران و نیل حداکثری به اهداف و منافع راهبردی خود اتخاذ نماید.جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، قبل و بعد از انتخابات، یکی از اولویتهای اصلی سیاست خارجی خود را پیگیری سیاست جدید آمریکا در مواجهه با ایران و مسئله برجام اعلام نمود.باروی کار آمدن دولت جدید در ایران و تغییر استراتژی برجامی کشورمان با رویکرد نتیجه محوری و تأکید بر تأمین منافع ضایعشده ایران و لغو تمامی تحریمها از سوی آمریکا و همچنین عدم مذاکره در خصوص موضوعات خارج از متن برجام همچون نفوذ منطقهای و قدرت موشکی ایران، به نظر میرسد دولت بایدن با دشواریهای زیادی مواجه خواهد شد.چراکه دیگر تفکر کدخدائی آمریکا در سیاست خارجی ایران رنگباخته و شکستخورده است و ایران دکترین سیاست خارجی خود را بر مبنای تقویت نگاه آسیایی و منطقهای قرار داده و قطعاٌ در آینده شاهد تقویت و توسعه روابط ایران با کشورهای آسیایی و روسیه و چین خواهیم بود.عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای با حمایت چین و روسیه و تأکید جدی دستگاه سیاست خارجی کشورمان در پیگیری سند همکاری 25 ساله با چین نشانههایی صادق از تقویت سیاست شرقگرایی باهدف تأثیرگذاری بر مذاکرات احتمالی آتی برجامی با آمریکا است.آنچه مسلم است این تغییر استراتژی از سوی ایران در کنار دستاوردهای هستهای کشورمان در پاسخ به بدعهدیهای طرفهای آمریکایی و اروپایی ازجمله انباشت اورانیوم غنیشده20درصد، راهاندازی سانتریفیوژهای پیشرفته و افزایش غلظت اورانیوم 60درصد و تولید فلز اورانیوم، ایران را بهسرعت به نقطه غیرقابلبازگشت هستهای نزدیک کرده است و این امر منجر به نگرانی غرب و همپیمانان آن در مواجهه با برجام و اشتیاق این کشور در بازگشت سریع و مجدد ایران بهپای میز مذاکره شده است.
آیا نفوذ منطقهای و قدرت موشکی ایران قابلمذاکره است؟
بسیاری بر این عقیدهاند که توافق برجام مقدمهای برای ورود به موضوعات دیگر ازجمله نفوذ منطقهای و قدرت موشکی ایران و کشاندن ایران بر سر میز مذاکره بوده است.اما بدعهدیهای آمریکا و متحدان آن در برجام و خروج ترامپ از برجام رویای واهی آمریکا بر سر مذاکره خارج از توافق هستهای را به کابوسی وحشتناک تبدیل نموده است.سیاست فشار حداکثری آمریکا در دوران ترامپ باهدف تغییر رفتار ایران و در تنگنا قرار دادن مردم، عزم ملی و سیاسی ملت و دولت جدید ایران را در انجام اقدامات تهاجمی در موضوع هستهای بیشازپیش تقویت کرده است و به نظر میرسد طرح موضوع نفوذ منطقهای و قدرت موشکی ایران در مذاکرات از سوی آمریکا مانع پیشرفت مذاکرات هستهای خواهد شد.از سوی دیگر منطق و عقلانیت سیاسی و ملی ایجاب میکند که مذاکره بر سر موضوعات راهبردی که با بقای کشور در ارتباط هستند،غیرممکن تلقی گردد.رهبر معظم انقلاب نیز با مذاکرات منطقهای بهعنوان پیششرط بازگشت آمریکا به برجام مخالفت کرده و این درخواست آمریکا را بهانهای برای فرار از تعهدات برجامی دانستهاند.ایشان تأکید کردهاند که اجازه دخالت خارجی در موضوعات مربوط به امنیت ملی ایران را نخواهند داد.
راهکار ابتکاری ایران برای حل موضوعات منطقهای
خروج مفتضحانه نیروهای آمریکایی از افغانستان منجر به زیر سؤال رفتن مشروعیت سنتی آمریکا و کاهش اعتبار و همچنین توانایی سیاسی و نظامی ایالاتمتحده آمریکا نزد متحدان آنان و مردم منطقه گردیده است و از سوی دیگر جایگاه ایران را بهعنوان یک کشور قدرتمند در منطقه تقویت نموده است.جمهوری اسلامی ایران بهمنظور حل چالشهای منطقهای با محوریت نفوذ ایران در منطقه راهکار دیگری را ارائه داده و بر این اساس منطق سیاست خارجی ایران در این حوزه حل مسائل منطقهای از طریق مذاکره مستقیم با کشورهای منطقه بدون دخالت آمریکا است.در این راستا ایران قبلاٌ به دبیر کل سازمان ملل پیشنهاد داده بود که در چارچوب قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل به این پروسه ورود کند تا گفتگوهای منطقهای زیر چتر سازمان ملل بین خود کشورهای منطقه صورت گیرد.پیشنهاد طرح صلح هرمز، میزبانی ایران از مذاکرات بین الافغانی و اتخاذ سیاست متعادل در مسئله طالبان و ازسرگیری مذاکرات با عربستان سعودی نمونههای از عزم راسخ ایران جهت حل موضوعات منطقهای بدون حضور آمریکا است.
جمعبندی:
با توجه به منطق سیاست خارجی جدید ایران و تأکید بر مذاکرات نتیجه محور و عدم عبور از خطوط قرمز خود در مذاکرات و همچنین وقفه طولانی در روند ازسرگیری مذاکرات و نزدیکی ایران به نقطه برگشتناپذیر هستهای در واکنش به بدعهدیهای آمریکا و کشورهای اروپایی، به نظر میرسد، ایالاتمتحده آمریکا برای بازگشت به برجام و حلوفصل مسئله هسته ایران بایستی انعطاف بیشتری از خود نشان دهد و از طرح موضوعاتی که سبب کندی در روند مذاکرات و ایجاد بدبینی در دستگاه سیاست خارجی و مردم ایران میگردد، خودداری نماید.اولین گام آمریکا جهت تسریع در بازگشت به برجام، لغو تحریمها و ایجاد تعادل بین منافع آمریکا و ایران در توافق هستهای است.شرایط داخلی امریکا به نفع بایدن نبوده و فشارهای مضاعفی از سوی جمهوری خواهان به وی در موضوع هستهای ایران وارد میگردد. از دیگر سو اسرائیل نیز مخالف سرسخت بازگشت امریکا به برجام میباشد.چنین مینمایاند که موضوع برجام و پرونده هستهای ایران سنگ محک مجدد دستگاه دیپلماسی آمریکا و بایدن باشد.باید دید آیا آمریکا خودمحوری و منفعتطلبی سنتی خود را با تقسیم منافع خود با ایران معامله خواهد کرد یا با دستاویز قرار دادن اقدامات مقابلهای ایران در حوزه دستاوردهای هستهای، به دنبال بهانهجویی سیاسی و امنیتی و درنهایت شکست پارادایم اصلی نظام بینالملل یعنی دیپلماسی خواهد شد.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل