سیدقائم موسوی دکتری علوم سیاسی
برجام در نوع خودش تبدیل به سریال دامنه داری شده که از بس به درازا کشیده شده، کلاف آن به هم پیچیده و تبدیل به نوعی سردرگمی شده است.سوایِ ماهیت بغرنج مناقشه، تضاد منافع بازیگران، تغییر و تحول کارگردانان و صحنه گردانانش نیز موجب برزخی شدن آن شده است.ابهام در تمام شکالهٔ آن خانه کرده است.آنقدر دارای عدم شفافیت و قابلیت شکل پذیری دارد که اساساً موفقیت و ناکامی اش به یکسان باورپذیر شده اند. این امر موجب باورمندی همزمان مخالفان و موافقانش شده است. به عبارتی همانقدر که مخالفانش امید دارند آن را سر به نیست کنند، موافقانش اعاده اش را در دسترس می بینند.
برآورد طرفین اصلی مناقشه یعنی آمریکا و جمهوری اسلامی از شرایط یکدیگر در انفعال فعلی مذاکرات مزید بر علت شده است. هر کدام دیگری را نیازمند احیای برجام می دانند. آمریکا بر این نظر است که تحریم ها و وضعیت اقتصادی رو به وخامت ایران، یکدستی حاکمیت و ضرورت گذر از بحران فرسایشی آنها را نیازمند سامان دادن به مذاکرات خواهد کرد. تطویل مذاکرات هم با توجه به برقراری تحریم ها برای ایران زیان بار خواهد بود. کما اینکه ایران همچنان از منابع بین المللی اش از جمله در کشورهای کره جنوبی، چین و حتی عراق محروم است.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی نیز خروج آمریکا از منطقه، درگیری آنها با بحران تجاوز روسیه به اوکراین، امنیت اروپا، و تمرکز آنها بر ممانعت از افول بیشتر خودشان با مکانیزم مهار چین را از جمله مسائلی می دانند که آمریکا را به این جمع بندی رسانده که پرونده هسته ای ایران را با تضمین هایی مختومه نماید. پس این آمریکا است که نیازمند اعادهٔ برجام است و پافشاری می تواند به بیشینه سازی امتیازات دریافتی بینجامد.
همین امر بعلاوه کیفیت اختلاف در فایل های غیر هسته ای و پرهیز جمهوری اسلامی از مذاکرات مستقیم موجب می شود تا آمریکا در دل کندن از ساختمان تحریم ها خساست تام به خرج دهد. مقاومت در برابر برداشتن تحریم ها جدی ترین مانعی است که اکنون مذاکرات برجامی را به محاق برده است. ممکن است کسانی سخت گیری را از جانب جمهوری اسلامی بدانند اما بدون تردید در این برهه جمهوری اسلامی بنا به عللی ارادهٔ لازم برای برقراری برجام با حداقل مطالبات را دارد. حتی مطالباتی که کف خواسته های برجامی قبل از دولت آقای رئیسی بوده اند.
با این وجود ضرورت جلوگیری از مشکلات داخلی و سست بودن استراتژی برون رفت از معضلات بدون گره زدن آنها به مذاکرات، ایجاب می کند که به هر شکل ممکن با بهره وری از اتفاقات بین المللی و برای استفاده بهینه از نظم جدید، برجام را از سقوط و سور گرفتن مخالفانش اعم از داخلی، منطقه ای و بین المللی نجات داد. برجام اگر تماماً راهگشا نباشد اما اولین سنگ پیش پاست که بایستی برداشته شود و گریزی از آن وجود ندارد.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل