سعید رنجبر دوست تبريز
روسیه به مرزهای خود با اوکراین لشگر گسترده سرازیر کرده و آمریکا چند هفته ای میشود که ادعا می کند استناداتی دارد که روسها به زودی به اوکراین حمله خواهد کرد. اوضاع وقتی پیچیده میشود که خود اوکراینیها هنوز باور ندارند که روسها با اوکراین وارد جنگ خواهند شد یا نه؟ و آمریکا را بخاطر "جنگ هراسی" سرزنش میکنند. بحث روسها در دو محور پیوستن اوکراین به ناتو و حمایت از جدایی طلبان روسی در منطقه دونباس و دو استان "دونتسک و لوگانسک" اوکراین می باشد.اما مسئله میتواند ابعاد دیگری نیز داشته باشد.
بحث اشغال کریمه از سوی روسها هنوز با مخالفت غربیها و تعداد زیادی از کشورهای جهان و حتی "ترکیه" مواجه هست.تحریمهای اتحادیه اروپا و آمریکا که تحریمهای جزئی بر علیه روسها بخاطر اشغال کریمه وضع شده هنوز "رفع" نشده است.اقتصاد روسیه حال و روزگار خوبی را سپری نمیکند و بعد از اشغال کریمه به وضعیت بد اقتصاد روسیه رنگ و لعاب جدیدی داده است.
جبهه بندی ها با گسترش اخبار رسانه ای و جنگ هراسی در حال شکل گیری می باشد و تحرکات جنگی از سوی طرفین به اوج خود می رسد.پوتین یا جنگ را شروع میکند و جهان آنارشیک را مجددا وارد یک "پرتگاه جهنمی" میبرد یا اینکه مسئله به سوی حل بحران حرکت خواهد کرد.آنچه که از مدیریت روسها در بحرانهای منطقه ای و بین المللی در دهه های اخیر تجربه کردیم معمولا سعی میکنند "طرف واقعی و اصلی خود" را در میدان اصلی پیدا کنند و با طرف اصلی وارد معامله شوند. در قضایای لیبی و سوریه و قره باغ و قزاقستان ریزبینانه نگاه کنیم روسها سعی میکردند ابعاد بحران را کوچکتر کنند و به نوعی بتراشند یعنی با طیف زیادی از دولتها "درگیر نشوند" بلکه با کمترین دولتهای درگیر با هر بحرانی وارد معامله میشوند. در قضیه لیبی صرفا با" ترکیه" وارد مذاکره شدند. در قضیه سوریه، "آمریکا و ترکیه" مهمترین ابعاد بحران برای روسها در نظر گرفته شد. در جنگ قره باغ دو طرف مناقشه یعنی آذربایجان و ارمنستان و با همراهی غیر مستقیم ترکیه کل "محور بازی روسها در قفقاز بود. در مسئله اخیر شورشهای داخلی قزاقستان صرفا با" خود دولت قزاقستان" مسئله را به سوی حل و فصل هدایت میکرد.
تجربه بما میگوید که روسها اصلا دوست ندارند با طیف بیشماری از دولتها در مورد مجادلات و مناقشات وارد بحث و معامله شوند.
از سخنان اخیر لاوورف بنده نقطه توجهم بر این است که روسها بازی اوکراین را به سمت و سوی چگونگی" رفتار ناتو" و چگونگی مواجه اوکراین با گسترش ناتو در مرزهای روسیه بنا نهاده اند. در این مجادله" بی هراس" مشخصا نگرانی روسها از گسترش ناتو به مرزهایش می باشد. برای همین است که در قضایای قره باغ و قزاقستان طوری بحرانها را مدیریت میکردند که اعضای ناتو به مرزهای روسیه به "بهانه حل فصل اختلافات" نزدیک نشود.گرچه با ترکیه که از اعضای اصلی و مهم ناتو میباشد در بحرانهای ده سال اخیر بیشترین مذاکرات و گفتگوها و معامله را انجام داده است اما این نه از این جهت است که روسها به ناتوییها اعتماد پیدا کرده و یا اجازه نفوذ داده اند بلکه بخاطراین است که ترکیه خود از محورهای اصلی مناقشه طرف روسی بوده است. اتفاقا هوش و هواس پوتین بسیار جمع هست که مستقیما با اردوغان فی الفور وارد معامله میشود تا از بهره برداریهای ناتو جلوگیری کند.من قضیه اوکراین را با وقوع اتفاقات ذیل بصورت حل فصل شده میدانم و در غیر این صورت" دیپلماسی ابتکاری جدیدی" را باید شاهد باشیم تا جنگی اتفاق نیافتد.
- طرف مناقشه صرفا خود اوکراین باشد.
- اوکراین به روسها تضمین دهد که عضو رسمی و ناظر ناتو نباشد.
- روسها به اوکراین تعهد دهند که از شورشیان روسی علیه دولت مرکزی اوکراین در منطقه دونباس حمایت نخواهد کرد.
- با خلع سلاح نیروهای جدایی طلب منطقه دونباس و الحاق مجددا منطقه خودمختار دونتسک به اوکراین، دولت اوکراین از ادعای ارضی بر شبه جزیزه کریمه دست بردارد و آنرا برای همیشه از اوکراین جدا شده در نظر بگیرد تا با موضع گیری رسمی اوکراین تحریمهای اتحادیه اروپا و آمریکا هم در مورد اشغال شبه جزیره کریمه رفع شود.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل