زهرا شریف زاده عضو هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل
جهنم سرد شارل کبیر امپراطور سوئد، قتلگاه ارتش کبیر ناپلئون، فرشته مرگ و افول آلمان نازی و ... عباراتی است که با شنیدن نام روسیه ذهن هر فردی را به خود مشغول می کند. خواندن همین عبارات کافی است تا به ارزش و نقش روسیه در تاثیر گذاری معادلات بین الملل پی ببریم .اما شناخت روسیه مستلزم شناخت فرآیند و ساختاری سیاسی روسیه به عنوان عامل و منشا تصمیم گیریهای سیاسی می باشد از این رو در این یاداشت با نگاهی بر سیاست های داخلی روسیه بدنبال تغییر این سیاست توسط پوتین می باشیم.
روسیه با هفده میلیون و هفتاد و پنج هزار و چهارصدکیلومتر مربع وسعت و 146 میلیون و 793 هزار و 744 نفر جمعیت، بیست وهفت زبان رسمی و صد و شصت گروه قومی با تاریخی پرتلاطم که هنوز در روح و بطن جامعه روسیه زنده و جاری است و ساختار سیاسی روسیه ریاستی است که در آن رییس جمهور منتخب آرای ملت، حرف اول و آخر را می زند اما عوامل و مولفه های بسیاری بر کم و کیف سیاست های داخلی روسیه تاثیر می گذارند
امروز در داخل جامعه روسیه هر تصمیمی مقابل ترازوی «آنچه در گذشته داشتیم» قرار می گیرد و مقابل قضاوت اعتماد به نفس ناشی از گذشته قرار می گیرد،سیاستمداران روسیه و جامعه سیاسی آن لاجرم بایستی تصمیمات سیاسی خود را در توازن با این حس تنظیم کنند تا از سوی جامعه متهم به خودفروختگی و ضعف و خیانت نشوند.روسیه فعلی را می توان روسیه پوتین نامید، که سکان کشتی روسیه در دست وی می باشد ،در سیاست داخلی روسیه حرف اول و آخر را پوتین می زند و تغییر سیاست داخلی روسیه بنا بر تصمیمات سیاسی او می باشد. بگونه ایی که در یک دوره پاسخ بحران چچن را مشت آهنین می دانست و در دوره ای دیگر صحبت از برادری همگان کرد .پوتین هم اکنون در روسیه یک چهره نسبتا کاریزماتیک محسوب می شود .
روسیه از سال 1991 کشوری بود که شرایط جدیدی را در حوزه خارجی و داخلی تجربه کرده وبنظر بایستی ساختارهای جدیدتری را برای تحرک در عرصه داخلی و خارجی ایجاد کند چنانکه در سال ۲۰۰۰ با رویکرد کاملاً متفاوت از سوی پوتین نسبت به سالهای قبل روبرو بوده ایم او در سالهای ابتدایی مسئولیتش فعالانه به دنبال عضویت روسیه در ناتو بود،در سال ۲۰۰۱ میلادی روسیه را نامزد مناسبی برای تبدیلشدن به متحد اصلی آمریکا در جهان دانست؛دستور داد هر گونه کمکی که نیاز است، از سوی دولت و ارتش روسیه در اختیار ارتش آمریکا در افغانستان قرار گیرد؛در مجلس آلمان (بوندستاگ) سخنرانی کرد و پیشنهاد داد اتحادیه اروپا از لیسبون پرتغال تا ولادیوستوک روسیه گسترش یابد و حتی گفت حاضر است برای اینکه شرایط همکاری اقتصادی روسیه با اروپا فراهم شود، پایتخت کشورش را جابجا کند.او به تدریج و طی چند مرحله، تغییراتی را نسبت به سالهای ابتدایی ایجاد کرد که اکنون روسیه را میتوان یکی از چند رقیب اصلی آمریکا و اروپا در جهان دانست. وی ناتو را متهم میکند که از رویکرد مثبت مسکو سواستفاده کرده و با نفوذ در اقمار آن قصد دخالت در امور داخلی و گسترش سلطه خود را داشته است.وی با تاکید بر اندیشه قدرت بزرگ مدرن هنجارمند[1]به نوعی منتقد سیاست خارجی پریماکوف می باشد چرا که سیاست خارجی پریماکوف را جاه طلبانه،ایدئولوژیک ،تقابل جویانه وضدغربی می داند.
اکنون ولادیمیر پوتین نگاه جدیدی به سیاست داخلی دارد بویژه بعد از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری 18 مارس2018، با کسب 67.54 درصد آرای رایدهندگان، برای چهارمین دوره پیاپی کلید کاخ کرملین را در دست گرفت. پس از سوگند یاد کردن پوتین در مراسم تخلیف ریاستجمهوری در روز دوشنبه (7 می 2018)، او برای 6 سال دیگر سکان اداره امور روسیه را عهدهدار شد. رئیسجمهور روسیه بعد از به جا آوردن تحلیف در یک سخنرانی گفت: من فکر میکنم وظیفه من و معنای زندگی من در آیندهای موفق و صلح آمیز برای روسیه است. همچنین، قبلا طی اظهاراتی بر این امر تاکید کرده بود که در دور جدید او در پی بهبود رفاه اقتصادی و وضعیت معیشتی شهروندان روسیه است. همچنانکه بر اساس صحبتهای سالیانه رئیس جمهوری روسیه طبق سنتی که از سال ۱۹۹۳ یعنی اندکی پس از فروپاشی شوروی پایهگذاری شده است در روز چهارشنبه 15 ژانویه 2020 نیز بر ضرورت تغییر برای دستیابی به توسعه تاکید داشت و به دنبال آن بر سیاستهای دولت برای افزایش جمعیت و اینکه چه کارهایی شده و چه کارهای دیگری باید صورت بگیرد. صحبتهایی که میشد این برداشت را در پی داشت که خبری در راه است. و پر واضح بود که نشاندهنده اولویتها در سیاستگذاری کرملین است به نظر میرسد روسیه با تثبیت موقعیت خود در عرصه بینالملل، بار دیگر به سوی ترمیم سیاست داخلی خود گام بر میدارد.
پوتین با تکیه بر مسائل اجتماعی اشاره کرد: «امروز در جامعهی ما، درخواست برای تغییر واضح است و مردم برای دستیابی به توسعه تلاش میکنند. آنها آماده هستند تا مسئولیت امور خاص را بر عهده بگیرند. چرا که آنها اغلب بهتر میدانند که چگونه در محل زندگی و کار خود میتوانند تغییراتی ایجاد کنند».
در ادامه گفت:«ما میدانیم که درآمدهای کم، به طور مستقیم سیاستهای افزایش جمعیتی را مورد تهدید قرار داده و شرایط به گونهای است که حتی وقتی والدین هر دو شاغل هستند، باز هم درآمد آنها کم است؛ از همین رو ما برای حل این مشکل، سیاستهای مالی تشویقی را در نظر گرفتهایم بر اساس این سیاستهای تشویقی، تا تاریخ ۳۱ دسامبر ۲۰۲۶ برای فرزندان اول ۴۶۶ هزار روبل (نقدی)، فرزند دوم ۱۵۰ هزار روبل (نقدی) و برای فرزند سوم ۴۵۰ هزار روبل (کمک هزینه خرید منزل) پرداخت میشود.
در بحث توسعه نظام آموزشی گفت اکنون تقریبا تمامی مدارس به اینترنت متصل هستند و به زودی با سرعت بالا دسترسی خواهند داشت و مدارس مدرن، «نیازمند معلمان به روز هستند و تا اواسط دههی پیش رو، نیمی از معلمان کشور تخت پوشش سیستم رشد حرفهای قرار خواهند گرفت؛ چرا که معلمان نزدیکترین افراد به دانشآموزان هستند و نقش رهبران را ایفا میکنند.».
و در راستای افزایش تعداد فارغالتحصیلان مدارس طی سالهای آینده گفت: «من پیشنهاد میکنم که تعداد دانشگاههای رایگان بر اساس اولویتهای مناطقی که در آنجا معلم، پزشک و مهندس کافی وجود ندارد، افزایش پیدا کند.» وی همچنین به طرح «روسیه-کشور-فرصتها» اشاره کرد و گفت که باید پس از سال دوم به دانشجویان فرصتی داده شود تا در حرفهی مرتبط با رشتهی تحصیلی خود مشغول به کار شوند.
وی از پیشرفت در ساخت و ساز و تجهیزات پزشکی خبر داد و گفت: «من از شورای فدراسیون میخواهم که بودجه بیشتری برای تجهیز درمانگاهها و آمبولانسها به مناطق و رفع مشکل پزشکان اختصاص دهند.» رئیسجمهور همچنین از سیستم جدید دستمزدها در بهداشت و درمان خبر داد و تاکید کرد که البته این اقدامات منابع مالی زیادی نیاز دارد. ودر بهبود وضعیت اقتصادی اولویت دولت را ایجاد یک وضعیت اقتصادی کلان پایدار ترسیم کرد که به مردم برای پیشرفت در زندگی امید میدهد. به همین منظور تاکید کرد که تولید ناخالص داخلی باید رشد بیشتری پیدا کند و چرخهی سرمایهگذاری جدیدی راهاندازی شود. از این رو دولت تصمیم گرفته که شرایط مالیاتی برای بیزنس را ثابت نگه دارد و افزایش ندهد.
در توجه به مسائل بینالمللی پوتین تاکید می کند که: «روسیه برای تقویت همکاری با همه شرکا علاقهمند است و ما به دنبال تحمیل خواستههای خود نیستیم. روسیه همچنان تسلیحاتی دارد که دیگران تولید نکردهاند».و همچنین گفت:«عظمت روسیه از زندگی عزتمندانهی شهروندان جدا نیست و از همین رو حرکت به سمت اهداف تعیین شده با مشارکت فعال و تلاش بسیار همهی ارکان دولت و جامعه میسر میشود.» وی در خصوص اینکه برخی سخن از اصلاح قانونی اساسی میزنند تصریح کرد: «کسی نمیتواند مخالف قانون اساسی باشد؛ چرا که ربع قرن پیش در میانهی یک بحران شدید به تصویب رسید و از آن زمان تا کنون به طرز چشمگیری اوضاع تغییر کرده است. اگرچه مشکلات اقتصادی همچنان وجود دارد، اما ما دیگر در پایتخت حمله مسلحانه نداریم و یا با کانون گرم فعالیتهای تروریسیتی در قفقاز شمالی روبرو نیستیم. من معتقدم که نیازی به اصلاح آن وجود ندارد و قانون اساسی سال ۱۹۹۳ فرسوده نشده است؛ با این حال منتقدین میتوانند تعدادی از اصلاحات مورد نظر خود را برای گفتگو ارائه دهند.»
وی در مورد مدت زمان طولانی ریاست جمهوری خود نیز در پایان چنین توضیح داد: «من می دانم که در جامعه ما این بحث وجود دارد که یک شخص نباید بیش از یک زمان مشخصی در پست ریاست جمهوری قرار داشته باشد؛ من هم با این موضوع موافقم اما نه در این لحظه؛ چرا که همهی شما میدانید چه شکافی بین سطوح دولت به وجود میآید.»وی بر ضرورت اصلاح ساختار تشکیل کابینه اشاره کرد به عبارتی سخن از یک تغییر در سیستم سیاسی به میان آورد که به موجب آن نقش و اهمیت پارلمان و احزاب در کشور افزایش پیدا میکند. از این رو وی گفت: «اکنون رئیسجمهور تنها برای انتصاب نخستوزیر از پارلمان اجازه میگیرد، اما من پیشنهاد میکنم که این روند تغییر پیدا کند و معاونین نخستوزیر و وزرا نیز از سوی مجلس پیشنهاد شوند».
پوتین خواستار تغییرات اصولی در قانون اساسی کشور است و تاکید دارد که دولت فدراسیون روسیه باید این فرصت را برای وی فراهم کند تا تمام تصمیمات لازم برای اجرای آنها اتخاذ شود.نکات کلیدی پیشنهادهای وی شامل گسترش اختیارات قوه مقننه و قضائیه و همچنین نقش روز افزون شورای دولتی می شود. به ویژه، صحبت بر سر این است که حق تایید نامزد پست نخست وزیری، معاونین نخست وزیر و وزرای کابینه دولت از این به بعد به دومای دولتی (پارلمان سفلی روسیه) منتقل شود. نامزدهای مورد نظر برای این سمتها از سوی رئیس جمهور معرفی خواهند شد.
طبق مواد 111 و 112 از قانون اساسی فدراسیون روسیه ، رئیس جمهور فقط رضایت دومای دولت را برای انتصاب رئیس دولت دریافت کرده و سپس رئیس کابینه ، معاونان آن و کلیه وزرای دولت را منصوب می کند. پوتین پیشنهاد کرد که انتصاب روسای دستگاههای نظامی کشور در نتیجه رایزنیها با شورای فدراسیون (سنای روسیه) صورت بگیرد.وی همچنین تاکید کرد که رئیس جمهوری فدراسیون روسیه باید کنترل مستقیم بر ارتش، نیروهای مسلح و تمام ارگانهای انتظامی و اجرای قوانین کشور را در اختیار داشته باشد و تمام انتصابها در نیروهای مسلح نیز باید توسط رئیس جمهوری انجام شود. وی همچنین با این نظریه موافقت کرد که رئیس جمهوری روسیه نباید بیش از دو دوره پشت سر هم در این سمت باقی بماند.
رئیس جمهوری روسیه حکم مربوط به تشکیل گروه کاری برای تهیه پیشنهادهای مربوط به اصلاح قانون اساسی این کشور را امضاء کرد. وی همچنین اعضای این گروه را مورد تایید قرار دارد که شامل 75 نفر از سیاستمداران ، قانونگذاران ، دانشمندان و شخصیتهای اجتماعی روسیه است.ونخسین نشست خود با گروه کاری اصلاح قانون اساسی را در روز 16 ژانویه برگزار کرد. این گروه برای تهیه پیشنهادهای برای اصلاح قانون اساسی فدراسیون روسیه مجبور به تعیین یک چارچوب زمانی است. در واقع نظریه ایجاد یک جمهوری "نیمه ریاست جمهوری" به وضوح دلالت بر فعال شدن برخی فعالیتهای سیاسی خاص در داخل قوه مجریه دارد. همچنین شایان ذکر است که همه پرسی تغییر قانون اساسی فدراسیون روسیه در ماههای آینده برگزار خواهد شد. مسئله انتخاب مجدد دومای دولتی روسیه کمتر مشهود است.
در راستای سخنان پوتین "دمیتری گنادیویچ یوستافیف" عضو شورای علمی مرکز مطالعات و تحقیقات امنیت بینالملل پیر و عضو سابق موسسه مطالعات استراتژیک روسیه در تحلیل صحبتهای ولادیمیر پوتین می گوید: « کشور در سال 2018 به شدت به توسعه داخلی نیاز داشت، اما شرایط بینالمللی به گونه ای بود که پرداختن به این موضوع با دشواری همراه بود؛ اما اکنون کرملین تضمین امنیت خارجی ایجاد شده را کافی میداند».وی در ادامه می گوید:«در ابتدا باید به بخش بهداشت و مراقبتهای پزشکی اشاره کرد؛ اولویتی که تقریبا بر روی آن اتفاق نظر وجود دارد. اما پرسش اساسی اینجاست که پس از این اجماع به چه میزان اوضاع میتواند بهبود پیدا کند؟ چرا که تا کنون چندین بار برای بهینه سازی مراقبتهای پزشکی، مبتنی بر روشهای غربی تلاش شده که ناموفق بوده است» .اولویت دوم را مبارزه با فقر و از بین بردن نابرابری دانست که نشات گرفته از مشکلات بروکراتیک است و در این رابطه تصریح کرد: «این اولویت کاملا واضح است و نشان میدهد که کرملین مخالفتهای جامعه را به خوبی فهمیده است؛ به ویژه در رابطه با حقوق بازنشستگان.
توسعه جغرافیایی اقتصادی نیز بدون شک یکی از مهمترین موضوعات و سومین محور سیاست داخلی در صحبتهای رئیسجمهوری بود، افزود: «در واقع پشت این فکر یک پیام بسیار مهمی پنهان شده است که در صورت اجرایی شدن آن، پیشرفت چشمگیری رخ خواهد داد. باید توجه داشته باشیم که مفهوم شکلگیری جغرافیای اقتصادی جدید داخلی در عمل به معنای توجه بیشتر به فاکتورهای توسعه اقتصادی در کشور است. اما پیام بد آن برای وزارت توسعه اقتصادی است که طی دو سال گذشته صرفا به گسترش صادرات توجه داشته و تنها بر صلح با دوستان غربی تاکید کرده است.»
به باور وی، چهارمین موضوع، توسعه زیرساختها به عنوان مبنایی برای توسعه اقتصادی و پیشرفت مطلوب فرآیندهای اجتماعی است. در این رابطه گفت: «در وهله اول این موضوع در قالب مدیریت کلان اقتصادی و یا به طور مشخصتر، سرمایهگذاریهای بزرگ دولتی برای توسعه زیرساختها را شامل میشود. از همین رو پوتین در مقابل افرادی که برای گرفتن چنین پروژههایی لابی میکنند، محکم ایستاده است. رئیسجمهوری نتیجه پروژههای کلان زیرساختی را مثبت ارزیابی کرده و معتقد است که این تجربه را میتوان در مواجهه با فساد در حوزه مناطق روسیه نیز تکرار کرد.»وی در ضمن با اشاره به جریان لیبرالیسم در بدنه قدرت روسیه گفت که پنجمین مورد، برخورد و مجازات با دولتمردانی است که به خصوص در حوزه مناطق با اظهارات و عملکردشان جامعه را به تقابل با خود و دولت میکشند. این اولویت بسیار واضح است و اگر غیر از این بود و رئیسجمهوری در رابطه با آن سخن نمیگفت، جای تعجب داشت. در واقع این نگاه بیانگر فهم مدیران ارشد کشور در رابطه با واکنش منفی جامعه نسبت به تغییر رویکردها و سیاستگذاریها از لیبرالیسم کلاسیک به سوی لیبرالیسم افراط گرایانه است.
می توان اینگونه نتیجه گرفت که هدف ولادیمیر پوتین از بیان این سخنان در بیستمین سال روی کار آمدنش در قدرت از دو جهت اهمیت دارد:اول اینکه نشان میدهد پوتین به خوبی نسبت به شرایط کشور و مطالبات مردمی آگاهی دارد. او میداند که تحریمها نه تنها به اقتصاد کشور فشار وارد کرده، بلکه معیشت مردم را نیز از وجود خود بی بهره نگذاشته است. از سوی دیگر به خوبی دریافته است که بسیاری از جوانان امروز، روزهای سخت پس از فروپاشی را به خاطر ندارند و بیشتر از آنکه جامعهی امروز را با گذشته مقایسه کنند و با دولت همراه باشند، با کشورهای توسعهیافتهی اروپا قیاس میکنند و توقع بالایی دارند. از این رو محور صحبتهای امروز خود را بر خلاف گذشته معطوف به مسائل داخلی کرد و بر ضرورت تغییر و تلاش برای توسعهی کشور سخن به میان آورد و با وعدههای اقتصادی برای رفع مشکلات جوانان نظیر ازدواج، تسهیلات برای بچهدار شدن، خریدن مسکن، اشتغال و آبادانی بیشتر در مناطق، به دنبال آن است تا نوزدانی که در سالهای منتهی به فروپاشی و پس از آن متولد شده و جوانان امروز روسیه را تشکیل میدهند را با خود همراه کند و از موج نارضایتیهای این طبقه بکاهد تا اصلاحات اقتصادی مورد نظر خود را اجرا کند.
دوم اینکه وی به خوبی موجی از نارضایتیهای اجتماعی که از سوی آلکسی ناولنی و همفکرانش در شبکههای اجتماعی علیه او مطرح شده را نیز به خوبی آگاه است. از این جهت به تبیین و چرایی حضور خود در مقام ریاست جمهوری پرداخت و بر پررنگتر شدن نقش پارلمان و احزاب بیش از گذشته تاکید کرد.
بطور کلی بایستی این مسئله را در نظر داشت که سیاست های روسیه بالاخص در حوزه داخلی از یک سو تحت تاثیر یک دسته از عناصر همیشگی و غیر قابل تغییر همچون قومیت است و سوی دیگر از عوامل ناگهانی حتی تحولات خارج از مرزهای روسی تاثیر می گیرد،چنانچه تحولات اکراین موجب افزایش احساسات ملی گرایانه و شعارهای ناسیونالیستی در ساختار سیاسی روسیه شد و پس از انضمام کریمه به خاک روسیه،پشتوانه سیاسی جدید برای دولت روسیه را فراهم آورد.
فلذا می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که در سیاست های داخلی روسیه سه عنصر تصمیم ساز هستند،عنصر ذاتی و همیشگی(همچون قومیت)عنصر متغییر(همچون تحولات خارجی و رشد بنیادگرایی اسلامی) و عنصر سوم یعنی شخص ولادیمیر پوتین که در این بین دسترسی به شناختی از عنصر اول «ممکن»،عنصر دوم «محتمل اما سخت» و عنصر سوم «کاملا غیر ممکن» است.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل
[1] Normalized modern creat power