دکتر رامتینرضایی سردبیر بخش فارسی مجله ایرانی روابط بینالملل
روابط میان تهران و باکو از زمان تاسیس جمهوری آذربایجان و استقلال این سرزمین از اتحادجماهیرشوروی پیشین و علیرغم حمایت رسمی تهران از حاکمیت باکو بر منطقه قرهباغکوهستانی در طی سالیان طولانی منازعه با ایروان، اما همواره دستخوش فراز و نشیبهای بعضا تاملبرانگیز و گاها نگران کنندهای بوده و این روند در روزهای اخیر سیرصعودی را به خود میبیند. پیش از پرداختن به تنش روزهای اخیر، ابتدا به برخی از ریشههای این تشنجات از زمان تاسیس جمهوریآذربایجان پرداخته میگردد.
از زمان استقلال این جمهوری که زمانی در شمایل خاننشینهای کوچک، قسمتی مهم از سرزمینهای ماورای قفقاز را تشکیل داده و پس از انتزاع اجباری از سرزمین مادری خود یعنی ایران و خصوصا در زمان شوروی، به بخش مهمی از جمهوریهای قفقاز بدل گردیده بود تاکنون، باکو به دفعات ج.ا.ایران را به حمایت از جریانات و گروههای اسلامگرایشیعه متهم نموده است. از طرفی دیگر گرایش آشکار باکو و حاکمان آن به ایدئولوژی پانترکیسم و حمایتهای نه چندان آشکار باکو از جریانات جداییطلب و پانترکیسم داخل ایران، قابل تأملترین مباحث مورد اختلاف و تنش دو طرف طی سه دهه از پایان عمر امپراتوریسرخ به شمار میرود.
اما زمینه بزرگتر تنش و اختلاف از زمان سرمایهگذاری در میدانهای نفتی منطقه آسیایمرکزی و قفقاز آغاز گردید. اتحاد و ائتلاف آذربایجان، ترکیه، اسرائیل و آمریکا، نه تنها ایران را از حضور در این حوزه محروم ساخت، بلکه خطوط لولههای انتقال نفت را به جای عبور از بهترین مسیر یعنی ایران، که در آن زمان با ارمنستان و روسیه مؤتلف شده بود، از مسیر باکو-سوپسا(گرجستان)- جیهان(ترکیه) عبور داده و به اروپا رساندند تا در عمل ایران از منافع عظیم خطوط انتقال نفت و بهطورکلی انرژی منطقه محروم گردد. همکاری و اتحاد نظامی باکو با تلآویو همواره در تعارض با ایدئولوژی و مصالح امنیتی تهران تلقی گردیده است. اما بهرغم روابط نسبتا حسنه، گسترش روزافزون همکاریهای نظامی اسرائیل و آذربایجان که به خوبی در نبرد قرهباغ و پیروزی قاطع و سریع آذربایجان خود را نشان داد، به شدت بر نگرانی تهران افزوده است. فزونی یافتن این نگرانی توام با خشم از دو جنبه برای تهران حساسیتآفرین بوده است. نخست اینکه تهدید اسرائیل در خصوص بمباران مراکز هستهای و موشکی ایران بیش از هر زمان دیگری علنی گشته و صراحتا بیان میشود. ثانیا، انتشار اخباری مبنی بر وجود برخی از مراکز متعلق به اسرائیل برای رصد هر چه بیشتر ایران، این سناریو را تقویت نمود که، تلآویو قصد حمله به مراکزهستهای و موشکی ایران از خاک آذربایجان را دارد.
در این میان یک جرقه کافی بود تا پیشزمینههای بالقوه یادشده ناگهان فوران نموده و روابط دو کشور را به تقابل نظامی نزدیکتر سازد. کنترل و تسلط کامل آذربایجان بر کوریدور و جادهای که اکنون مستقیما این کشور را بدون نیاز به عبور از خاک کشور ثالث به جمهوری نخجوان متصل میسازد، نمیتواند برای ایران که عملا بخش قابلتوجه ارتباط زمینی خود با ارمنستان و حتی روسیه را از دست میدهد قابل تحمل باشد. با وجود به رسمیتشناخته شدن حاکمیت آذربایجان بر قرهباغ، اما عبور کامیونهای ایرانی از این مسیر به سیاق گذشته و بدون پرداخت عوارض و گمرکات، از سوی آذربایجان به نقض حاکمیت ارضی این کشور از سوی ایران تعبیر گردیده است. توقیف و بازداشت کامیونها و کامیونداران ایرانی در این منطقه، بیش از هر چیز دیگری میتواند نشان از یک تغییر ژئوپولیتیک در منطقه قفقاز باشد که ج.ا.ایران آن را به زیان خود و تهدیدی برای نفوذ و اعتبار خود در منطقه تعبیر میکند.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل