حسین حبیبیان کارشناس ارشد علوم سیاسی
کمتر از 15 روز دیگر، هفتمین دور از مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی ایران و 4+1 ، پس از 6 ماه توقف، در وین اتریش از سر گرفته خواهد شد. این مذاکرات، از آن جهت اهمیت ویژه ای پیدا میکند که در ابتدای روی کار آمدن دولت آقای رئیسی، اولین آزمون واقعی تیم سیاست خارجی او خواهد بود.
فارغ از هر نتیجه ای که در پایان این دور از مذاکرات از رسانه ها مخابره شود، مسئله مهم برای تحلیلگران داخلی و خارجی، کشف راهبردها، برنامه های عملیاتی و شیوه ها تاکتیکی است که تیم آقای رئیسی از آنها رونمایی کرده و حداقل در 4 سال آینده از آن بهره خواهد برد.
آن بخشی که تا امروز از ماهیت سیاست خارجی رئیسی و همکاران او فهم شده است، صرفا کلیات و اظهاراتی بوده است که شخص او یا وزیرخارجه اش در 6 ماه گذشته بیان کردند، اما، اینکه دیدگاه های اعلامی آنها در صحنه و میدان عمل چه نمودی داشته و چگونه پیاده سازی می شود، تا دو هفته دیگر مشخص خواهد شد.
به نظر می رسد، 7 دیدار و یک گفتگوی تلفنی اخیر علی باقری کنی با اعضای 4+1 و انریکه مورا "قائم مقام مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا" پیش از آغاز مذاکرات، تنها یکی از اقدامات تاکتیکی است که همکاران آقای رئیسی برای حصول یک شناخت دقیق بین طرفین و بسترسازی برای جایگزینی روند مطلوب خود به جای روند 8 سال گذشته، طراحی نمودند.از دیدگاه نگارنده، مجموع پیامهایی که می شود از برآیند دیدارهای باقری کنی و همتایان خارجی او دریافت نمود، در 4 بخش زیر خلاصه می شود:
الف. ما فرق می کنیم
این اولین، ساده ترین و البته مهمترین پیامی است که باقری در دیدارهای خود قصد دارد به اعضای 4+1 بفهماند. قطعا تفاوتهای مدنظر باقری در تغییر در ترکیب نفرات خلاصه نمی شود و او می خواست در گفتگو با طرفهای مقابل، تاکید کند که دوران روحانی و ظریف تمام شده و اکنون جدی ترین منتقدین سیاست خارجی آنها رو به روی شما نشسته اند.
ب. یکدست، یکصدا و هم نظریم
4+1 باید بداند که وضعیت منحصر به فردی، حداقل در 3 دهه گذشته در ایران رخ داده است و تمامی ارکان نظام جمهوری اسلامی تحت مدیریت جریان انقلابی است. از این رو رویکردها، ایده ها، شیوه های مذاکراتی، خواسته ها و میزان هماهنگی درون حکومتی در این دوره تغییر صددرصدی خواهد داشت و این مولفه، یک حمایت ویژه و منحصر به فردی را برای باقری و تیمش به همراه خواهد داشت.
در عرصه عمل، باقری کنی و تیم همراه او، قطعا در کلیات و جزئیات براساس منویات مقام معظم رهبری عمل می کند و 4+1 برای شناخت دقیق راهبردها و برنامه های تیم مذاکره کننده جدید، باید یکبار دیگر بصورت دقیق و موشکافانه کلیه سخنرانی های ایشان در خصوص مذاکرات هسته ای را یکبار دیگر و با ظرافت بیشتری مطالعه کند.
ج. برجام + 3
در کنار پیشبرد مذاکرات هسته ای برای لغو تحریم ها، تقویت دیپلماسی اقتصادی با تمامی کشورها، توسعه همکاری های اقتصادی و امنیتی با همسایگان و نگاه متوازن به همکاری با کشورهای شرق و غرب، سه محوری هستند که دستور کار اصلی آقای رئیسی در حوزه سیاست خارجی را تشکیل می دهند. پس 4+1 باید بداند که برجام، برخلاف دوره آقای روحانی، فقط 25 درصد برنامه های ایران در حوزه سیاست خارجی است نه همه ی آن.
د. دغدغه خاصی نداریم!
یک بررسی ساده تاریخی از فرجام معاهدات و توافقاتی که آمریکایی ها در دهه های گذشته در یک سوی آن بودند (بویژه در دوره دونالد ترامپ)، این منطق را اثبات میکند که اعتماد به آمریکا برای عمل به تعهداتش، مبنای عقلایی ندارد. تمرکز بر این مهم موجب شد که سخنگوی وزارت خارجه در روزهای گذشته از شروط ایران برای ورود آمریکا به برجام رونمایی کرد.
ماحصل چنین تجربه ای، رسیدن به این نکته مهم است که4+1 اگر برای رفع تحریم ها و دادن تضمین قوی و بلندمدت به ایران، برنامه ای ندارد، ایران هم برای رفع نگرانی های آنها نسبت به توسعه برنامه هسته ای خود، عجله خاصی ندارد!
اما، فارغ از مواردی که در بالا عنوان شد، اگر کسی از نگارنده بپرسد که تفاوت اصلی و ماهوی تیم جدید سیاست خارجی کشور را با تیم سابق در یک جمله خلاصه کنم حتما خواهم گفت، در تیم فعلی تعریف از دشمن تفاوت بنیادینی با گذشته دارد و شناخت دقیق و واقعی برنامه ها و نیات دشمن، پشتوانه تعیین کننده ای برای آنها خواهد بود. بعلاوه اینکه حداقل تا امروز، هیچ دلبستگی عاطفی و معذوریت خانوادگی به غرب بویژه آمریکا و انگلیس در تیم سیاست خارجی آقای رئیسی وجود ندارد.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل