🖋مهدی مستفید دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق دانشگاه تبریز
🔹از روزی که جنگ دوم قره باغ آغاز شد، قفقاز سال بزرگی را پشت سر گذاشت و مسیری نو در پیش گرفت. اما دیپلماسی منفعلانه ایران باعث شد نتواند آن را به فرصتی برای حضور در میز دیپلماسی قفقاز تبدیل کند.در فردای پیروزی، وقتی سران ترکیه و آذربایجان از تشکیل گروه ۶ برای آینده قفقاز و عادی سازی روابط با ارمنستان سخن گفتند و ایران را نیز جزء اتحادیه ۶ طرفه قفقاز خواستند و خواندند ،نه تنها دستگاه دیپلماسی منفعل پرفسور ظریف! برنامه ای برای آن نداشت بلکه در گرداب آوازخوانی اردوغان که پرداخته محفل هایی خاص بود گرفتار آمد و مایه شرمساری خود و کشورمان گردید.
🔹در سال گذشته ارمنستان به عنوان شکست خورده جنگ، روزهای پر التهابی را سپری کرد، هرچند برخی تصور می کردند ارمنیها لبریز از آتش انتقام انتخابی رادیکال خواهند داشت ولی ارامنه مسیر اعتدال را گشودند و پاشینیان باز بر قدرت ماند. چرا که خلق ارمنی بیش از هر زمان دیگر می داند که باید سرنوشت خویش را بر اساس منافع، رفاه و آسایش خویش بنویسد، و از تنشهای تاریخی که رنجش برای قفقاز و منافعش برای دگران است دوری کند.
🔹در روزهای منتهی به سالگرد جنگ دوم قره باغ سه خبر در خصوص قفقاز منتشر شد که می توان آینده قفقاز را از آن بازخوانی کرد
🔹 شبکه خبری RBK روسیه از خروج نیروهای شورشی ارمنی از سه شهر خوجاوند، خوجالی و آغدره قره باغ کوهستانی و تحویل آنها به ارتش آذربایجان در روزهای آینده خبر داد. این خبر می تواند نشانگر نگاه آتی روسیه به قفقاز باشد، گام نهادن روسیه در مسیر حل قطعی مسئله قره باغ می تواند پیشاهنگ همکاری های جدیدی نه تنها در قفقاز بلکه در حوزه شوروی سابق و کشورهای ترک جدید که حوزه تلاقی دو قدرت روسیه و ترکیه می باشد به حساب آید.
🔹هر چند از دیرباز تلاقی این دو حوزه جغرافیایی ثقل تقابل روسیه و ترکیه به شمار می آمد ولی شواهد گویای آن است که جهان از صحنه تقابلهای صفر و صدی به سوی شراکت در کیک های اقتصادی در گذر است، امروزه شاهد آن هستیم که نه روسیه به کشورهای جنوبی خویش به عنوان بقایای شوروی نگاهی نوستالژیک دارد و نه ترکیه و همپیمانان جدیدش در صدد وفاق صرف نژادی هستند بلکه همه در جستجوی راهکارهای اقتصادی برای نفع هرچه بیشتر خویش اند . در این گفتمان حضور ترکیه در آسیای میانه نه تنها تهدیدی برای روسیه محسوب نمی شود بلکه کیکی را فربه می سازد که روسیه سهمی خاص از آن خواهد داشت. از اینروست که سران دو کشور روسیه و ترکیه می توانند بدون تنش با هم از دز سوم واکسن کرونایشان سخن گویند!
🔹خبر دوم احتمال شروع مذاکرات بین سران ارمنستان، ترکیه و آذربایجان در آینده نزدیک است که با خبر اول و عدم تاکید ارامنه به ادعای نسل کشی توسط عثمانی در مواضع اخیرشان در سازمان ملل، صحت آن تکمیل می گردد. انتطار می رود مذاکرات سازنده بین طرفین که حتما با رضایت روسیه نیز همراه است به سرعت پیش رود و عادی سازی روابط به سرعت شکل گیرد.
🔹خبر سوم تنشهای مرزی بین ایران و آذربایجان است که به ورود غیر قانونی کامیونهای ایرانی به خانکندی از خاک ارمنستان بر می گردد. هر چند به نظر می رسيد سفیر ایران در باکو با توضیحات دیپلماتیک موفقتر از دوره ظریف عمل کرده ولی به وضوح مشخص است که جوسازی در دیپلماسی ما محافلی صورت می گیرد که چیستی آنها و هدف آنها کاملا مشخص نیست!
🔹 در زمانه ای که همه کشورها در گفتمانی جدید روابط خود را شکل می دهند تا با تنشی کم سودی بالا کسب کنند برخی محافل در نقابی ملی گرا چنان بر طبل تنش بین ایران و دو همسایه شمالغربی آن می کوبند که گویی جهان در سالهای جنگ ایران و یونان به سر می برد و لازمه بقای هر قدرتی ستیزی آتشین با سایر مدعیان است!
🔹اساس تنش ایجاد شده در افکار عمومی ایرانیان که حتی در بین ارامنه ارمنستان نیز نمونه آن را نمی یابیم چیست؟ آیا افکار عمومی ما پاسخ دیپلماتیک سفارتخانه در خصوص سود جویی چند شرکت حمل و نقل و به تبع آن نقض حاکمیت ملی آذربایجان را بر نمی تابد؟آیا افکار عمومی و صاحبان کرسی دانشگاهی ما استراتژی جدیدی در خاکستر رو به سردی گراییده جنگ قفقاز جسته اند که می خواهند احیاء نمایند؟
🔹آتش این تنش میهنی چنان گرم شده است که حتی در گروههای دانشگاهی نیز که اصولا تعدادی از اساتید مبرز علم و سیاست و جغرافیای این مرز پرگهر حضو دارند نیز کمتر کسی جرات می کند این آتش ملی را نقد کند! چرا که کوچکترین نقد برابر است با عامل میت و باکو خوانده شدن از سوی اساتیدی که ناقد شاید جای نوه آنها باشد!
🔹متاسفانه دستگاه دیپلماسی ما از این کانونهای فکری به اصطلاح دانشگاهی تاثیر می پذیرند ، کانونهای که به جای ایده های نو مملو از دگم اندیشی های متروک گذشته شده اند.کانونهای که به جای ارائه راه حل برای مسائلمان هنوز جغرافیا و سیاست را چون عهد باستان می فهمند و برافراشتن تنش در برابر موفقیت هر کشوری را مجاز می دانند چرا که راهی برای انتفاع از موفقیت دیگری نمی دانند و خود و ملک خویش را بازنده ای مفلوک می پندارند که اگر از فرط فلاکت در جنگی فرو غلطد شایسته است تا این که دمی تعقل ورزد!
🔹به نظر می رسد این کانونهای به ظاهر ملی گرای ما، با این هیجانات که به روابط کشو وارد می سازند نه تنها ابتکار عمل منطقی را از دستگاه دیپلماسی سلب می کنند بلکه موجب شکافهایی درونی نیز میشوند که تا کنون هیچ اجنبی موفق به آن نشده است، کاش برسد روزی که فهمی درست از جهان داشته باشیم!
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل