سعید رنجدوست
پاراگراف اول
با شکست دیپلماسی جنگ در خاک اوکراین آغاز شد،اما در علم روابط بین الملل جمله ای هست بدین مضمون"در جنگ هم دیپلماسی ادامه دارد"
پوتین "معامله گر اصلی"در مورد پرونده اوکراین را هنوز پیدا نکرده است.نه ناتو نه آمریکا هیچ کدام بعنوان بازیگر اصلی برای روسیه قابل شناسایی نشدند.از سویی دولت لیبرال در اوکراین هم هیچ اهمیتی به تهدیدهای روسیه نمیداد و سیگنالی در جهت اجابت خواسته های روسیه صادر نمیکرد. پوتین در چنین وضعیتی جنگی را شروع کرد. ابعاد جنگ هنوز برای هیچ کس مشخص نیست که واقعا پوتین میخواهد چکار کند.کل اوکراین با 45 میلیون جمعیت را فتح کند!؟چند صد هزار سرباز روسی لازم است که در کشور اوکراین مستقر شوند و وضعیت جدیدی به نام اشغال را مدیریت کنند؟یا میخواهد کل اوکراین را مجددا به نقشه فدراسیون روسیه پیوند دهد؟ اوکراین مستقل دیگر وجود خارجی نداشته باشد؟ برای کل دنیا نظم نوین جهانی جدیدی شروع شود؟ میخواهد در همین حد و با ابعاد همین قدری جنگ با دولت اوکراین مستاصل به پای میز ترک جنگ بنشیند و خواسته های خود همان محکم کردن وضعیت جمهوری های تازه شناسایی شده دونتسک و لوهانسک از اوکراین مثل کریمه بسنده کند؟ همه اینها و هزاران سوال دیگر؟
فارغ از اینکه روسها چه خواهند کرد و خوی تجاوز گری روسها را به شدت کنکاش کردند و تاریخ را ورق زدن!
پارگراف دوم
سوالی اصلی این است که "چرا اوکراین به ناتو و آمریکا دل بست و آنها بصورت کاملا قساوتانه و نامردانه پشتش را خالی کردند؟"
حاکمان روسیه و اکثریت مردم فدراسیون روسیه از فروپاشی"شوری سابق"به شدت بعنوان حادثه تلخ تاریخی یاد میکنند و هنوز هم دلشان در سرزمین پهناور شوروی سیر میکند. سخنرانی پوتین سراسر داغ هجرانی بود از وضعیت تاریخی سابق وسعت سرزمینی شوراها.
این فروپاشی وضعیت امنیتی بدی را برای روسیه جدید ایجاد کرده بود.از سویی اندیشه های لیبرالی و اقتصادی سرمایه داری در خلا و شکست اندیشه کمونیسم در خود روسیه و جمهوری های تازه استقلال یافته به شدت جولان میداد و بدتر اینکه سلاح به دستان ارتش لیبرالها(ناتو)به سوی روسیه از دور تا دورش درحال نزدیک شدن بودند.دو راه پوتین بیشتر ندارد.یا اینکه به شدت به این وضعیت حمله ور شود و از باستان خود چه خوب چه بد دفاع کند؟جنگی تماما برا مبنای دیدگاه ژئوپلتیکی فارغ از اینکه اقتصاد روسیه به کدامین پرتگاه هدایت خواهد شد؟یا اینکه هچون ژاپن و آلمان که در جنگ جهانی دوم تسلیم ارتش آمریکا شدند اینبار پوتین بدون جنگ و خونریزی، مسکو را در تنور هضم لیبرالها و سرمایه داری بیاندازد و برای همیشه به مدل برتر فعلی لیبرالیسم و نظم امنیتی فعلی آمریکا و ناتو بپیوندد!
پوتین راه اولی را برگزیده!امپراطوری شوروی را از دست دادیم و نباید روسیه را در چنگال غرب فرو ببریم.این اراده ماست همانطور که فروپاشی شوروی اراده خودمان بود!
او در بین بازیگران اصلی در جنگ ژئوپلتیکی یک بازیگر بسیار ماهر و قهاری هست.در چند سال اخیر متوجه شده است که در نظام بین الملل فعلی آنهم در بخش اروپایی یک کشور به قول ما ترکها (قان قان) (هل من مبارز) میگوید آنهم ترکیه اردغان هست و برای جغرافیاهای استراتژیکی اهمیت بسیاری قائل است در چندین بحران منطقه ای و بین المللی بطور کاملا زیرکانه "رضایت"اردوغان را جلب کرد چه در سوریه چه در لیبی چه در قره باغ و حتی در کریمه!
پوتین در تمامی این بحرانها با اردوغان مذاکره کرد و به نوعی با راضی کردن وضعیت امنیتی ترکیه ایها میدانست که این گرگ زوزه کش اروپا را کمی رام کرده است.پوتین در جنگ سوریه نامردی غربیها را دیده بود و میدانست که دیگر نگرششان در وضعیتهای امنیتی ژئوپلتیکی نیست بلکه "ژئو اکونومیک"شاکله ذهنی تمام غربیها را گرفته است و یک بازیگر آنهم ترکیه هست که در بازیهای امنیتی "ژئوپلتیک را مقدم بر ژئو اکونومیک" می پندارد.
اشتباهی که به نظرم زلنسکی مرتکب شد همین است او جهان بینی اش در مسائل امنیتی از جهان بینی سیاسی اش همان لیبرالیسم نشات گرفته بود و غرب را ناجی تمامی بحرانهای خود میدانست و به سوی ناتو دست دراز کرده بود.اگر او با کشوری همچون ترکیه یا خود روسیه پیمان امنیتی در دهه اخیر ثبت میکرد امروز قضیه خیلی فرق داشت!
غربیها در دو راهی بزرگی در اوکراین گرفتار شدند؟گسترش ناتو یا بهره برداری از منافع اقتصادی از روسیه(گاز)؟همین دو راهی ماندن آنها را،پوتین دقیقا شناسایی کرده بود و میدانست که اردوغان ترکیه،مثل جنگهای لیبی یا سوریه وارد مناقشه نخواهد شد!فعلا غرب دست روی ماشه تحریم برده است و باید منتظر باشیم ببینیم برنده نهایی کدامین جهان بینی خواهد بود؟جنگاوران حاضر در سرزمین اوکراین یا جنگاوران حاضر در میدان تحریم؟
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل