معصومه محمدی دانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی دانشگاه تهران مرکز
روابط روسیه و یمن به بیش از ۸۰ سال قبل بازمیگردد. در این سالها فراز و فرودهایی در روابط میان آنها حاکم بوده است که میتوان آن را از شوروی تا روسیه کنونی نسبت داد. در سیاست خارجی روسیه خاورمیانه از جایگاه ویژه ای برخوردار است، منطقهای از نظر جغرافیایی بسیار نزدیک، سرشار از هیدروکربن و از نظر اجتماعی و سیاسی ناپایدار. حضور روسیه به عنوان یک بازیکن در میانه شرق در دوران ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین و با هدف بازگرداندن موقعیت این کشور به عنوان یک قدرت بزرگ خارج از کشور است. هدف کلی پوتین در خاورمیانه را میتوان به عنوان تثبیت کننده موقعیت و نقش روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ خارجی در بی ثباتی های حاکم در خاورمیانه دانست. از جمله اهداف و سیاست خارجی روسیه برای حضور در خاورمیانه را میتوان در مناسبات زیر بررسی نمود: حمایت از رژیم ها و نیروهای دوست در منطقه، ایجاد اتحاد های ژئوپلیتیکی پایدار با آنها، ایجاد اندکی از حضور نظامی روسیه در داخل و اطراف منطقه، گسترش حضور روسیه در سلاح های منطقه ای، جذب بازارهای هسته ای نفت و گاز، جذب سرمایه گذاری به وسیله روسیه به ویژه از کشورهای ثروتمند خلیج فارس، حمایت از قیمت انرژی با هماهنگی سیاست ها با تولید کنندگان اصلی نفت و گاز در خلیج فارس.
با توجه به دلایل بیان شده زمانی که روسیه حضور خود را در منطقه گسترش میدهد به افزایش مداخله در یمن منجر شده و خود را به عنوان یک بازیگر مهم در سیاست این کشور می داند. در همین راستا درگیریهای اخیر میان گروههای جداییطلب جنوب و دولت مستعفی یمن از نظر بینالمللی در را به سوی روسیه باز کرده تا نقش خود را تقویت کند. در سایه نبود رهبری آمریکا و گروههای دیگر برای حمایت از مذاکرات مشروع روسیه خود را در مقابل وضعیتی میبیند تا به نقش محوری بپردازد. مخصوصاً اینکه تنها طرفی است که روابط خوبی را با طرفهای درگیر حفظ کرده است. ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه به دنبال بازپسگیری آن چیزی است که اتحاد شوروی از دست داده است. روسیه در نظر دارد وارد مذاکراتی با شورای انتقالی جنوب شود و این اقدام احتمالاً قدرت نرم روسیه در منطقه را تقویت خواهد کرد. چه بسا جنوب یمن به روسیه فرصتی برای ایجاد پایگاه به مسکو داده باشد و آنچه از این فرصت پیداست روسیه و امارات منافع متقابلی در جنوب یمن جستجو می کنند. همان طور که در مناطق دیگر خاورمیانه این مسئله وجود دارد. بازیگران درگیر در بحران یمن از ابتدای آن فرصت چندانی به روسیه برای ایفای نقش نداده اند و این کشور را وارد پرونده یمن ننمودند ولی آنچه به خوبی آشکار است جای پای سنتی روسیه در یمن می باشد و روسیه از زمان شوروی و جمهوری یمن جنوبی سابقه حضور ی همه جانبه در این کشور را دارد و پس از وحدت یمن شمالی و جنوبی و ایجاد یمن یکپارچه و زمامداری علی عبدالله صالح نیز از متحدین این کشور در حوزههای مختلف به ویژه نظامی بوده است.
سیاست روسیه در قبال بحران یمن از همان روزهای آغازین سعی در بی طرفی میان طرفهای درگیر بوده است تا از این روش روابط خود را به تمامی طرفهای درگیر حفظ نماید. روسیه به طور مستمر قصد دارد تا نقش میانجی را در یمن بازی کند و سعی دارد تا روابط یا وفاداری خود را به همه طرفهای درگیر در مناقشه به اثبات رساند. روسیه هرگز به دنبال ایفای نقش رهبری در یمن نبوده است. روسیه بر خلاف بسیاری از کشورهای غربی با تمامی طرف های جنگ یمن در تماس مستقیم است. این کشور دولت یمن را که در سطح بینالمللی شناخته شده است می پذیرد، اما جنبش مسلح حوثی ها را محکوم نمی کند. مسکو اتهامات عربستان مبنی بر تسلیح نیروهای حوثی توسط ایران را رد می کند. حضور روسیه در یمن تاثیر بسزایی در سه جبهه خواهد داشت:
1- تحکیم حضور زمینی روسیه در نزدیکی باب المندب
2- اعمال نفوذ روسیه بر سیاست های آینده یمن
3- اعمال فشار غیر مستقیم اقتصادی و نظامی بر ریاض و واشنگتن .
حضور روسیه در جنگ یمن نقش بسیار متفاوتی نسبت به سوریه و لیبی داشته است.حضور روسیه در سوریه برای دفاع از رژیم بشار اسد در برابر مخالفان و اتحاد با ایران و متحدان مختلف شیعه خود بوده است در حالیکه حضور در لیبی برای قرار دادن نیروهای نظامی خود برای حمایت از گروههای مورد حمایت رقبای ایران مصر و امارات متحده عربی در شرق لیبی بوده است عملیات نیروی هوایی روسیه در سوریه نمایش قدرتی برای جامعه جهانی تلقی شد و آمادگی مسکو و کرملین را برای دفاع از خود در خاورمیانه را با ابزارهای نظامی آشکار ساخت. جای تعجب نیست که حضور نظامی روسیه در سوریه احتمال تکرار سناریویی در خصوص دیگر نقاط منطقه باشد.رفتار روسیه در قبال بحران های مطروحه رفتاری عمل گرایانه است. بهترین نمونه عمل گرایی روسیه سیاست کرملین در قبال بحران یمن از آغاز آن در سال ۲۰۱۱ تاکنون می باشد. روسیه در یمن در قبال حمایت ایران از یک گروه شورشیان حوثی حمایت می کند ولی با آنها درگیر نشده است در حالی است که هر یک از طرف های درگیر فقط از مواضع خود دفاع و با مواضع طرف های دیگر مقابله می نماید.
با این حال حتی اگر مسکو ممکن است در یمن دخالت نظامی نداشته باشد به این معنی نیست که روسیه هیچ دخالتی نداشته است در واقع تعامل مسکو با جناحهای مختلف یمن تحت حمایت ریاض، ابوظبی و تهران را می توان بخشی از تلاش های گسترده روسیه برای ایجاد و حفظ روابط خوب با پادشاهی و امارات از یکسو و جمهوری اسلامی دانست. رویکرد روسیه منعکس کننده یک تغییر عملگرایانه از استراتژی های مبتنی بر ایدئولوژی دوران شوروی می باشد زمانی که روابط آن با یمن را می توان تعریف کرد آنچه زمانی توسط آرمانهای کمونیستی هدایت میشد، اکنون بر اساس واقعیت های سیاسی و فرصتطلبی در دستان رئیس جمهور ولادیمیر پوتین است و تنها در این صورت است که روسیه میتواند ناظر بلندمدت از منافع استراتژیک به ارث رسیده از دوران شوروی و منافع اقتصادی در حال گسترش خود در خاورمیانه و شمال آفریقا را تضمین کند .مسکو با تعامل با همه بازیگران داخلی و منطقه یمن، تلاش می کند خود را به عنوان یک میانجی بینالمللی قوی معرفی کند .
تمایل روسیه برای بازیابی نفوذ و همچنین تعمیق روابط روسیه و امارات میتواند بر گامهای آینده این کشور با جناحهای مختلف عینی تاثیر بگذارد. روسیه به عنوان یک میانجی مهم و غیر منتظره در جنگ جاری یمن است. یمن نقشی مهم در طرح امنیت جمعی مسکو ایفا میکند که در خط مقدم سیاست خارجی روسیه در خلیج فارس قرار دارد. پایان یافتن جنگ در یمن پیش نیاز و طرحی است که روسیه را به همکاری دیپلماتیک با هر یک از طرفهای درگیر وا داشته است تمایل روسیه برای حضور در یمن تقویت کنترل بر طرف های متخاصم در تنگه باب المندب و همچنین به کارگیری نیروی نظامی خصوصی است تمایل و حضور روسیه در یمن به طور فزایندهای آشکار شده است چرا که کنترل بر تنگه ناآرام باب المندب از آرزوهای منطقهای مسکو میباشد .این تنگه که از طریق آن ۹ درصد نفت تجارت دریایی در آن جریان دارد از تنگه های مهم جهت حضور ژئوپلیتیکی و نظامی روسیه در مجاورت شاخ آفریقا و یمن در سال های اخیر است. حضور زمینی روسیه در شرق تنگه روسیه میتواند برتری استراتژیکی نسبت به قدرت های بزرگ مانند چین، آمریکا، فرانسه و ژاپن که همگی عملیات های خارج از جیبوتی را انجام میدهند داشته باشد .دستیابی به تاسیسات دریایی و هوایی در یمن توانایی عملیاتی روسیه را در اقیانوس هند و دریای سرخ بیشتر میکند و در عین حال منافع این کشور را در سابقه پایگاهی که در حال حاضر توسط قدرتهای رقیب در منطقه در حال رقابت است تامین میکند. یکی از اهداف اقتصادی روسیه از حضور در جنوب یمن، افزایش قدرت چانه زنی خود در جنگ نفتی با عربستان است. در مارس 2020، دو کشور جنگی را بر سر قیمت نفت آغاز کردند و جهان شاهد کاهش 65 درصدی قیمت نفت بود. در این جنگ روسیه که ذخایر نفتی کمتری داشت متحمل خسارات قابل توجهی شد و اقتصاد آن متحمل آسیب شد. هدف روسیه استفاده از تنگه باب المندب برای فشار بر عربستان در جنگ نفتی است، زیرا روزانه 4.8 میلیون بشکه نفت از این تنگه عبور می کند و صنعت نفت عربستان به این تنگه وابسته است. روسیه همچنین با همکاری با ایران و عمارت و به کارگیری شرکتهای نظامی مورد حمایت امارات stc برای تسلیح و آموزش حوثی ها مورد حمایت ایران و روسیه در جهت میانجیگری میان طرفین در تلاش بوده است و با حمایت از تمامی طرف های درگیر و روشهای دیپلماتیک سعی در مستحکم نمودن موقعیت خویش در یمن را دارد. روسیه که به دنبال گسترش خود در دریای سرخ است ، امیدوار است که میانجیگری در مناقشات داخلی در یمن به امن تر کردن منطقه کمک کند. جنوب یمن منطقه مهمی از این کشور است که باید به اندازه کافی در حل و فصل صلح نهایی حضور داشته باشد. میزان توجه روسیه به جنوب یمن منعکس کننده اهداف ژئوپلتیکی، علاقه تاریخی مسکو به منطقه و آرزوهای گسترش نفوذ خود در خاورمیانه است. روسیه ثبات در جنوب یمن را پیش شرط اساسی برای هدف خود برای توسعه حوزه نفوذ در دریای سرخ می داند. در ژانویه ۲۰۱۸ وزارت امور خارجه روسیه به طور رسمی علاقه مندی خود را برای میانجیگری برای ایجاد بن بست جداییطلبان جنوب یمن و حامیان عبدر به منصور هادی ، رئیسجمهور در تبعید یمن ابراز کرد. پیشنهاد میانجیگری روسیه پاسخی مستقیم به حمله نظامی ها نیروهای طرفدار هادی علیه اشغال عدن، پایتخت دولت بین المللی یمن توسط stc است. روسیه با انتقال ایمن اسکناس از مسکو به عدن به این دولت در پرداخت دستمزد پرسنل نظامی و نیروهای امنیتی خود در یک جنوب یمن کمک کرده است. مسکو جنوب یمن را دروازهای برای نفوذ در شاخ آفریقا می داند. روسیه خود را به عنوان یک میانجی معتبر در این مناقشه معرفی میکند، زیرا روابط نزدیکی با تعاملات دولت هادی و روابط غیر رسمی با سیاستمداران جناح چپ جنوب یمن که در طول جنگ سرد ایجاد شده بود حفظ میکند.مسکو توانست تنش را بین دولت هادی و شرکای جنوبی یمن کاهش دهد و بر تلاشهای خود برای اطلاع رسانی به مقامات وابسته به مستعاف در بزرگترین استان یمن، حضرموت تاکید کرد. حزب سوسیالیست یمن، روسیه این مقامات را تشویق کرده است تا در داخل نهادهای مستقر یمن چند جانبه کار کنند تا قدرت چانه زنی خود را افزایش دهند. تصمیم اخیر ملیگرایان جنوبی یمن در حضرموت برای رد مفهوم stc برای تشکیل "عربستان جنوبی" در مسکو به عنوان موفقیتی ملموس ناشی از این گفتگو های غیر رسمی تلقی می شود. اگرچه این عقب نشینی باعث نشده است که stc سیاستهای نظامی خود را کنار بگذارد، روسیه معتقد است که میتواند شبه نظامیان stc را از شاخه سیاسی خود جدا کند. این تمایز به مسکو اجازه می دهد تا اعضای stc را که به دنبال افزایش خودمختاری منطقه جنوب یمن در داخل دولت هادی هستند و تضعیف جدایی طلبان تندرو که میخواهند یمن جنوبی مستقلی ایجاد کند که بتواند جناحهای طرفدار روسیه را از اهرمهای قدرت حذف کند، جسور کند. برای تسهیل تقسیم، مسکو با مقامات جنبش جنوب که علاقمند به حل و فصل سیاسی هستند، تماس گرفته است. روسیه معتقد است که هم افزایی فزاینده در دیدگاههای بین اعضای میانهرو stc و حزب سوسیالیستی یمن ،افراطی ترین عناصرstc را منزوی میکند و به حل و فصل مناقشه بین منطقهای که دو شاخه ی یمن قبل از ۱۹۹۰ را احیا نمیکند به اوج خود میرسد. تلاشهای روسیه برای تبدیل stc از یک بازیگر نظامی به یک بازیگر سیاسی منافع ایران را تایید می کند، زیرا شبهنظامیان stc با اشغال حوثیها شهر بندری حساس حدیده را به چالش کشیده اند. مداخله عمیق تر در جنوب گرفتن و به عنوان میانجی صادق استراتژی منطقه گسترده ای را برای مسکو همسو می سازد.
اگرچه تلاش های روسیه برای تسهیل ثبات در جنوب یمن هنوز فراتر از اظهارات لفاظی و ابتکارات غیررسمی داوری نیست، علاقه فزاینده کرملین به این منطقه واضح است. اگر روسیه بتواند گفتوگو در جنوب یمن را تسهیل کند و سازمان ملل را تشویق کند تا جناح سیاسی STC را بر سر میز مذاکره قرار دهد، روسیه میتواند به یک سهامدار مهم در یک درگیری بزرگ منطقهای تبدیل شود.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل