علی ترابی، کارشناس ارشد مطالعات آمریکای شمالی
جهان کنونی ما جهان فرصت ها و چالش ها می باشد و دارای ویژگی های منحصر به فرد خود می باشد. نظام حکمرانی در ایران باید با مرور واقعیت های پیچیده ی نظام حکمرانی در جهان درس های بیشتری را فراگیرد تا بر بنیان های اندیشه ی سیاسی و حکمرانی خود بیافزاید. لازمه ی بهتر نمودن زیست جهان ایرانی آن است که نظام حکمرانی در ایران در راستای بهره مندی از آموزه های حکمرانی در نظام بین الملل به تحلیل دقیق و درستی از بازیگرانی چون چین، ایالات متحده، اتحادیه ی اروپا و سایر بازیگران بین المللی دست زند. بنابراین این نوشتار نخست به توضیح رفتار و کنش های سیاسی بازیگران مهم جهانی و روشن نمودن برخی از ویژگی ها و فرصت های جهانی حکمرانی برای ایران در سده ی بیست و یکم می پردازد و سپس پیشنهاداتی در قالب "چه باید کرد؟" ارائه می نماید.
از جمله درس هایی که ایران می تواند از چالش های جهان کنونی بیاموزد این است که دولت های دارای سیاست خارجی منافع-محور به درجه ای از پختگی و کارآزمودگی رسیده اند که هیچ گاه در قالب صفر- صد به جهت گیری و تصمیم گیری نمی پردازند و در پی پیشبرد منافع خود از رهگذر سیاست "متنوع سازی" روابط در جهان متکثر امروزی می باشند. برای نمونه، اتحادیه ی اروپا به عنوان بازیگری که دارای بیشترین ریشه های فرهنگی با آمریکا است، همزمان با همگامی با ایالات متحده، در پی پیشبرد منافع خود از رهگذر سیاست مذکور می باشد؛ امروز اتحادیه ی اروپا در کنار شراکت گسترده ی اقتصادی با ایالات متحده به بزرگترین شریک اقتصادی چین نیز تبدیل گشته است؛ بنا بر آمار یوروستات، حجم تجارت اتحادیه اروپا با چین در سال ۲۰۲۰ میلادی، رقم ۵۸۶ میلیارد یورو (۷۱۱ میلیارد دلار) و با ایالات متحده رقم ۵۵۵ میلیارد یورو (۶۷۳ میلیارد دلار) بوده است. آلمان آنگلا مرکل در پی تکمیل خط لوله ی نورد استریم 2 برای انتقال گاز روسیه به آلمان و اروپای غربی می باشد. این پروژه گرچه مورد خشم ایالات متحده به عنوان یکی از بزرگترین تولید کنندگان گاز (در عصر انقلاب شیل گاز) است ولی آلمان بدون توجه به واقعیت همبستگی و وابستگی فرهنگی-سیاسی و درهم تنیدگی اقتصادی با آمریکا در حال پیشبرد منافع خود می باشد، چرا که در ذهن صدراعظم مرکل و بازیگر سیاسی به نام آلمان، روسیه ی وابسته تر به صادرات گاز به آلمان نه الزاما سرکش تر و تهدیدگرتر که وابسته تر و پایبندتر به منافع حاصل از صادرات خود می باشد. میزان واردات فعلی آلمان از روسیه به چهار و نیم میلیارد مترمکعب یعنی دو برابر میزان قبلی واردات رسیده است. روسیه ی پس از نورد استریم دو- کارت بازی آلمان و اروپا در برابر آمریکایی است که در بسترش ظرفیت رویش احتمالی دوباره ی ترامپ و ترامپیزم وجود دارد. از سویی در صورت پیش آمدن چالش اروپا و آلمان با روسیه، در آینده ی احتمالی، گاز ال ان.جی ایالات متحده و حوزه ی مدیترانه- که در آینده ی خیلی نزدیک بازیگر گازی خواهد شد- برگ بازی اروپا در برابر روسیه خواهد بود.
اثر پروانه ای و ویرانگر ترامپیزم و ایده ی "نخست آمریکای" ترامپ موجب رهسپار شدن کشورهایی چون استرالیا و ژاپن به اردوگاه چین و پیمان آر. سپ (RCEP) (همکاری اقتصادی جامع منطقه ای) در حوزه ی آسیا- آرام شد. هم پیمانان دیروز ایالات متحده اگر چه از آمدن جو بایدن و فضای بازگشت آمریکا به اردوگاه هم پیمانان پیشین چه در فرا-آتلانتیک و چه در سایر بخش های جهان و بازگشت به فرض پیشین "آمریکا پلیس جهان آزاد" استقبال نموده اند، اما همه ی تخم مرغ های خود را در سبد آن کشور قرار نداده اند و با پیوستن به آن پیمان تجارت آزاد، هم با ذهنیت "آمریکا بستر ترامپیزم" عمل نموده اند و هم به راه حل درهم تنیدگی و متنوع نمودن روابط خارجی خود اندیشیده اند.
چین به عنوان یکی از موفق ترین کشورها در تنوع سازی روابط خارجی اش همزمان رابطه اش را با ایران و عربستان توسعه داده است. دو پژوهشگر در مقاله ای در فارین پالیسی درباره ی دیپلماسی اقتصادی چین در قبال ایران و عربستان اصطلاح "پوشش ریسک استراتژیک" را به کار گرفتند؛ به عبارت دیگر، نیاز چین به تقویت روابط با هر دو نیروی منطقه ای بدون چشم پوشی از هر کدام به تنهایی. بررسی روابط اقتصادی چین و هند به ما می آموزاند که در سال ۲۰۲۰ حجم تجارت شان ۸۵ میلیون دلار بوده است و چین که در ذهنیت ما و جهان به عنوان یک رقیب سرسخت و سازش ناپذیر علیه همسایه ی خود هند قلمداد می گردد، بعد از ایالات متحده دومین شریک تجاری هند است!! امروزه یکی از مهم ترین ماموریت ها و کارکردهای وزارت خارجه کشورها پیگیری توسعه ی تجارت داخلی در خارج از کشور است. در مقایسه ی ایران با چین باید گفت:نیروهای TPO چین که برای توسعه تجارت خارجی و مستقر در کشورهای خارجی می باشند به حدود 1500 نفر می رسند و ایران تنها دو رایزن اقتصادی دارد!!
آمارها درباره ی حجم تجارت خارجی کشورهای همسایه ی ایران حکایت از آن دارد که حجم کل تجارت خارجی کشورهای پیرامون ایران حدود 2 تریلیون و 800 میلیارد دلار است و این کشورها نزدیک به 1 تریلیون و 150 میلیارد دلار (آمار سال 2018) واردات دارند و ايران در بهترین حالت حتی 20 میلیارد صادرات هم به این کشورها ندارد (یعنی حدود یک پنجاه و هفتم آن حجم). با توجه به سرازیر شدن پول های کشورها به بازارهایی چون رمز ارزها (اکنون بازار رمز ارزها دو تریلیون دلاری شده است) و بازارهای بورس های خارجی بدون قابلیت کنترل از سوی دولت ها و در نتیجه پیچیده تر شدن جذب سرمایه گذاری های مستقیم خارجی (FDI) که یک راه تامین مالی در توسعه و رشد اقتصادی کشورها است، اکنون این مولفه پیچیده تر شده است. بالاترین میزان جذب سرمایه ی خارجی در این منطقه را امارات با جذب 13.8 میلیارد دلار داشته و عربستان و عمان در جایگاه بعدی می باشند.
آمریکای عصر ما ترکیب چند وجهی و پیچیده از قدرت نظامی، رسانه ای و مجازی چون سی.ان.ان و نیویورک تایمز، باله های قدرتمند پروپاگاندا سازی مثل هالیوود و غول هایی چون گوگل و آمازون، اسپیکس اکس، اپل و....است. جهان ما را می توان از خلال بررسی جایگاه آینده نگری و ذهنیت حاکم بر شرکت اسپیس اکس با مدیریت ایلان ماسک شناخت؛ شرکتی با ایده ی تسخیر فضا و اینترنت ماهواره ای استار لینک با سرعتی بالغ بر حداکثر ۳۰۰ مگابیت بر ثانیه و با وعده ی پوشش کامل سیاره ی زمین در سال ۲۰۲۲؛ عصر بازیگری از بستر هژمونی مجازی و داشتن دست برتر با اینترنت فروشی و صنعت IT. شرکت اسپیس اکس (SpaceX) به عنوان تبلور رویای آمریکایی که در پی برنامه ریزی برای اولین ماموریت توریسم فضایی است به عنوان یک نماد از قدرت بخش خصوصی در اقتصاد آمریکا تنها در دو هفته صد و هشتاد ماهواره ی جدید را در مدار قرار داد و برنامه دارد تا برای پروژه ی استارلینک خود ۱۲ هزار ماهواره به فضا بفرستد و این امر موجب تحول قوانین فیلترینگ خواهد شد. برای تحلیل درست در هم تنیدگی جهان امروز بایسته است تا بدانیم که یازده میلیون دانشمند و پژوهشگر در طراحی و اعزام مریخ نورد پایداری (Perseverance) مشارکت داشته اند؛ و شگفت آور تر آن که مجموع پژوهش های علمی پژوهش های انجام شده بر روی این مریخ نورد، چندین برابر همه پژوهش های ۲۲ کشور خاورمیانه و شمال افریقا در امسال بوده است.
آمازون در این فصل 125 میلیارد دلار درآمد داشته (44 درصد افزایش نسبت به سال گذشته). شرکت اپل نیز نتایج درخشان فصل آخر سال 2020 اش را اعلام کرده و برای اولین بار در تاریخ این شرکت، اپل تنها در یک فصل توانسته است بیش از 100 میلیارد دلار درآمد داشته است. اپل گفته تعداد دستگاه های فعالش در جهان از 1.65 میلیارد دستگاه عبور کرده که بیش از یک میلیارد عدد از آن ها ایفون هستند. در عصر بحران کرونا شمار استارتاپ های آمریکایی از سه و نیم میلیون در سال ۲۰۱۹ به چهار میلیون و چهارصد هزار در سال ۲۰۲۰ رسیده است؛ یعنی رشد بیست و چهار درصدی. آمریکا با کارت های بازی و جعبه ابزار تحریمی خود نیروی ویرانگری دارد. داده های جدید موسسه اماری Canalys نشان میدهد که تحریم های امریکا کماکان تاثیرات فراوانی روی شرکت هواوی دارد و این شرکت در فصل چهارم 2020 بیش از 42 درصد افت فروش رو تجربه کرده است.
در ذهنیت آمریکایی عمل سیاسی از خلال فرایند صفر و صد تعیین نمی شود و آمریکایی که در ذهنیت نظام حکمرانی ما در پی نابودسازی روسیه است، رکورد ده ساله ی واردات نفت از آن کشور را شکسته است؛ براساس داده های اداره ی اطلاعات انرژی آمریکا (EIA)، آن کشور در سال 2020 بیشترین حجم نفت و فرآورده های نفتی از روسیه را که بالغ بر 538 هزار بشکه در روز بوده است وارد نموده است. آمریکایی که از دو همسایه ی شمالی خود یعنی کانادا روزانه (4.1 میلیون بشکه در روز) و از مکزیک (750 هزار بشکه در روز) نفت وارد می کند بی گمان پیوندهای محکم در هم تنیدگی برقرار نموده است.
نظام سیاسی ایران باید بداند که اگر چه ایران رتبه اول مجموع ذخایر نفت و گاز را در اختیار دارد و دارای چهل و دو درصد ذخایر گازی جهان است و در کنار قطر سه چهارم (هفتاد و پنج درصد) ذخایر گازی جهان را داراست و در میزان منابع نفتی جایگاه مهمی دارد و برخوردار از ۲۷۰۰ کیلومتر مرز آبی می باشد ولی سهم ایران در سبد انرژی جهان بسیار ناچیز گردیده است. ایران امروز کمتر از دو درصد نفت جهان را تولید می نماید (با سهم 24% ایران از تولید جهانی نفت در سال پنجاه و هشت سال اشغال سفارت آمریکا در تهران) مقایسه شود!!.
در بازار ال.ان. جی قطر دست برتر جهانی را دارد و ایران هیچ گونه بهره ی ویژه ای از گاز خود به دست نیاورده است. اگر قطر امروز دست برترصادرات گاز را دارد و صاحب مزیت نسبی در بازار ال ان جی است، بی گمان مرهون و حاصل فرونرفتن در تحریم و بهره مندی از فن آوری های نوین جهانی و جذب سرمایه های خارجی و مشاوره های فنی است. واقعیت کنونی عرصه ی انرژی در جهان امروز رقم خوردن انقلاب شیل در ایالات متحده است. در پرتو این انقلاب فن آورانه امروز بهای گاز برای بخش صنعت و خانگی در ایالات متحده نصف آلمان است و نسبت به بهای گاز انگلستان و ژاپن حدود هفتاد درصد ارزان تر است. امروز گاز طبیعی حاصل از شیل گاز آمریکا خود را به پالایشگاه های آسیا رسانده است و تبدیل به یک ماده ی صادراتی شده است. صادرات ماه فوریه امسال آمریکا به آسیا 3/2 میلیون تن (یعنی دو برابر ماه قبل از آن) بوده است.
در جهانی که تقریبا نیمی از مصرف جهانی برق اش در سال ۲۰۲۰ توسط نیروگاه های ترکیبی برق- آبی/ خورشیدی تولید شده جایگاه ایران به عنوان یک کشور پر ظرفیت در تولید انرژی های نوشونده در کجاست؟ یکی از بزرگترین مناطق بادخیز دنیا در مرز ایران و افغانستان، موسوم به کریدور بادی شرق کشور، است كه در شرایط کنونی ظرفیت قابل بهرهبرداری آن حدود 15هزار مگاوات برآورد میشود. نظام حکمرانی ایران باید بداند که بنابر گزارش آی. ایچ. اس در سال ۲۰۲۱ رکورد انرژی های تجدید پذیر شکسته خواهد شد و باید نگاه اقتصادی و فرصتی به ظرفیت های خود داشته باشد. از آن جا که ایران بستر مناسبی برای تولید انرژی پاک خورشیدی است باید نوع نگاه خود را در این مورد تغییر دهد. آمارهای وود مکنزی نشان میدهد ایران در دهه گذشته تا سالانه بیش از ۱۰ میلیارد دلار صرف هزینههای سرمایهای در بالادستی نفت و گاز کرده که براساس تخمینهای PetroView این رقم هماکنون با افت ۶۰ تا ۷۰ درصدی مواجه شده است و باید سیاست های جاری این بخش مورد بازاندیشی قرار گیرند.
صنعت سودآور گیمینگ (بازی) می تواند به شغل آفرینی کمک های شایانی نماید. سود صنعت گیمینگ در سال ۲۰۲۰ میلادی بیش از ۱۸۰ میلیارد دلار بوده است و رشد ۲۰ درصدی نسبت به سال ۲۰۱۹ را تجربه نموده است. (مقایسه شود با درآمد نفتی سالانه کشورمان که حدود ۵ تا ۸ میلیارد دلار است. درآمد صنعت گیمینگ چیزی حدود ۲۲ برابر درآمد نفتی ایران است!!) کلید به دست آوردن درآمد در این صنعت بین المللی شدن و زبان آموزی است. اگر استریمر ایرانی بتواند به زبان انگلیسی، روسی یا دیگر زبانهای پرمخاطب عرصه ی گیم تسلط حداقلی یابد، درآمدش از جنس ارزی میشود.
واقعیت دنیای رقابت آمیز تولید انرژی نشان داده است که افزایش تولید و صادرات نفت و گاز آمریکا یکی از چالشهای پیش روی صنعت نفت ایران است و نویسنده ی این نوشته در نوشته های پیشین خود گفت که فشار حداکثری دولت ترامپ تنها در سایه ی عصر تولید نفت و گاز شیل ایالات متحده امکان پذیر شد. درنوردیده شدن سفارت آمریکای دهه ی اواخر دهه ی هفتاد میلادی در تهران نیز تنها در سایه ی تولید فراوان نفت در ایران ممکن بود. در آن سال ها کشور ما حدود یک چهارم نفت دنیا را تولید می کرد و آمریکای آن عصر را دچار فلج تصمیم گیری و زبونی نمود.
مجموعه ی تصمیم گیران ایرانی باید یک بار برای همیشه ذهنیت خود را نسبت به سویه ی هیولاوش و همه جا مداخله گر آمریکا خانه تکانی نمایند و بدانند آمریکای بایدن در عصر پسا ترامپ دچار خلل جدی در سرمایه ی اجتماعی در میان متحدان و همپیمانان خود گردیده است. در ساختار نظام بین الملل و سیاست قدرت، ایران باید با چرخش در سیاست خارجی خود از فرصت های موجود در گسل های چالش های ایالات متحده با اروپا، چین و سایر بازیگران جهانی دست به بازی بزند تا بیشینه تر شدن منافع ملی حاصل گردد. امروز قویتر شدن برای ایران بیرون آمده از فشار حداکثری آمریکای عصر ترامپ یک انتخاب است. امروز ایران کشوری است که دارای قدرت سخت افزاری مناسب و کافی برای دفاع و بازدارندگی است. اکنون زمان توانمد نمودن کشور از خلال چهره سازی با قدرت نرم است. ایران امروز می تواند همچون چین عصر چوئن لای با راهبرد چراغ خاموش زمینه های ایران هراسی را از رقبای منطقه ای و جهانی خود پس گیرد و کشتی بان نظام تصمیم گیری را سیاستی دگر آید تا با ترکیب هوشمندانه ی قدرت نرم و سخت راه رفتن به گام های بعدی قدرتمند نمودن ایران هموار گردد.
نظام تصمیم سازی سیاسی در ایران باید ملاحظه داشته باشد که در جهان سده ی بیست و یکم واقعیت حکمرانی و از بدیهیات حکمرانی آن است که بدانیم: به موازات رقابت بر سرمنبع کمیاب قدرت، اراده ی باهم زیستن نیز جریانی مهم و مشروعیت زا می باشد. رو در رویی با این جریان و اجازه دادن به رقبا در بازنمایی ما به عنوان چالش و مانع در برابر آن اراده موجب برپا شدن فضای رسانه ای- گفتمانی علیه کشور می گردد. امروز نمی توان گسترش منطقه ی صلح را نادیده گرفت. دویل از نظریه پردازان علوم سیاسی به درستی اشاره می کند که امروزیک هسته از دولت های صلح طلب وجود دارد. در اقتدار توجیه و استدلالی نهفته است که آن را از شکل قدرت عریان خارج می سازد. در جهان کنونی- رژیم همکاری بین المللی موجب تخفیف و کاسته شدن از آنارشی می گردد. ملاک ثروت بر اساس سهم ما از بازارهای جهانی است. پس لازم است ایران به سمت تقویت قدرت نرم خود برود. در سیاست خارجی داشتن منطق کلامی برای یک بازیگر بین المللی هم چون عصای معجزه گری است و گفتن و گفتگوکردن بزرگترین ابزار کنترل اتمسفر سیاسی در نظام بین الملل است. ما باید بدانیم که یکی از راه های متلاشی نمودن فضای رسانه ای علیه کشورمان این است که وزارت خارجه ی ایران و سایر تریبون های رسانه ای و بازیگران سیاسی ما به جای راندن بر ریل تحلیل و تفسیر جهان از منظر حاشیه ای حساب نمودن خود و تاختن بر همه چیز باید در قبال یک سری از دغدغه های جهانی و بشری موضع همبستگی حداقلی داشته باشند. امروز ارزیابی نظام بین الملل متشکل از "حلقه ی درونی بهره مندان" از یک سو و "حلقه ی بیرونی بی بهرگان و ناراضیان" نمی تواند در دست یابی به رفاه و توسعه کارساز و کارگشا باشد. دنیای امروز دنیای صفر و یک نیست. ذهنیت شباهت حداقل در برخی امور و شباهت حداکثر در بقیه ی مسائل مورد اختلاف می تواند رهگشا باشد. الگوی تعارضات متقاطع آن است که در برخورد و کنشگری در برابر تعارضات بین المللی نباید به نحوی متراکم عمل کنیم. می شود در یک مساله اختلاف وخیم با دیگران داشت و در دیگری باهم متحد بود.
پس می توان گفت که دیگر سیستم عامل کند نظام سیاست سازی توانایی پاسخگویی و پایش چالش های جهان شتابان و در حال دگردیسی امروز را ندارد. ایران باید بداند در خلا اعمال قدرت آمریکا برای مهار چین فرصت ناخواسته ای برایش فراهم می گردد. پس می شود در جنگ میان دو غول کنار ایستاد و ماهی خود را گرفت. واقعیت های تلخ خاورمیانه ی امروز که ایران باید سیاست خارجی خودش را بر پایه و بنیاد آن گزاره ها تنظیم نماید عبارتند از: الف) پیمان ابراهیم میان اسرائیل و اعراب و شعله ور کردن تنور ایران هراسی از سوی رقبا ب) امریکا به عنوان تولید کننده ی بزرگ نفت و سایه ی شیل نفت بر سر خاورمیانه به عنوان انبار انرژی جهان پ) گام برداشتن به سوی تجدیدپذیرها و کم رنگ تر شدن دغدغه های نفتی کشورهای صنعتی که با نام گذار انرژی (Energy Transition) شهرت دارد.
در جهان اینچنینی پراگماتیزم بقا می طلبد که رفتار ما در سیاست خارجی بر اساس منافع ملی و نگاه توسعه محور و به دست آوردن ثروت باشد و چنین نگرشی باید به بخش اصلی ژنوم ها و مجموعه دی.ان.ای نظام سیاسی ایران تبدیل شود. واقعیت بقا و پراگماتیزم بقا می طلبد تا نظام های حکمرانی به فراسوی محدودیت ها و محدود بینی ها بروند. شایسته است کلام را با جمله ای از سان تزو، فیلسوف و استراتژیست چین باستان، به پایان برد که گفت: «کسی پیروز می شود که بداند چه هنگام مبارزه کند و چه هنگام دست از مبارزه بکشد».
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل