دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
در بخش اول این مقاله اشاره گردید که روانشناسی صلح به الگوهای افکار، احساسات و اعمال افراد و گروه هایی می پردازد که در اپیزودهای خشونت آمیز و همچنین پیشگیری و کاهش اپیزودهای خشونت آمیز نقش دارند. روانشناسی صلح همچنین به افکار، احساسات و اعمالی می پردازد که بی عدالتی های اجتماعی و همچنین ترتیبات اجتماعی میان افراد و گروه ها را تولید می کنند. صلح پایدار نیاز به کوشش های مداوم برای هم افزایی های تسهیل کننده صلح یعنی پیگیری صلح منفی و مثبت دارد.
وقتی درباره جنگ یا خشونت صحبت میکنیم، روانشناسی میتواند در این جنبهها و نیز صلح نقش داشته باشد.همان طور که قبلا تاکید گردید ،روانشناسی صلح یک حوزه تخصصی است که روشهایی برای ترویج صلح را برای جلوگیری از خشونت مطالعه و توسعه میدهد. همچنین هدف آن کاهش اثراتی است که این خشونت بر جامعه دارد. در این بخش به جنبه های دیگری از نقش روانشناسی صلح در جلوگیر از خشونت می پردازیم.
تعارض و خشونت
روانشناسی صلح به ما کمک میکند تا بین تعارض و خشونت تمایز قائل شویم. تعارض ناشی از مبارزات به دلیل نیازها، آرزوها و انگیزههای متضاد است، در حالی که خشونت عملی است که عمدا برای آسیب زدن به دیگران انجام میشود. بنابراین، تعارض و خشونت در روانشناسی صلح به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میگیرند. مطالعات بسیاری نشان میدهند که علت اصلی تعارض و جنگ، ارتباط گمراهکننده بین رهبران و افراد برجسته دیگر است. بنابراین، اختلافات میتواند از طریق تعادل قدرت و تطبیق متقابل حل شود. آنچه مردم میخواهند، آنچه که میتوانند بدست آورند و آنچه که آمادهاند پیگیری کنند، باعث میشود ما در مذاکره در مواقع تعارضی شرکت کنیم. تعارضها همیشه به اقدامات خشونتآمیز منتهی نمی شوند واین میتواند فرصتهایی برای ایجاد روابط فراهم کند. روانشناسی صلح مدیریت غیرخشونتآمیز تعارض، پیشگیری و کاهش اثرات خشونت را تشویق میکند و از ایجاد صلح و ساخت صلح حمایت میکند.
مثلث خشونت
سه نوع خشونت توسط جان گالتونگ برجسته شده است، که به آن مثلث خشونت گفته میشود.
خشونت مستقیم: این نوع خشونت آسیب فیزیکی است که یک نفر تجربه میکند یا میتواند ببیند. ممکن است شامل کشتن یک نفر یا حمله فیزیکی باشد. این نوع خشونت قابل مشاهده است. به عنوان مثال، خشونت خانگی یک شکل از خشونت مستقیم است.
خشونت ساختاری: این نوع خشونت بر پایه یک سیستم اجتماعی استوار است. هر جامعه ریشههای خود را در انواع سیستمهایی دارد که رابطه پیچیدهای از قدرت را شکل میدهند. بنابراین، وقتی خشونت به قسمتی از قانون و نظم تبدیل میشود، آن را به بخشی از زندگی تبدیل میکند. به عنوان مثال، تبعیض یا مهاجرت.
خشونت فرهنگی: زمانی است که مردم خشونت را به عنوان یک قسمت از فرهنگ خود قبول و توجیه میکنند. خشونت فرهنگی میتواند خشونت مستقیم و ساختاری را توضیح دهد و آن را عادی سازد. این شامل باورها و نگرشهایی است که به عنوان تعصب ها در جامعه گسترش یافتهاند. گاهی اوقات خشونت فرهنگی خشونت مستقیم و ساختاری را توضیح میدهد و آن را عادی میکند.
خشونت ساختاری و فرهنگی به تدریج افراد را از نیازهای اساسی حقوق بشر خالی می کند. طبقه حاکم اغلب آن را حمایت میکند. هر جامعه حداقلی از خشونت ساختاری و فرهنگی دارد. بنابراین، روانشناسی صلح با یک نظم اجتماعی منصفانهتر که نیازهای اساسی حقوق بشر را برآورده میکند، آن را کاهش میدهد. روانشناسی صلح یک رویداد خشونتآمیز را بر اساس احساسات، افکار و اعمال یک گروه یا فرد تحلیل میکند و در نهایت از اثرات رویداد جلوگیری و آن را کاهش میدهد، مطالعه فرایندهای ذهنی و رفتاری که به خشونت منجر میشود، به این ترتیب عدم خشونت را تسهیل میکند. هدف این است که وقوع خشونت را به یک رویداد کمتر احتمالی تبدیل کند. بنابراین، به درمان اثرات روانی آن کمک میکند.
ایجاد صلح، ساخت صلح و حفظ صلح
مفهوم تضاد و خشونت این فکر را تداعی می کند که آیا با بودن تضادهای فراوان ، امکان پرورش صلح وجود دارد ؟ شما این مو.ضوع را در خود چگونه می بینید ؟ صلح ذهنی اغلب با یوگا ، مدیتیشن یا فضا های رهبانی ارتباط دارد . با وجودی که این یک راه است برای دستیابی به صلح، اما صلح همچنین میتواند در زندگی روزمره لذت بخش باشد که می تواند بر اساس چهار اصل مرتبط، تحقیق، آموزش، عمل و ترویج بنا شود. شکلگیری صلح ابعاد مختلفی دارد به شرح زیر:
ایجاد صلح: ایجاد صلح از وضعیت جنگ از طریق اقدام عمدی افراد و طرفهای درگیر است. این یک فرایند است و تغییر یک شبه امکان پذیر نیست . بنابراین، صلح واقعی نمیتواند تحمیل شود بلکه باید درون و بین جوامع زاییده شود. میتواند با توافق بر تصمیمات اخلاقی از طریق جلسات و گفتگوهای مداوم انجام گیرد.
ساخت صلح: به دنبال رفع علت اصلی تضاد با استفاده از راههای غیرخشونتآمیز برای حل نابرابری است. این به حل تفاوتها بین افراد به صورت صلحآمیز کمک میکند و پایههایی را برای جلوگیری از خشونتهای آینده میگذارد. باید به عواملی که به صلح کمک میکنند توجه کرد؛ عدم حضور آنها میتواند منجر به تضادها شود.
حفظ صلح: در حالی که ایجاد صلح فرآیند دستیابی به آن است، حفظ صلح بر حفظ و تداوم آن تمرکز دارد. بنابراین، صلح شامل تلاشهای مداوم برای ساخته شدن است.
مفاهیم ایجاد صلح، ساخت صلح و حفظ صلح بر صلح مثبت تمرکز دارند. بنابراین، روانشناسی صلح به هدف استفاده از روشها، تحقیقات و دانش روانشناسی برای تقویت راهحلهای غیرخشونتآمیز تضاد و تنش و پیشگیری از جنگ میپردازد. از این رو، ساخت یک فرهنگ صلح و جوامع جهانی ضرورت دارد.
دامنه روانشناسی صلح
در قرن۲۱ام، تهدیدات به امنیت انسانی به طور چشمگیری افزایش یافته است که انگیزهبخش نیست. رویدادهای اخیر مثل جنگ روسیه و-اوکراین ، حاکمیت طالبان بر افغانستان ، یا جنگ غزه و میزان بالای خشونت ها و خسارات و تلفات و رویدادهای مشابه، نمونه هایی از این تهدیدات است . این امر منجر به مشکلات پیچیدهای از ویرانی عظیم، نبردهای ایدئولوژیکی و کمبود منابع با ابعاد روانشناختی میشود. ممکن است به نظر برسد که صلح در دسترس نیست یا دور از دسترس است. با این حال، صلح با عدم وجود مشکلات نمیآید، بلکه با یادگیری و توسعه چگونگی کار کردن برای آن میآید. صلح نیازمند تلاشهای مداوم است و حاصل یک معامله یکباره نیست. بنابراین، نظریهها و دانش روانشناسی صلح میتواند به ساختن، برقراری و حفظ صلح کمک کند. همچنین، اثر روانشناختی ناشی از تضاد و جنگ بر انسانها را ضعیف میکند.
رشته روانشناسی صلح نقش حیاتی در پیشگیری از خشونت ایفا میکند؛ زیرا با درک و ترویج رفتارها، افکار و احساساتی که تعداد و تأثیر رخداد های خشونتآمیز را کاهش میدهند، به این مهم کمک میکند.
آموزش صلح و روانشناسی صلح
آموزش صلح به هدف ترویج فرهنگ صلح از طریق ترویج درک، همدلی و مهارتهای حل و فصل درگیری، کار میکند.
خشونت، شامل ابعاد مستقیم، فرهنگی و ساختاری است. روانشناسی صلح سعی دارد اصول رواناجتماعی را برای جلوگیری از خشونت و کاهش آن به کار گیرد. بنابر این تمرکز بر روابط انسانی ضرورت دارد. با درک عوامل اساسی که منجر به خشونت میشوند، هدف روانشناسی صلح کاهش و تأثیر آن را هدف قرار میدهد.
روانشناسان صلح معتقدند که خشونت به اعمال فیزیکی محدود نیست. خشونت ساختاری به عنوان نابرابریهای روزمره در جوامع عمل میکند و بر روی بهبود کیفیت زندگی افراد تأثیر میگذارد. خشونت فرهنگی به اشکال نمادین خشونتی اطلاق میشود که توسط داستانهای غالب حفظ میشود. هر دو شکل به خشونت کلی مشارکت دارند و برای پیشگیری نیازمند توجه هستند.
ایجاد فرهنگهای صلح
روانشناسی صلح بر روی رویکردهای نوآورانه به آموزش صلح تأکید دارد. این رویکردها برای ترویج و حفظ فرهنگهای صلح طراحی شدهاند. با سرمایهگذاری در چنین تلاشهایی، روانشناسان به بهبود کیفیت زندگی افراد و گروهها در سراسر جهان کمک میکنند.به طور خلاصه، روانشناسی صلح تلاش میکند با درک ریشههای آن، ترویج رفتارهای غیرخشونتآمیز و ترویج جهانی که در آن صلح بر تضاد و آسیب غلبه دارد، از خشونت جلوگیری کند.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل