نشست مجازی مسائل خلیج فارس در نگاه جو بایدن
سخنرانان:
? آقای محمد علی مهتدی
? دکتر سید حسین سیف زاده
? دکتر امیرهوشنگ میرکوشش
? دکتر مهدی نوربخش
تدوین:زهرا شریف زاده
دکتر میر کوشش در ابتدا چنین فرمودند که باید ببینیم هدف اصلی بایدن در سیاست خارجی در خاورمیانه به طور کلی و خلیج فارس به طور خاص چیست؟
جو بایدن در سخنرانی خود هیچ اشاره ای به ایران نداشت وبه مسئله هسته ای ایران اشاره ای نکرد وعجله ای برای بازگشت به برجام ندارد اما چینش تیم ایشان نشان از آن دارد که جوبایدن به دنبال رهبری از دست رفته ایالات متحده در زمان ترامپ از طریق دیپلماسی بدست بیاورد.آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه اش و خانم وندی شرمن در این حوزه ورود کرده اند و آقای جک سولیوان مشاور امنیت ملی و آقای رابرت مالی میز ایران را اداره کند همه اینها و یا ویلیام برز رئیس حسابرسی ها خواهد شد نشان از این دارد که سیاست های امریکا سیاست مبتنی بر تهاجمی نیست و بیشتر به دنبال این است که از طریق دیپلماسی آن عظمت از بین رفته یا ظاهر شده را برگرداند واینکه چینش تیم نشان می دهد که همه اعضای سیاست خارجی اوباما بوده وبرخی مذاکره کننده ی هسته ای بودند ونشان می دهد که بایدن بدنبال این است که با ایران به یک توافق دست پیدا کند.اما از طرف دیگر بایدن تأکید خود را بر اتحاد صددرصد با تروئیکای اروپایی و مذاکرات فشرده ای که میان امریکا واین تروئیکا از 8 فوریه آغاز خواهد شد به این معناست که بازگشت به سال 2015 ونقطه شروع برجام نخواهد بود .یک نوع اتحادی را بین امریکا و اروپا می توان پیش بینی کرد که هم خلاء قدرتی که بوجود آمده و استفاده ای که چین و روسیه از این خلاء قدرت در منطقه ما بویژه از آن بهره بردند را می خواهد پر کند و هم با آن اتحاد، با ایران برخورد کند و این برخورد از طریق دیپلماسی یا مواضع دیگر خواهد بود.
سخنرانی رهبری جمهوری اسلامی در واقع تأکید اکید داشتند که هیچگونه ورودی ما نخاوهیم کرد ابتدا باید بایدن تمام تحریم ها را یکجا نه روی کاغذ بلکه بصورت عملی لغو کند وبعد از آن ما به برجام باز خواهیم گشت.همه این مسائل حوزه ی خلیج فارس،حضور اسرائیل در همسایگی ایران،امارات ،بحرین و احتمال عنقریب در عربستان وبنوعی تهدیدات امنیتی که متوجه سرزمین ایران خواهد بود و مسائلی که در این حوزه درآینده خلیج فارس بوجود خواهد آمد موضوع این نشست است.
رفتار ایالات متحده تحت رهبری بایدن با کشور هایی مانند عربستان ،مصر،امارات وااسرائیل و ایران(حالا اگر حوزه ی خلیج فارس را در نظر بگیریم)تعادل برقرار کردن میان رفتار با این کشور ها و تعهد هسته ای ایران چگونه خواهد بود؟ و همزمان پر کردن خلاء قدرتی که در منطقه بوجود آمده و روسیه و چین به خوبی از آن بهره برداری کردند چگونه خواهد بود؟
دوم اینکه اگر اولویت هایی را در سیاست خارجی بایدن بخواهیم درمنطقه خلیج فارس نظر بگیریم این اولویت ها چه خواهند بود؟آیا این برنامه هسته ای ایران به سرانجامی هواهد رسید و توافقی میان ایران و ایالات متحده صورت خواهد گرفت با غرب یا 5+1 .رفتار عربستان را در این منطقه در رابطه با ایران و آینده خلیج فارس چگونه پیش بینی می کنید ؟
در پاسخ به سوالات مطرح شده در بالا توسط دکتر میر کوشش ، دکتر سیف زاده چنین فرمودند:
ما یک کرونای کوچکی داریم که الان دنیا را گرفتار کرده است ویک کرونای بزرگی و آن کرونای بزرگ سرگشتگی بخش عظیمی از دنیا به کلام دورکیم است که آنها را وارد دوران رویا گرایی بجای آرمان گرایی ،واقع گرایی یا عمل گرایی می کند و این رویا گرایی امروز یکی از بلاهای دنیا بویژه در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه است و شاید تنها کشوری که این آفت را در منطقه خاورمیانه متاسفانه ندارد ،اسرائیل است .ما با نام آرمان گرایی،رویاگرایی داریم در حالی که نتوانستیم مشکل اقتصادی خودمان را در ایران حل کنیم و ایران را حفظ کنیم ،می خواهیم نظم ونسق بین المللی را عوض کنیم.
گری سیک می گوید:بزرگترین خدمتی که احمدی نژاد به اسرائیل کرد همین شعارهایش بود و باعث شد ائتلافی علیه ایران (ائتلاف بین سنی و عرب از یکسو واسرائیل از سوی دیگر با امریکا )ایجاد شود که از سال 2000 امریکا در تلاش بوده این ائتلاف نه با مقابله با ایران بلکه مقابله با سیاست خارجی ایران است.وضعیت منطقه خاورمیانه دوران گذار را می گذراند و ایران و ترکیه و مصر در دوران پیشا مدرن هستند.به این معنی که نزدیکتر از همه کشورهای منطقه جز اسرائیل به مدرنیته هستند در حالی که کشورهای منطقه دوران پسا سنتی را می گذراند و آن گذار شان بسیار وحشتانک است واحتمال دارد به وضعیت ایران قرن نوزدهم رسیده است و واقعا ایران کشوری بوده است که برساخته دیگران نیست بلکه بر ساخته ی درونی است.در حالی که تقریبا همه کشورهای منطقه جز ترکیه و مصر برساخته ی دیگران است.
ایشان از نظر منطقه ای بحث خود را به سه سطح تحلیل قرار دهم 1- فضای زیست مانی یعنی فضا یا محیط منطقه چیست؟2- فضای ذهنی بایدن و این کابینه ی دموکرات د ردرون امریکا و 3- برساخت های اعلامی و اعمالی شان می باشد که چیست؟
اول:فضای زیست مانی که بین آن نظام بین الملل فردی جهانی شده یعنی از یک طرف افرادی بیدار شده مثل ما که به قول دورکیم هیجانی شدیم ویا به قول فروم دچار بی کسی شدیم و در نتیجه به صورت سادیسمی یا مازوخیستی یا برون فکنی فریاد می زنیم واز طرف دیگر فوق قدرت امریکاست(Hyperpower America).امریکا نمی تواند هر کاری را انجام دهد ولی امریکا برغم شعارهایی که در داخل ایران داده می شود هنوز برترین ابرقدرت است.ولی من متاسفانه با نگاه حافظانه با خودخواهی قدرتی امریکا مخالفم که نگاه چپاولگرایانه یا Individualism که (جناب دکتر سیف زاده به Individuality اعتقاد دارند).در داخل امریکا نیز لیبرال الیگارشی می باشد .
برغم این مخالفت ها متأسفانه وضعیتی که در منطقه وجود دارد بخصوص ایران دوران نوجوانی را می گذراند که می فهمد قدرت ندارد ولی مانند بچه های 13 ساله تا 19 ساله همه را در توطئه می بیند توهم توطئه در منطقه خیلی بالاست .بهر حال یکی از اندیشمندان بنام قزوینیان در رابطه با منطقه می گوید:منطقه از مدرنیسم سرخورده است و این سرخوردگی از مدرنیسم موجب چنین بحران هایی در منطقه شده که به اقتضاء عدم فهم مدرنیته (چون رهبران جمهوری اسلامی نگاه سنتی دارند چه از لحاظ فلسفی شان و چه از لحاظ فقه)کتاب آقای خمینی کتاب ترجمه ی اسلامی شده جمهوری افلاطون است .
امریکا در منطقه خلیج فارس با دو رقیب هژمون روبرو شده است یکی روسیه است که امریکا خیلی می ترسد که روسیه رویاگرا شود یعنی همان حالتهایی اقتدارگرایی که زمان شاه نیز شاهد آن بودیم.اما روسیه این خوبی را دارد که ملی گرایی اش در رقابت با قومی گرایی گسترده نیست با مسئله دیانت یا امتی هم نیست چون نگاه ارتدوکسی که دارند این مشکل را حل کرده است واز طرف دیگر چین می باشد.در زمان کلینتون بود که به این فکر افتاد برای امریکا صرف نمی کند اتومبیل بسازد .صرف نمی کند بعضی چیزها ماند دوربین را بسازد بنا براین در یک کشور دیگری سرمایه گذاری کردند وبه طبع این نگاه نیکسون که با چین در مقابل ابرقدرت شوروی کنار آمده بود .امریکا در زمان کلینتون شروع کردند در چین سرمایه گذاری مستقل انجام دادن را و چین هم خیلی عاقلانه شاید به یمن بودن در کنار مدل ویتنام یا مدل کره شمالی در مقابل ژاپن و کره جنوبی بود و شروع به استفاده کردن از این موقعیت کرد.
بنابراین دو تا رقیب هژمون هستند حالا که امریکا نگران این هژمونی و حفظ آن به رهبری خودش می باشد می بینیم در این نگاه امریکا نسبت به جهان در منطقه شاهد د نگاه منفعلانه هستیم :یک نگاه منفعلانه از عربستان تا قطر است که بدون اینکه فهم این را داشته باشند که بازیگر مدرن نیستند حتی عربستان هم در زمان ترکیه پدر بزرگ پادشاه فعلی اردن برای ساختن آنجا شروع کردو اینها متوجه نبودند وبسیاری از اعراب عربستان آمدند اطراف غرب ایران و آنجا زندگی کردند.بنابراین مفهومی از کشور ندارند در حالی که در نگاه ایرانی مفهومی از کشور وجود دارد.کشور مدرن نیست.وبه همین جهت ائتلاف سنی و عرب با اسرائیل از سال 2000 امریکا بدنبالش بود.اگر به یاد داشته باشید انگلیس از 1980 زمینه را برای همکاری خلیج فارس فراهم کرد وبعدا از 2000 مسئله ترور برای مسئله ائتلاف بوجود آمد.در مقابل مسئله باصطلاح رقیب هژمون های چین بود.
امروز امریکا دنبال راه دیگر می رود ،آیا اگر چین خواست قاپ زنی کندآنگاه هند را جایگزین چین می کند ؟(زمان شاه و رضاشاه و خود ما هم قاپ زنی کرده ایم.شعارهای زمان قبل از انقلاب را ببینید وشعارهای بعد از انقلاب این بود که ما یک مرتبه پیروز شدیم نگاه هایمان سراغ افراط گرایی رفت وبنا نبود اینطور شود.به جای اینکه بگوئیم فرصت یابی یا فرصت سازی(قاپ زنی می گوئیم).ما در زمان شاه فرصت یابی می کردیم ولی خود شاه و رضا شاه هم دچار فرصت قاپی شدند .تصور کردند که با پول نفت می تواند در مقابل همه چی بایستد.)
وضعیت دیگری که در زیست مانی در خود امریکا وجود دارد رویا گرایی های امریکایی گردن قمزها فراوانند وتجلی آن همان هفتاد میلیون رأیی است که به ترامپ دادند واین گردن قرمزها وقتی شعار مرگ بر امریکا را در خیابان های تهران می شنوند ،ناراحت می شوند.
تأکید دکتر سیف زاده بر این است که از حالت دگر ستیزی بیرون بیائیم وایران بعنوان یک بازیگر وارد مدرنیته شود وبازی قدرت کنیم.ولی وضعیت مرگ بر امریکا و آن نگاه رویاگرایی ایران از لحاظ داخلی سبب شد تا اسرائیل در منطقه به ائتلاف برسد واسرائیل بجای اینکه نابود شود در منطقه به صورت دست باز بازی کند .
در رابطه با فضای ذهنی بایدن لازم بذکر است ایشان 51 سال است که در سیاست است که از شورای بخش نیوکاسل شروع کرده (از 1970 تا اکنون) بنابراین از بازی قدرت فهم دارد گرچه آدم محافظه کار ویک کمی بی دین0کاتولیک)است ولی برغم این فهم بازی قدرت دارد.صحبت از دیپلماتیک می کند نظرش این است که بر خلاف ترامپ که قلدری می کرد ومی خواست با قلدری که نوعی بیماری روانی برون فکنی مشهور شود.
اینکه بسیاری از کشورها حالت گذار هستند ترامپ هم داشت با قلدری شهرت خودش را در عرصه جهانی برای دوران بعد از ریاست جمهوری اش زیاد می کرد .اما بایدن بازی قدرت دارد درست مانند دو بوکسور که بازی می کنند مگر دشمن هم هستند،بوکسورها می زنند که ببرند.متأسفانه در منطقه خلیج فارس چه بنیادگرایی شیعی به رهبری ایران و چه بنیادگرایی وهابی به رهبری عربستان سعودی،ما عرصه بین الملل را دشمن می بینیم.بهتر است دشمن بکار نبریم ،بازیگر است،بوکسور است.
ایشان ادامه دادند که در زمان آقای رفسنجانی و روحانی اگر محمد علی کلی را دعوت کنیم آیا 200 تا 300 نفر از رهبران ایران حاضرند بنشینند تا محمئ علی کلی یک مشت تو ملاج اینها بزند و آنها جمعا یک مشت تو ملاج "کلی"بزنند .بدیهی است که رهبران ایران آن را رد می کنند یعنی ایران یک میان قدرت رانتیر است که به این قدرت رسیده است .درست است که سرزمین دارد اما سرزمین باعث قدرت نمی شود .ما که یک میان قدرت هستیم چرا با یک ابر قدرت باید بجنگیم واین جنگیدن رویاگرایی است برای حفظ رژیم ممکن است کمک کند ولی به کمک رژیم نمی آید.
مسئله بعدی این است که بایدن می داند سه کشور مصر،ایران و ترکیه در منطقه به دوران گذار نزدیکترندو شما دیدی که اوباما با فهم این موضوع از مصرو ترکیه شروع کرد و با ایران نتوانست.در حالی که کشورهای منطقه خلیج فارس این حالت نزدیکی به مدرنیته را ندارند چنین وضعیتی وجود دارد.
بایدن یک مسئله دیگر هم دارد اسرائیل تنها متحد عقلایی امریکا در منطقه که بازی قدرت می کند واین بازی قدرت هم طوری بود که در امریکا هم جاسوس داشته است در 1987 جاسوس شان را گرفتند و 30 سال هم زندان بود.واین عمل یک بازی قدرت بود نه رویا گرایانه.
بایدن از کارهای نتانیاهو بسیار ناراضی است وحتی نتانیاهو به وی تبریک نگفته است چرا که بایدن معتقد به این است که منافع بین المللی خود را در خلیج فارس گرفته است.دیگر امریکا بر خلاف شعار هایی که جمهوری اسلامی ایران می دهند امریکا دیگر به نفت احتیاج ندارد .و از طرفی دیگر به بنزین عربستان هم نیاز ندارد .وبعد از 21 سال می بینیم که توافق ابراهیم علیه ایران شکل گرفت و اسرائیل متحد شده است.بایدن سعی دارد از این موضوع باصطلاح علیه ایران استفاده کند و تصور دکتر سیف زاده بر این است که منافع امریکا در این است که به ایران ،اسرائیل و امریکا و ترکیه ومصر در منطقه ثبات در مقابل بازی های رقیب هژمون منطقه ایجاد شود . از لحاظ اعمالی ،سیاست بایدن در این است و چون می بیند چین و روسیه در درون نظام بین الملل بازی می کنند در حالی که جمهوری اسلامی ایران تناه کشور دنیاست که بیرون از نظم ونسق بین الملل بازی می کند و هر دو هم ایران و هم عربستان سعودی سعی دارند تا در منطقه بازی کنند.موفعی که جمهوری اسلامی ایران تشکیل شد نمی دانستیم که انسان های در حال گذار وارد سیاست شونذ و دین را سیاسی می کنند.بنیادگرایی، دین را سیاسی می کند نه سیاست را دینی.بنیادگراها دگر ستیز هستند و مرگ بر این و مرگ بر آن می گویند واین بنیادگراها دین را سیاسی می کند.در منطقه سه کشور هستند که شاید بتوان از این بنیاد گرایی بیرون بیایند.ایران،ترکیه وایران اگر بتوانند از این بنیادگرایی بیرون بیایند مسئله حل می شود ولی متأسفانه اسرائیل طرفدار تجزیه ایران شده است و نگاه هایش به حالت تحمل ایران نیست و این بازی وجود دارد.در این رابطه می بینیم از لحاظ اعلانی بایدن گروه انضارالله از تروریست در آورد و سلاح فروختن به امارات،عربستان و رابطه با ایران را قطع کرد.اما ایران با شعار رویاگرایی از این موقعیت استفاده می کند و می گوید اول امریکا باید بیاید .ما نباید بازی را منفعل کنیم و ببینیم دیگران چه بازی می کنند بلکه باید بازی مان را بر اساس منافع ملی و امنیت ملی داشته باشیم.این مستلزم همکاری همه نخبگان ،موافقان و مخالفان می باشد وبستگی به سیاست های ما دارد .
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل