گزارش شصت و ششمین نشست تلگرامی گروه مطالعات روابط بین الملل
جناب کاکایی در ابتدا به پیشینه بین تنش در باره مناقشه قره باغ بین ارمنستان و آذربایجان نگاهی داشتند و بیان نمودند که استقلال دو کشور ارمنستان و آذربایجان از اتحاد جماهیر شورروی سابق وتقریبا از اواخر دهه ی 80 بود که تنش ها بین آن دو آغازشد وبعد از استقلال به درگیری و رویارویی نظامی انجامید.در سال 1994-1992 که نهایتا یک توافق نامه آتش بس به میانجی گری روسیه در سال 1994 انجامید و در آن جنگ بخش های زیادی از مناطق قره باغ کوهستانی به تصرف نیروهای طرفدار ارمنستان درآمد که مجموعا هم قره باغ کوهستانی و هم شهرهایی(7 شهری که تصرف کردند)20 درصد از خاک جمهوری آذربایجان را تشکیل می دهد.جدا از این وقتی در باره انگیزه های ارمنستان از پذیرش آتش بس وتوافق نامه صلح بحث می کنیم در واقع چند موضوع مهم است.
اول اینکه این دوره آذربایجان بسیار جدی تر وارد جنگ شد بسیار مجهز و تجهییزشده وحمایت های ترکیه را بخصوص همراه خودش داشت.در کنار آن نوع نگاه روسیه به عنوان عامل دوم می توان اشاره کرد که در حقیقت روسیه بر خلاف دوره های گذشته مانند درگیری 2016 و درگیری دهه 90 بین ارمنستان و آذربایجان این بار آن حمایت لازم را از ارمنستان نکرد وبشکلی خیلی از ناظران معتقدند که روسیه یک چراغ سبز به آذربایجان نشان داده که این عملیات انجام بگیرد.البته ایت یک دیدگاه می باشدونظرات و به طور کلی توجه و تمرکزی که در جنگ این بار در قره باغ وجود داشت ارمنستان را ناگزیر از پذیرش این وضعیت کرد.
عامل دیگر هم که می تواند تأثیرگذار باشد بعنوان عامل سوم،شرایط اقتصادی است که ارمنستان با آن مواجه است واین وضعیت ،آن تجهییز لازم از نظر نظامی واقتصادی که بتواند جنگ را ادامه دهد برای ارمنستان میسر نبود.بعلاوه اینکه یک مسئله پایه این است که در 20 سال اخیر که مناطق تحت اشغال ارمنستان بوده اینها همچنان بلاتکلیف بوده است بمعنای این موضوع نبوده که اینها بخشی از خاک ارمنستان باشد وبروز جنگ و درگیری اجتناب ناپذیر بود.بنابراین شرایطی مهیا شد که این بار آذربایجان بتواند این بار این مناطق را آزاد کند واز اشغال خارج نملید والبته بحث خود قره باغ کوهستانی بحث دیگری است.
اولین دستاورد مشخص برای جمهوری آذربایجان ،آزادسازی بخش زیادی از مناطق تحت اشغال ارمنستان بود.مسئله دوم تقویت روحیه ملی و تقویت منافع وقدرت ملی جمهوری آذربایجان قابل اشاره اس واین یک باز تعریف جدیدی از روحیه ی ملی در آذربایجان را به نمایش گذاشت.مسئله سوم خود توافق نامه بخشی از آن معطوف به پایان اشغال مناطق وشهرهای اطراف قره باغ هستند واین به کنترل آذربایجان در خواهد آمد.مسئله چهارم در ارتباط با بند 9 توافق نامه ارمنستان-آذربایجان است و آن ایجاد یک دالان تردد بین منطقه خودمختار نخجوان با خود جمهوری آذربایجان است که این دالان از خاک ارمنستان خواهد گذشت واین مسئله از نظر ژئوپلتیکی خیلی حائز اهمیت است واستراتژی نیز برای آذربایجان بسیار کارگر خواهد بود وبنابراین در آینده این حلقه ارتباطی واین دالان ارتباطی اولا آن جداماندگی بخش نخجوان از بدنه وپیکره ی جمهوری آدربایجان را بشکلی پوشش خواهد داد وهمینطور یک نوع ارتباط تعریف نشده ای یا تسهیل در ارتباط تعریف نشده بین ترکیه و جمهوری آذربایجان ابجاد خواهد کرد که این مسئله ی مهمی در روند تحولات آتی خود آذربایجان و منطقه قفقاز جنوبی و حتی بخش هایی از آسیای مرکزی خواهد بود.
هنگامی که موضوع مناقشه قره باغ را مورد تحلیل وارزیابی قرار دهیم یک بازیگگر مؤثر و مهم در روند کلی مناقشه قره باغ،روسیه است واین موضع از درون خود اتحاد جماهیر شوروی سابق برقرار بوده وتا به امروز نیز وجود داشته ودریک روند تاریخی هنگامی که بین دو جمهوری آذربایجان وارمنستان در قالب و چارچوب اتحاد جماهیر شوروری اختلاف نظر برسر منطقه قره باغ پیش آمد در آن موقع ارمنی ها ادعا می کردند که چون جمعیت کثیری ارامنه در آنجا ساکن هستند لذا باید بخشی از ارمنستان باشد وآنزمان به تنش منجر شد ونهایتا خود اتحاد جماهیر شورروی یعنی کل قره باغ را بخشی از خاک جمهوری آذربایجان وبخش جدایی ناپذیر آن تعریف کرد واین یک وضعیت حقوقی به مسئله قره باغ داده یعنی از نظر حقوق بین الملل و از نگاه سازمان در قالب منشور ملل متحد بخشی از خاک جمهوری آذربایجان است واقدام ارمنستان یک اقدام اشغالگرانه بوده است وبهر حال در کنار این مسئله بحث خود ارامنه در قره باغ که خیلی پیچیده اسا وحتی این توافق استناد و اشاره به حل نهایی مناقشه قره باغ ندارد وبیشتر دلالت بر پایان اشغال شهرهایی بوده که در دست ارمنستان بوده واینها بخشی از آذربایجان است که خود قره باغ بخشی از آذربایجان قلمداد می شود ولی هنوز این مناقشه بر سر آن باقی است .
اما نقش روسیه در این روند تاریخی چه در توافق نامه آتش بس 1994 و چه در آتش بس جنگ 4 روزه 2016 ،در آنجا روسیه نقش داشت.در نزدیکی دیدگاه ارمنستان و آذربایجان و در این توافق نامه باز هم نقش کلیدی روسیه مشخص بود که توانست دو طرف درگیری را به یک اجماع ونقطه نظر واحدی بر سر امضاء توافق نامه صلح برساند.روسیه همچنان در قالب ارتباط هایی که در کشورهای مشترک المنافع است ،خودش را برتر تعریف می کند ومایل است بتواند نفوذ داشته باشد هم نفوذ سیاسی و هم نظامی در این کشورها بخصوص در ارمنستان که از جنبه ی نظامی قوی تر است.وقتی بندهای توافق نامه را مورد بررسی قرار می دهیم مشخص است که نقش روسیه تا چه اندازه مهم بوده و در آنجا در هر دو دالانی که تعریف شده ارمنستان و قره باغ از داخل خاک جمهوری آذربایجان و دالان بین جمهوری خودمختار نخجوان با خود جمهوری آذربایجان از داخل خاک ارمنستان می باشد.لذا نظارت اجرای آن بر عهده روسیه است.ودر بندهای توافق نامه اشاره شده به چه میزان وبه چه استعدادی نیروی نظامی ،تجهییزات نظامی در خطوط اتصال واین دالان ها حضور داشته باشند واین یک دوره ی 5 ساله که در توافق نامه تعریف شده یک دست برتری به روسیه می دهد که بتواند در رابطه با این مسئله همچنان بازیگر اصلی باشد.
بحث آذربایجان وباز تعریف رابطه با جمهوری آذربایجان و چگونگی باز تعریف ارتباط روسیه با ارمنستان وتوافق نامه های نظامی که با این کشور دارد هم برای روسیه بسیار مهم وحیاتی است.نقش روسیه است که توانسته به این توافق نامه منجر شود ودر آینده هم باز تا اراده ی سیاسی روسیه جایگاه و نقش برای خودش در روند کلی که در مناقشه قره باغ تعریف کرده باز حاکم نباشد.بنظر می رسد که مناقشه کلی قره باغ حل شود و مناقشه قره باغ کوهستانی همچنان پابرجاست واین توافق نامه در مورد آن بحث نشده است.واز موضوعاتی است که ایجاد خلا وشکاف در ارتباط چشم انداز حل مناقشه قره باغ می کند.
اگر به دومین بازیگر فعال در ارتباط با مناقشه قره باغ در روند کلی اشاره کنیم ،ترکیه می باشد .در واقع در جنگ اخیر بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان نقش فعالانه ی ترکیه کاملا محرز بود و در این مسئله برای ترکیه هم بسیار مهم و استراتژیکی بوده که بتواند با حمایت از جمهوری آذربایجان روند وضعیت قره باغ را به نقطه ای برساند که در آینده درچارچوب منافع ملی یا امنیتی ترکیه هم تعریف شود.شاید مبهم ترین عاملی که تنش داشته در رابطه ترکیه و جمهوری آذربایجان و حمایت های بی دریغی که ترکیه از جمهوری آذربایجان کرده ،و به رابطه های چند دهه اخیر این دو کشور اشاره کرد که بخصوص در زمینه (جدا از بحث انرژی و اقتصادی)به یک رابطه قوی دو طرف رسیدند و ترکیه سعی می کند که به یک کشور دارای نقش مهم انرژی برای جمهوری آذربایجان تبدیل شود.امت در عرصه نظامی در سال های اخیر بخصوص توافق نامه استراتژیک بین دوکشور یعنی ارتقاء سطح روابط دو کشور در سطح عالی استراتژیک بوده و در قالب همین مسئله همکاری های نظامی ترکیه با آذربایجان و تجهییز آذربایجان بسیار فعالانه عمل کرد.در جریان جنگ اخیر که بین دوکشور ترکیه آشکارا یعنی همه مقام های ترکیه از آذربایجان حمایت کردند که این حمایت ها از قدیم وجود داشته است.یعنی ترکیه "یک ملت و دو کشور" برای رابطه با جمهوری آذربایجان بکار می برد که نشان دهنده آن پیوند عمیقی است که آذربایجان برای خودش تعریف کرده واین در داخل آذربایجان هم در واقع به این نوع نگاه اقبال نشان داده می شود و این عبارت اساسا از طرف خود آذری ها منتشر شده است.
مسئله سومی که ترکیه به عنوان هدف به آن نگاه کرد در حمایت از آذربایجان ؛نوع تقابلی است که بین ترکیه و ارمنستان با پاشینیان بسیار عمیق اختلاف ها ،تنش ها و مناقشات بین دو هدف وجود دارد وبرای ترکیه به لحاظ استراتژیک هم ادامه تسلط ارمنستان بر بخشی از خاک آذربایجان قابل قبول نبوده است.و این در آن وزن استراتژیک تعریف کردن برای ترکیه چندان مناسب تعریف نشده است.تضعیف ارمنستان یک راهبردی است که برای ترکیه مهم است و در کنار آن تقویت جایگاه آذربایجان می باشد.این هم در چارچوب سیاست های امنیتی ترکیه تعریف می شود و در کنار مسئله اهداف دیگری هم برای ترکیه تعریف می کنیم.
در آینده پیوندهای بین آذربایجان و ترکیه در حوزه های مختلف تقویت خواهد شد.اکنون از نظر افکار عمومی هم در داخل آذربایجان جایگاه ترکیه تقویت شده و در جشن های پیروزی که مردم برگزار کردند پرچم ترکیه در دست آنها کاملا دیده می شد.البته این بدان معنا نیست که کاملا سیاست های ترکیه به نتیجه دلخواه شان رسیده چون که همچنان مناقشه قره باغ باقی و حل نشده است.ولی ترکیه تلاش می کند که همین دالانی که بین نخجوان و جمهوری آذربایجان از طریق ارمنستان باز خواهد شد یعنی اشاره به ارتباط سرزمینی به ترکیه تا آذربایجان خواهد داشت که رسانه های ترکیه این را به عنوان یک جاده توران از آن استفاده کرده که اینها همه معنا و مفهوم خاص خودش را دارد.در ترکیه و از سوی مقام های این کشور حمایت های گسترده ای چه لفظی چه اعلام مواضع از جمهوری آذربایجان شد .ترکیه هم بی نقش نبوده زیرا یک روز قبل از اینکه این توافق نامه اعلام شود پوتین و اردوغان با هم گفت وگو کرده اند و ترکیه منتهی تلاش می کند که نقش و وزن خودش را در آینده در قالب استقرار آن نیروهایی که در خطوط تماس هستند تثبت کند اما در قرار داد به چنین موضوعاتی اشاره نشده است و این نشان می دهد که خواسته ی ترکیه تأمین نشده است و این منتهی به پیشبرد اهدافی که ترکیه کاملا برای خودش تعریف کرده نخواهد بود.
در باره جایگاه و نقش ایران در مناقشه قره باغ و توافق نامه صلحی که بین ارمنستان و آذربایجان با میانجی گری روسیه امضاء شده این هم موضوع مهمی است که باید مورد پردازش قرار بگیرد.در ارتباط با آن چند مبحث کلان استراتژیک وجود دارد که نیاز است به آن پرداخته شود:
اول اینکه وقتی به تحلیل مناقشه باز می گردیم قره باغ از ابتدا تا اکنون یک نکته ی اساسی این است که ایران جزء اولین کشورهایی بود که پیشنهاد میانجی گری در برقراری صلح بین آذربایجان و ارمنستان دارد و آن برمی گردد به سال 1992 زمانی که درگیری بین دو طرف وجود داشت و آن زمان هیچ کس به جز ایران پیشنهادی را نداد و آن سنگ بنای تلاش هایی بود که بعد از آن انجام گرفت و منجر به توافق نامه 94 شد.بنابراین از نظر ایران حل و فصل این مناقشه مهم بوده وایران تلاش کرده که بتواند دو طرف را به اجماعی برای رفع بحران برساند و در ارتباط با درگیری های ماه های گذشته،باز ایران پا در میانی کرده و تلاش کرد طرح صلحی ارائه کرد و فرستاده ویژه ایران هم به ارمنستان،آذربایجان ،ترکیه ،روسیه سفر کرد.آن طرح صلح منتهی به حل و فصل بحران قره باغ ارائه شد که از جمله یکی از بندهای مهم این طرح صلح پایان اشغال مناطقی بوده که در سلطه ارمنستان بوده و این برای ایران خیلی اساسی است و در بیانات مقام معظم رهبری هم همین موضوعات مورد تأکید قرار گرفته و این به عنوان یک نگاه استراتژیکی است که ایران به مناقشه قره باغ می پردازد.
مسئله دوم که در باره ی تأثیرات این توافق نامه بخواهیم بحث کنیم،در واقع باید گفت که ایران خواهان حل بحران و پایان مناقشه ،تأمین منافع طرفین،رفع اشغال و موضوعاتی از این دست است و اگر این بحران در نهایت به حل نهایی برسدمورد استقبال و پذیرش ایران قرار دارد،ضمن اینکه بحث های متفاوتی در باره توافق نامه اخیر شده که یکی از آن موضوعات این است که آیا این توافق نامه و این حل و فصل بحران بر موقعیت ژئوپلتیکی ایران تأثیر خواهد گذاشت که بحث های زیادی مطرح است ،اینکه آیا ایجاد دالان بین نخجوان و همین طور جمهوری آذربایجان اهمیت نقش مواصلاتی ایران را کاهش خواهد داد یا خیر؟بهرحال تا زمانی که این مسیر ایجاد شد و این به معنای پایان ارتباط این ها با ایران نخواهد بود ولی بی تأثیر نیست.بر کاهش تأثیر نقشی که ایران داشته است.
دوم اینکه به لحاظ اگر حل و فصل این مناقشه ،اگر منجر به افزایش تحرکات منطقه ترکیه از حیث قوم گرایی شود به نفع ایران نخواهد بود و ایران در مقابل این موضوعات هم ساکت نخواهد بود.یعنی تحرکاتی که منتهی به ایجاد تحریک شود و همین طور در داخل آذربایجان هم این بحث مطرح است که موقعیت ایران تضعیف شده اما در واقعیت امر اینگونه نخواهد بود.ایران همسایه آذربایجان و ارمنستان است و نقش مهم و فعالی در عرصه منطقه ای هست و کشورهای منطقه روسیه، ترکیه وجود دو کشور آذربایجان و ارمنستان نمی تواند نقش ایران را در عرصه ی منطقه ای نادیده بگیرد.
ایران خواهان حل و فصل این بحران هست و از نظر اقتصادی هم بحثی که اشاره شده این است که ما چه تعریفی داریم؟اگر بحث ترانزیت و راه های مواصلاتی هست که در نتیجه ایجاد دالان نخجوان و آذربایجان تأثیر بر تبادلات ترانزیتی ایران و این کشورها از طریق ایران بی تأثیر نیست.اما اینکه ما چه تعریفی از روابط تجاری ،اقتصادی ایران و دو کشور ارمنستان و آذربایجان داریم و چه تأثیری می تواند داشته باشد؟این ها در قالب کلی رابطه تعریف می شود و به طورکلی مسئله قره باغ و وضعیتی که پدید آمده ،بی تأثیر بر نگاه بازیگران به آینده این مناقشات نیست و ایران هم یکی از همین بازیگران هست که روند تحولات را بررسی می کند و در آینده متناسب با وضعیتی که پیش خواهد آمد اتخاذ راهبرد موردنیاز خودش خواهد کرد و این یک اصل مهمی است و برای ایران بسیار حیاتی است که در نتیجه این توافق ها تأثیری بر وضعیت ژئوپلتیکی منطقه نداشته باشد.این مسئله برای ایران غیر قابل قبول هست که تغییری در ژئوپلتیکی منطقه ایجاد شود و این یک اصل مهم در روند مناقشه قره باغ هست اما به طورکلی ایران خود طرفدار و از پیشنهاد دهندگان طرح راه حل مسالمت آمیز پایان بحران و مناقشات قره باغ بوده و از آن هم حمایت می کند.
یک مسئله تطبیقی اینجا در ارتباط با نگاه روسیه و ترکیه در مورد بحث قره باغ باید انجام دهم اینکه آیا هر دو بازیگری که اشاره کردیم بازیگر پیرز در این عرصه هستند؟چندنکته در ارتباط با این که حمایت های همه جانبه ای که از آذربایجان کرده و تلاشش هم این است که بتواند به عنوان همه آنچه که بدست آمده در ارتباط با این توافق نامه حاصل نظر ترکیه نبوده است و در آینده هم همچنان این نگرانی از سوی ترکیه وجود دارد که خود مناقشه قره باغ سرجمع به کجا خواهد انجامید؟
مسئله دوم از منظر روسیه باید به این موضوع نگاه کنیم با اینکه ارتباطاتی بین ترکیه و روسیه بوده ،گفت و گوهایی بین پوتین و اردوغان انجام شده است اما در عرصه میدانی در اینجا روسیه هیچ جای بازی برای ترکیه نگذاشت و عملا نقش برتر به دست خود روسیه بوده و گویی که نگاهی به نوع منافع یک اصل بسیار مهم در ارتباط با سیاست روسیه در ارتباط با ترکیه و قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی وجود دارد از گذشته این بوده که مانع از نفوذ جدی ترکیه در این دو حوزه باشد و یک بخش هم بر می گردد به نگرانی هایی که روسیه از نظر مذهبی دارد و دو نگرانی هایی که روسیه از نظر مسائل قومی یا اینکه ترکیه بخواهد از این نفوذ خودش استفاده کند.
بنابراین در آینده هم پیش بینی می شود که روسیه این ملاحظات را نسبت به ترکیه خواهد داشت.یعنی اینگونه نخواهد بود که اتوبانی برای ترکیه از ترکیه تا نخجوان و از آنجا به داخل بخش اصلی آذربایجان باز شده و هرچند روابط ترکیه با آذربایجان بسیار گرم تر شده و قوی تر شده و دو متحد می شود نام برد ولی همچنان این خلا ها برای ترکیه باقی هست و در آینده به نظر می رسد بار این کش مکش ها به نوعی قظع شود.
بحث دیگری که قابل بررسی است اینکه ما اگر از فضای احساسی یا نگاه صرف رسانه محوری به بحث مناقشه قره باغ و توافق حاصل شده خارج شویم چند نکته جای بررسی دارد.آیا طرف های پیروز هر آنچه خواستند بدست آوردند یا نه؟این کلاف سردرگم همچنان ادامه خواهد داشت.اول اینکه در ارتباط با آذربایجان باید قبول کنیم شرایط کنونی با سه دهه گذشته کاملا متفاوت است وبخشی از آنچه که آذربایجان خواسته بدست آورده است .در ارتباط با بازپس گیری مناطق اشغالی خودش وبنوعی آذربایجان عمل کرد که گویا دست برتر با آن می باشد ولیکن این تمام ماجرا برای آذربایجان نیست وهرچقدر زمان به جلو پیش می رود این درخواست در داخل همچنان که تهییج افکارعمومی نسبت به جنگ در ارتباط با قره باغ شده در آینده ممکن است به یک مطالبه جمعی تبدیل شود که سرانجام مسئله قره باغ به کجا خواهد انجامید و آذربایجان آیا به آن مطالبه و تعریفی که کرده خواهد رسید؟آیا کل قره باغ در چارچوب حاکمیت ملی قره باغ تعریف خواهد شد یا نه؟اگر این به یک نتیجه و انتظاری که مردم دارند نرسد ممکن است به سطحی از نارضایتی در آینده آذربایجان تبدیل شود.مسئله خود قره باغ در درون این توافق نامه اشاره ای به چشک انداز کلی حل این مسئله نشده است یعنی در 9 بند بیشتر استناد به تثبیت وضع موجوئ و گذار از یک بحران و رویارویی نظامی بوده است اینکه در آینده به چه شکل حل وفصل شود یک تعریف مشخصی انجام نشده است که می تواند موضوع را بغرنج کند.
موضوع دوم در ارتباط با نگاه روسیه به منطقه قفقاز و آذربایجان و همینطور ارمنستان است .بهرحال اشاره شد همکاری ها وپایگاه نظامی که ر وسیه در ارمنستان دارد،همکاری های دیرینه ای که با این کشور دارد و همینطور روسیه به این نگاه دارد که در رابطه با آذربایجان تعریف جدیدی انجام شود واز آن نگاه غربگرایانه آذربایجان بکاهد.این دالان هایی که اشاره شد نقش روسیه در منطقه است و در واقع حضور هر چند پاسبانی صلح در آینده می باشد.این هم خودش مطالبه ایی ایجاد می کند وبهر حال روسیه تلاش می کند در مناطق حوزه ی نزدیک خودش همچنان نقش برتر داشته باشد ومجال بازی را به بازیگران منطقه مانند ترکیه ندهد واین موضوعی است که شاید برای ترکیه رنج آور باشد.ولیکن بطور کلی بخواهیم بحث کنیم نوع نگاه ورابطه ترکیه با آذربایجان هم تغییر کرده است وبنظر می رسد در داخل ارمنستان به شکلی نتیجه این توافق نامه (خیلی از رسانه ها از آن به عنوان"تحقیر ملی"نام برده اند یعنی برای ارمنی ها اینگونه برداشت شد.) اعتراض هایی نسبت به دولت آقای پاشینیان در بر داشت وبه این انتظاری برمی گردد که ارمنستان اقدامی انجام بدهد و در آینده این هم محلی از مناقشه وتقابل در داخل ارمنستان است.
هر چقدر روند تحولات به جلو پیش می رود هریک از بازیگران این ماجرا یک باز تعریف دیگری از نوع نقش شان حتی خود ارمنستان انجام می دهند واکنون بحث هایی که مقامات ارمنستان انجام می دهند نسبت به روز اولی که توافق نامه را امضا کردند یک مقدار تفاوت کرده و گویی که ارمنستان در این ماجرا یک بازنده یک طرفه کاملا بازنده نبود وهنوز حکایت بر سر ارتباط با ارمنستان ودر ارتباط با قره باغ باقی است.
به طور کلی این موضعاتی است که نمی توان یک نقطه ی پایانی بر مناقشه ی قره باغ ودر نتیجه توافقی که انجام شده بگذاریم وبنظر می رسد این ماجرا همچنان ادامه خواهد داشت.
هیئت تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل