دکتر سیامککاکایی کارشناس مسائل قفقاز در گفتگو با مجله ایرانی روابطبینالملل
ایران نسبت به تغییرات ژئوپولیتیکی در منطقه هشدار داده بود
دکتر سیامککاکایی کارشناس مسائلقفقاز درگفتگویی به بهانه تنش اخیر میان جمهوریاسلامیایران و آذربایجان به مجله ایرانی روابط بینالملل گفت، تنشهایی که اخیرا در منطقه قفقازجنوبی رخ داده است یک پیشینه تاریخی دارد و برای تحلیل آن باید به روند تحولات سالگذشته و مناقشه آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قرهباغ برگردیم. دقیقا سالگذشته در چنین ایامی بود که بین دو کشور همسایه در قفقازجنوبی یعنی جمهوریآذربایجان و ارمنستان یک جنگ تمامعیار رخ داد که هدف این جنگ برای آذربایجان آزادسازی مناطق و شهرهایی بود که حدود سیسال پیش ارمنستان آنها را اشغال کرده بود.ریشه تنش و بحران مربوط به مناقشهقرهباغ یک بحث کهنه و دیرینهای است که به دوران اتحاد جماهیرشوروی بازمیگردد، اما پس از استقلال جمهوریهای شوروی نیز، ارمنستان و آذربایجان طی سالهای 1992 تا 1994 یک جنگ خونین را میان خود تجربه کردند که طی آن مناطقی از جمهوری آذربایجان توسط ارمنستان اشغال شد که بخشی از آن هممرز با ایران بود. این وضعیت به مدت سیسال تداوم داشت و گروهمینسک هم نتوانست در نهایت این تنش و مناقشه را رفع نماید. در نهایت سالگذشته با حمایتهایی که ترکیه از جمهوریآذربایجان به عمل آورد، آذربایجان وارد یک جنگ مهم و تعیینکنندهای شد که در نهایت بخش عمدهای از همان سرزمینها از کنترل ارمنستان خارج و به ارمنستان بازگردانده شد.
دکترکاکایی در ادامه بیان داشت که، با این وجود مساله قرهباغ که به قرهباغ کوهستانی مشهور است همچنان باقی ماند، لذا در نتیجه توافقی که با میانجیگری روسیه میان ارمنستان و آذربایجان یعنی میان لئونپاشینیان و الهامعلیاف در نوامبر سالگذشته منعقد گردید، به جنگ پایان داده و بندهای متعددی را به عنوان چشمانداز رابطه این دو کشور و شهرهای آزادشده ترسیم نمود. اما دو بند در این توافقنامه وجود دارد که بسیار بحثبرانگیز شد. یکی از این دو بند ناظر بر ایجاد یک دالان میان قرهباغ به سمت ارمنستان که این دالان از خانکندی در منطقه لاچین آغاز میگردد و آذربایجان متعهد گردید که این دالان تحت نظر روسیه قرار بگیرد. دومین بند چالشبرانگیز در ارتباط با احداث یک دالان دیگر میان منطقه خودمختار نخجوان و آذربایجان بود. لازم به توضیح است که نخجوان بخشی از جمهوریآذربایجان است که از سرزمین اصلی جدا است و یک باریکهای در سرزمین ارمنستان میان جمهوریآذربایجان و نخجوان حائل و میان آنها فاصله انداخته است. به گفته دکترسیامککاکایی، این موضوع همواره برای آذریها یک دغدغه بوده که چگونه با نخجوان ارتباط برقرار نموده و به آن متصل شوند. در گذشته یکی از کانالهای اصلی ارتباطی آذربایجان با نخجوان از طریق خاک جمهوری اسلامیایران بوده است. فلذا در آن توافقنامه به این موضوع اشاره میشود که یک دالان یا راهی برای اتصال آذربایجان به نخجوان باز شده و در نظر گرفته شود، اما موضوع همچنان در حد بحث و توافق باقی ماند و اقدام عملی نسبت به آن صورت نگرفت.
این کارشناس و تحلیلگر مسائل قفقاز در ادامه بیان داشت که، در یکسال گذشته رویکرد سیاستخارجی آذربایجان به عنوان یک کشور پیروز در جنگ تغییر نموده و ارتباط این کشور با ترکیه بسیار قویتر از گذشته گردید. از آنجا که ترکیه حامی بزرگ آذربایجان در جنگ قرهباغ بوده و نقش بسیار مهمی هم از لحاظ تجهیز نظامی آذربایجان و فروش سلاح و پهباد به این کشور و هم به لحاظ سیاسی و حمایتهای فکری بود، لذا از این دوره شاهد گسترش بیش از پیش روابط میان این دو کشور هستیم. در بحث ایجاد دالان میان خاکاصلی آذربایجان و منطقه خودمختار نخجوان منطقهای وجود دارد که آذریها به آن دالان زنگهزور میگویند. در جریان جنگ سالگذشته نیز نیروهای آذربایجان با حمایت ترکیه نیمنگاهی به همین منطقه که حلقه اتصال آذربایجان به نخجوان بود داشتند که در همان زمان نیز ایران به لحاظ ژئوپولیتیکی هشدار داد که تغییر مرزها قابلقبول نیست. اظهارنظرهای اخیر الهامعلیاف رئیسجمهور آذربایجان بسیار تند و بحثبرانگیز بود، از جمله اینکه بیان داشت، ما دالان زنگهزور را اجرا خواهیم کرد، چه ارمنستان بخواهد و چه نخواهد.اگر بخواهد آسانتر است و اگر نخواهد با زور مساله را حل خواهیم کرد.این نگاه آذربایجان مورد حمایت و تایید ترکیه نیز قرار گرفت و عملا این برداشت بهوجود آمد که آذربایجان و ترکیه به دنبال تسلط بر آن منطقه هستند. این موضوع به لحاظ ژئوپولیتیکی معنا و مفهوم دیگری داشته و انتقادات گسترده ایران را به دنبال داشت.
دکترکاکایی در ادامه اظهار داشت که مساله تحرکات آذربایجان به این موضوع ختم نشده و این کشور در یکسال و حتی در ماههای گذشته نیز اقداماتی تحریکآمیز انجام داده است، از جمله برگزاری دو مانور یا رزمایشنظامی با ترکیه و پاکستان بود که با مانور سهبرادر مشهور شد. تفاوت این مانور با رزمایشهای پیشین در این بود که بخشی از آن در نزدیکی لاچین انجام شد و بخش دیگر آن در دریایخزر صورت گرفت. برای ایران انجام این اقدامات، سوالبرانگیز و بحثبرانگیز بوده خصوصا از منظر حضور پاکستان در این منطقه و در این رزمایش و نیز انجام این مانور در دریای خزر که مجموعه این اقدامات موجب واکنش در داخل ایران در سطوح مختلف گردید که رزمایش فاتحانخیبر در شمالغرب ایران در نزدیک مرز با جمهوریآذربایجان نشاندهنده چنین واکنشی بود و نیز هشداری است به هرگونه تحرکاتی که به لحاظ ژئوپولیتیکی بخواهد تغییراتی ایجاد کند که برای ایران قابلپذیرش نیست.
به گفته این کارشناس مسائلقفقاز، در مرز ایران و ارمنستان، منطقهای است که حدود 44 کیلومتر را در امتداد نخجوان به آذربایجان را شامل شامل شده و این باریکه بسیار استراتژیک به شمار میرود. به همین علت ترکیه و آذربایجان به دنبال ایجاد یک دالان از خطوط مرزی میان ایران ارمنستان هستند که این مفهوم را میرساند که قصدشان قطع نمودن رابطه میان سرزمینهای ایران و ارمنستان است. سناریوی دیگری نیز در سطح رسانهها مطرح شد مبنی بر اینکه آیا ممکن است میان آذربایجان، ارمنستان و ترکیه، گفتگوها یا توافقات اعلامنشدهای صورت گرفته باشد که طی آن ارمنستان با توافق برای احداث این دالان، هم امتیازاتی از آذربایجان در خصوص قرهباغ گرفته باشد و هم امتیازاتی از ترکیه به منظور بازگشایی مرز این کشور با ترکیه که برای ایروان اهمیت فراوانی دارد. به هرحال و به باور دکتر سیامککاکایی بازگشایی دالان زنگهزور درست در نزدیکی مرز ایران و ارمنستان، میتواند بسیار مسالهساز باشد و تغییراتی را به لحاظ استراتژیک ایجاد نماید.
سیامککاکایی در ادامه بیان داشت، هفتههای گذشته نشانههایی مبنی بر ایجاد دلخوری میان ایران و آذربایجان در خصوص توقیف کامیونهای ایرانی که به سمت ارمنستان حرکت میکردند به وجود آمد. در این قسمت جاهای است میان منطقه قاپان و گوریس که منطقهای است در منطقه آذربایجان و ارمنستان که بخشی از این جاده از خاک آذربایجان میگذرد. تا سال گذشته تمام این مناطق در کنترل ارمنستان بود و چنین بحثها و مشکلاتی مطرح نبود، اما در ماههای اخیر آذربایجان از حرکت کامیونهای ایرانی در این مسیر ممانعت نموده که موجب ایجاد دلخوریهایی میان طرفین گردید که با اظهارنظرها و تحریکهای آقای الهامعلیاف در داخل ایران، در سطحرسانهها، افکارعمومی و سطوح بالاتر مورد نقد و بررسی جدی قرار گرفت. بنابراین رزمایشی که توسط ایران برگزار شد از یک جنبه هشداری به این تحرکات و خصوصا تغییرات ژئوپولیتیکی بود. ایران اعلام کرده است که تغییر مرزهای بینالمللی را نمیپذیرد، بنابراین به لحاظ سیاسی و استراتژیکی تنشی در منطقه قفقازجنوبی بهوجود آمده که نقش ترکیه نیز باید مورد ارزیابی در این خصوص قرار بگیرد. از زمان استقلال آذربایجان، ترکیه حامی اصلی این جمهوری بوده و در یکسال گذشته عمق راهبردی این رابطه بسیار عمیقتر از گذشته گردیده است. مفهومی میان ترکیه و آذربایجان در زمان رئیسجمهور پیشین آذربایجان یعنی حیدرعلیاف در سال های 1992 تا 1994 مطرح شد با عنوان: یک ملت - دو کشور، یعنی آذربایجان و ترکیه خود را یک ملت واحد فرض میکنند که در دو کشور قرار گرفتهاند. این موضوع به لحاظ هویتی بسیار اهمیت دارد، چرا که سیاستخارجی ترکیه در قفقاز بر مبنای هویتگرایی قرار داشته و یکی از اهداف این کشور ایجاد خط مواصلاتی از ترکیه به آذربایجان و از آنجا به قفقاز است. ترکیه مسیر باریکهای به سمت نخجوان دارد و به دنبال آن است که از طریق همین دالان بتوانند دالانی هم در نزدیکی مرز ارمنستان ایجاد کنند که خط اتصال ترکیه به آذربایجان و قفقاز و دریای از آنجا به سمت منطقه آسیایمرکزی و از آنجا به منطقه سینکیانگ چین باشد. این یک راهبرد بلندمدت برای ترکیه محسوب میگردد و آن را تعقیب میکند. به همین دلیل است که آذربایجان اهمیت زیادی برای ترکیه داشته و این کشور را عمق راهبردی خود در نظر میگیرد. به همین علت ارتباط سیاسی، اقتصادی و هویتی میان ترکیه و آذربایجان در سالهای اخیر بسیار افزایش داشته و مراودات میان مقامات عالیرتبه دو کشور و بعضا اظهارات آقای اردوغان در مورد آذریها و مسائل قومی-هویتی نشان از اهمیت آذربایجان برای ترکیه دارد.
به گفته دکترکاکایی، نباید از یاد برد که در جریان سفر سال گذشته اردوغان به آذربایجان برای شرکت در مراسم جشن پیروزی آذربایجان بر ارمنستان، آن شعر معروف و جنجالی ارس را خواند که بسیار در داخل ایران حساسیتزا شد. به هر حال راهبرد ترکیه تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای با توجه به پیوندهای سیاسی و هویتی و اقتصادی است تا جایگاه قدرت خود را افزایش دهد. بنابراین این رویکرد ترکیه که رویکردی تهاجمی است در ادامه همان رویکردی است که شخص آقای اردوغان ترسیم نموده و به نظر نمیرسد که ترکیه از تعقیب این نگاه دست بردارد. فلذا در مجموع و در پایان باید به چند نکته توجه نمود: اول، ژئوپولیتیک منطقه و جایگاه ایران در حاشیه قفقازجنوبی دارد بسیار حائز اهمیت بوده و طبیعی است که هر گونه تغییر و تحولی را با حساسیت جدی دنبال نماید. از طرف دیگر جمهوری آذربایجان اهمیت زیادی برای ایران داشته و رابطه ایران با آذربایجان و ترکیه رابطهای حسنه به شمار میرود. نباید فراموش کرد درگیری میان ایران آذربایجان به نفع ترکیه و رژیمصهیونیستی خواهد بود، ضمن اینکه رابطه میان آذربایجان و اسرائیل نمیتواند برای ایران خوشایند باشد.
دکترکاکایی در پایان اشاره نمود که ایران دارای پیشینه تاریخی عظیمی در منطقه قفقاز بوده و نفوذ فرهنگی بالایی در این منطقه دارد و آذربایجان و قفقاز بخشی از حوزه تمدنی و فرهنگی ایران است که این مهم را نمیتوان نادیده گرفت. اما باید به مسائل استراتژیک و ژئوپولیتیک نیز باید توجه داشت. به همین دلیل ایران با مسائل این منطقه با حساسیت بیشتری عمل میکند.
دکتر رامتین رضایی سردبیر بخش فارسی مجله ایرانی روابط بین الملل