شیلا سیف الدینی
سفر نفتالی بنت نخست وزیر اسراییل به امارات که در راستای «پیمان ابراهیم»سال ۲۰۲۰ و عادی سازی روابط اسراییل با کشورهای عربی چون بحرین و امارات و مراکش و سودان با میانجیگری آمریکا شکل گرفت؛هم از آن جهت که اولین سفر نخست وزیر اسراییل به یک کشور عربی است و هم به سبب همسایگی امارات و تحولات منطقه و هم نتایج مذاکرات وین حائز اهمیت می باشد. ضمن اینکه عبور بنت از حریم هوایی عربستان برای وارد شدن به امارات نکته ای قابل تامل می باشد باید اشاره داشت که پس از سفر «انور قرقاش» معاون وزیر امورخارجه امارات به ایران، و جاری بودن مذاکرات هسته ای در وین و احتمال توافق، اسراییل بر آن شده هر چه زودتر و بیشتر به کشورهای عربی نزدیک شده و موج ایران هراسی را در منطقه شدت بخشد.
امارات نیز با توجه به توافق احتمالی ایران و کشورهای ۴+۱ در وین و با چراغ سبز آمریکا ضمن فرستادن معاون وزیر امور خارجه خود به ایران سعی در تغییر سیاست خود در قبال ایران را دارد.
و از طرفی از سفر بنت به امارات استقبال نموده و در عین امضاء پیمان های اقتصادی و تجاری و گردشگری مختلفی بین دو کشور، در صدد اطمینان بخشی به امنیت بیشتر اسراییل نیز بوده است.
دیپلماسی متعادل و منفعت محور امارت متحده عربی با در نظر گرفتن گسترش روابط تجاری با دیگر کشورهای منطقه، با اسراییل نیز روابط گسترده ای را درین دو سال داشته است
ضمن همکاریها و توافقنامه های بانکی خطوط هوایی و دانشگاهی ..اماراتیها صندوقی ۱۰ میلیارد دلاری نیز برای پروژههای خود در داخل اسرائیل برپا کردهاند.
هراس اسراییل و کشورهای خلیج فارس از ساخت تسلیحات هسته ای توسط ایران و بلاتکلیفی مذاکرات موجب تحرکات بیشتر این کشورها در منطقه و استفاده کشورهای اروپایی مثل فرانسه از موقعیت پیش آمده و سفر چندی قبل ماکرون به منطقه و انعقاد قراردادهای فروش تسلیحات نظامی به برخی کشورهای خلیج فارس شد.
بی تردید برای امارات و سایر کشورهای عربی رابطه با ایالات متحده آمریکا در اولویت می باشد و حال که امریکا نفوذ خود در منطقه را کاهش داده کشورهای منطقه در صدد امنیت سازی منطقه ای و کاستن از تنش هستند و در صورت به سرانجام رسیدن مذاکرات برجامی و کاستن تحریمها، و بازگشت طرفین به تعهدات برجامی ارتباط اقتصادی تجاری کشورهای منطقه با ایران هموارتر و اما نگرانیهای امنیتی هر چند کمرنگتر ولی پابر جاست.
در صورت عدم موفقیت در مذاکرات و جایگاه ضعیف اقتصادی و ناامیدی مردم نسبت به حل معضلات معیشتی،بعید نیست به بهانه ناامنی و ایران هسته ای و ذیل «فصل هفتم» رفتن ایران، ائتلاف منطقه ای بر علیه ایران، قویتر از قبل نیز شکل بگیرد.منطقه ی آرام به ضرر کشورهایی است که مروج ایران هراسی بوده و بازار فروش تسلیحاتی آنها را کساد خواهد نمود.
آمریکای متوجه به شرق آسیا نفوذ چین در منطقه را بر نتابیده و طالب خاورمیانه ای بدون تنش و با در نظر گرفتن منافع و امنیت متحدان منطقه ای خود است.از طرفی ادامه مساله هسته ای و بهانه های منطقه ای کشورهای منطقه و دیگر طرفین برجامی از ایران کاملا به سود اسراییل و موجب به محاق رفتن مساله فلسطین و گسترش شهرک سازی نخست وزیر افراطی اسراییلی ست .
موقعیت ها و رویدادها،کشورها را وادار به عکس العمل متناسب با منافع ملی خود ساخته و با تغییر نگرش و بهره برداری از فرصتها میتوان اهداف بلند مدت و توسعه ای را در بازه زمانی کوتاهتری عملی نمود .
دومینوی روابط بین کشورهای منطقه ای و فرا منطقه ای و اینکه هر تغییری میتواند موجب تغییراتی در سطحی گسترده تر شود؛ و توجه به منافع مشترک هر چند حد اقلی که بین آمریکا و کشورهای منطقه برقرار است در کنار واقع بینی در سیاست داخلی و توجه به مشکلات آن گونه که هست، می تواند مقدمه ی تغییر سیاستگذاری و تصمیم گیری در سیاست خارجی دولتمردان ایرانی باشد.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل