سینا عمادی، پژوهشگر مسائل بین الملل، دکترای روابط بین الملل از دانشگاه گیلان
در روانشناسی تربیتی کودک گفته می شود وقتی کودک کار غلطی را مرتکب شد که مستوجب تنبیه است بهتر است او را از چیزهای که دوست دارد موقتا محروم کنید، به جای اینکه در لحظه اقدام به تنبیه بدنی کودک نمایید. مشابه چنین اصلی در واکنشها به بحرانهای بین المللی هم در دنیای امروز استفاده می شود و ائتلاف غرب به رهبری امریکا در مقابل کشورهای که برخلاف اراده آنها یا برخلاف نظم بین الملل عمل می کنند به جای واکنش سریع نظامی، به صورت هماهنگ از اعمال تحریمهای اقتصادی استفاده می کنند که نمونه آن اعمال تحریمهای سنگین علیه روسیه به علت تهاجم به اوکراین در سال 2022 می باشد. یکی از اهداف استفاده از سلاح اقتصادی توسط تحریم کنندگان، تغییر رفتار سیاسی تحریم شونده است و این انتظار وجود دارد که با کمترین هزینه حداکثر فایده را نصیب تحریم کنندگان کند، دلیل دیگر کابرد تحریم اقتصادی به عنوان سلاح علیه سایر کشورها آن است که در دنیای امروز نقش سلاحهای نظامی آنقدر ویرانگر است که بیشتر کارایی آنها فقط در بازدارندگی است و نه به کارگیری آنها.
بحث دو گانه اقتصاد و سیاست فقط در موضوع استفاده از تحریم یا سلاح نظامی در واکنش به بحرانهای بین المللی مطرح نیست، بلکه در مناظره رئالیستها و لیبرالیستها در روابط بین الملل نیز دو گانه سلاح نظامی- اقتصادی همواره مورد بحث بوده است. گروه اول عمدتا بر نقش قدرت نظامی و به طور خاص سلاحهای نظامی به علت بازدارندگی آنها و نقش آنها در موازنه قدرت تاکید می کنند، اما لیرالیستها نظام بین الملل را از منظر اقتصادی نگاه می کنند و نقش مسائل اقتصادی را در روابط بین کشورها بسیار پر اهمیت می دانند. با نگاه به بحرانهای بین المللی و منطقه ای در در دو دهه ابتدایی قرن بیست و یکم می توان گفت در دنیای امروز هر دو ابزارهای نظامی و اقتصادی کاربرد دارند و هر کدام در جایگاه خود می توانند در سیستم بین الملل مورد بهره برداری قرار بگیرد. در گذشته که اقتصاد بین الملل به اندازه امروز توسعه پیدا نکرده بود و تکنولوژی و نهادهای اقتصادی بین المللی کشورها را به هم پیوند نداده بودند ابزارهای نظامی از کابرد بیشتری به عنوان سلاح کشورها در بحرانهای منطقه ای و بین المللی استفاده می شد و کشورها هم در مقابل دشمنانشان متوسل به زور نظامی می شدند. اما در قرن بیست و یکم که تعاملات اقتصادی کشورها در سایه توسعه تکنولوژی به هم پیوند خورده است، یک کشور به تنهایی یا با ارتباط با چند کشور خاص نمی تواند از اقتصاد شکوفا برخوردار باشد، در این شرایط اعمال تحریمها مورد استفاده گسترده قرار گرفته است. بنابراین می توان گفت در نظام بین الملل امروز هم سلاحهای نظامی اهمیت دارند و هم سلاحهای اقتصادی. فقط سبک و کارایی هر دو سلاح متفاوت است برخی زمانها استفاده از ابزار نظامی و البته سلاح نظامی متعارف جواب می دهد و زمانهای نیز اعمال تحریمها باعث می شود کشور تحریم شونده رفتار گذشته را تغییر داده و در راستای اهداف تعریف شده تحریم کنندگان عمل کند. در موارد دیگر ممکن است کارایی دو سلاح نظامی و اقتصادی تواما عمل کند و یکی مقدمه دیگری باشد. در این نوشتار ضمن بررسی برخی بحرانهای بین المللی قرن بیست و یکم و اشاره به نوع واکنش نظام بین المللی و ائتلاف غرب به رهبری آمریکا به این بحرانها، به طور خاص به نوع واکنش به تهاجم روسیه به اوکراین در 2022 تحلیل خواهد شد.
بحران افغانستان:
مهم ترین حادثه بین المللی در ابتدای قرن 21 حمله تروریستی 11سپتامبر 2001 در امریکا بود. دولت امریکا با اعلام اینکه القاعده بویژه شخص بن لادن در این حملات نقش داشته، ظرف کمتر از سه ماه مقدمات لازم را برای حمله مستقیم به افغانستان تدارک و در 7 اکتبر همان سال حمله را آغاز نمود. این بحران از نادرترین مواردی است که امریکا با هماهنگی شورای امنیت سازمان ملل اجماع تقریبا جهانی را در واکنش به حادثه 11 سپتامبر و حمله نظامی به طالبان در افغانستان شکل داد. از مشخصه های پاسخ غرب در این بحران، هماهنگی فوری و حمله مستقیم بود اما نتیجه حمله برعکس موجب طولانی ترین جنگ تاریخ امریکا با بیش از بیست سال جنگ در افغانستان شد و نیروهای امریکایی پس از بیست سال از حمله اولیه در 31 اوت 2021 افغانستان ر ا ترک کردند. بر اساس آمارها نزدیک به 241 هزار نفر به طور مستقیم در نتیجه این جنگ کشته شدهاندکه شامل 2 هزار و 448 هزار نظامی آمریکایی و هزار و 144 نفر از نیروهای ائتلاف ناتو بوده اند.[1]
بحران عراق:
مدل واکنش غرب به بحران عراق در سال 2003 نیز حمله نظامی بود با این تفاوت با کشور افغانستان که رژیم بعث عراق از سالها قبل تحت شدیدترین تحریمهای اقتصادی قرار داشت. واکنش نظامی نیروهای ائتلاف به رهبری امریکا در عراق به علت حمایت صدام از برخی مسببان حملات 11 سپتامبر، وجود سلاحهای کشتار جمعی و نقض گسترده حقوق بشر در عراق توجیه شد که در 20 مارس 2003 با حملات هوایی و زمینی نیروهای ائتلاف شروع و منجر به سقوط نظام بعث عراق در آوریل همان سال یعنی نزدیک به چهل روز گردید. در بحران عراق تحریمها موجب تضعیف رژیم بعث صدام شده و بستر را برای تهاجم نظامی امریکا فراهم کرده بود. عدم انسجام ملی در دولت مرکزی و شکاف قومی گسترده از نشانه های ضعف دولت مرکزی عراق قبل از تهاجم بود که نارضایتی کردها و شیعیان را در تشدید کرده و عراق را در آستانه انفجار داخلی قرار داده بود. استفاده از دو سلاح اقتصادی و نظامی ویژگی بارز واکنش ائتلاف غرب به بحران عراق بود.
بحران لیبی:
نوع واکنش ائتلاف غرب به بحران در لیبی در سال 2011 هم از نوع سلاح نظامی بود. بعد از بروز انقلاب عربی در سال 2011 که از کشور تونس شروع شد مخالفان دولت معمر قذافی از مناطق شرقی و مرکزی گرد هم آمده و با نیروهای نظامی قذافی وارد جنگ داخلی شدند. ائتلاف غرب و سازمان ملل به منظور جلوگیری از گسترش بحران تصمیم به مداخله گرفت که با تصمیم شورای امنیت مداخله نیروهای نظامی ناتو علیه نیروهای قذافی در آن کشور آغاز گردید. در این عملیات با اعلام منطقه پرواز ممنوع بر فراز آسمان لیبی طی چند ماه، نیروهای قذافی متحمل شکست شدند و در جریان این درگیریها قذافی کشته شد. لیبی سالها قبل از این به علت تحریمهای شدید علیه برنامه هسته ای این کشور رفتار سیاسی خود را تغییر داد و از بهره مندی برنامه هسته ای انصراف و تمامی برنامه هسته آن کشور را تقدیم امریکا کرد.
کره شمالی:
نوع واکنش غرب در قبال کره شمالی کاملا با مدلهای اجرا شده در کشورهای عراق و افغانستان متفاوت بوده است. مهم ترین محرکه برای واکنش غرب در قبال کره شمالی گسترش سلاحهای هسته ای این کشور بویژه موشکهای قاره پیما و کلاهکهای هسته ای است. پاسخ غرب در این زمینه تحریم همه جانبه کره شمالی بوده است. فضای بسته، انزوای کامل و حفظ انسجام داخلی با ابزارهای سخت و نرم حکومت کمونیستی آن کشور موجب گردیده تا کره شمالی برای چند دهه در مقابل تحریمها مقاومت کند. اما این مقاومت بهای سنگینی برای مردم این کشور داشته و سالها این کشور را از چرخه توسعه داخلی محروم کرده است. مهم ترین دلیل تفاوت در انتخاب پاسخ ائتلاف غرب به بحران کره شمالی نسبت به عراق و افغانستان احتمال وقوع جنگ هسته ای بوده است که موجب گردید سلاح اقتصادی جایگزین سلاح نظامی علیه کره شمالی گردد.
ایران:
پاسخ به ایران هم عمدتا در قالب سلاح اقتصادی اعمال شده است بویژه در موضوع هسته ای طی یک دهه اخیر شدیدترین تحریمها در قالب تحریمهای سازمان ملل و یا تحریمهای امریکا علیه جمهوری اسلامی تحمیل شده است. اگرچه ایران فاقد سلاح هسته ای است و غرب هراسی از جنگ اتمی ندارد، اما ایران مجهز به موشک های دوربرد و بالستیک است که می تواند منافع امریکا را در منطقه تهدید و به خطر انداخته و نابود کند. واکنش ایران در قبال سلاح اقتصادی غرب، دنبال کردن راههای برای حفظ برنامه هسته ای با انجام مذاکرات برای پایان دادن به تحریمها در قالب برجام بوده است. هر چند دولت وقت امریکا در زمان ترامپ به این قاعده بین المللی هم پایدار نماند و پیمانی را که هم قطارانی قبل از او منعقد کرده بودند از بین برد. اما با رفتن ترامپ دوباره ایران به مذاکره و انعقاد پیمانی دیگر بازگشته است و در ماههای اخیر به تفاهم مشترک نیز نزدیک شده اند.
روسیه 2014:
با تصرف شبه جزیره کریمه توسط نیروهای نظامی روسیه در سال 2014 تحریم به عنوان ابزار تغییر رفتار روسیه توسط امریکا و اروپا وضع گردید. عمده این تحریمها در زمینه های نظامی و اقتصادی بوده است اما به علت وابستگی دو جانبه بین روسیه و کشورهای اروپایی بویژه تامین انرژی اروپا توسط روسیه و همچنین بالعکس، میزان و شدت این تحریمها در این دوره گسترده نبود. تحریمها طی هشت سال باعث تغییر رفتار روسیه نشد، بلکه پوتین رفتار جدیدی را در راستای تکمیل اقدامات قبلی با تهاجم نظامی به اوکراین در فوریه 2022 آغاز نمود.
روسیه 2022:
با تهاجم روسیه به اوکراین در فوریه 2022 و دو گانه استفاده از سلاح نظامی و سلاح اقتصادی توسط غرب، گزینه دوم برای تغییر رفتار روسیه مورد استفاده قرار گرفت. این بار میزان و شدت تحریمها به مراتب نسبت به سال 2014 گسترده تر بوده و شامل زیر ساختهای انرژی، نظامی، کشاورزی و مالی روسیه می شود. در حالی که تحریمها معمولا دارای تاثیرات میان مدت و بلند مدت هستند، روسیه به دنبال اهداف کوتاه مدت و کسب پیروزی در جنگ اوکراین است. اما این پیروزی نه تنها به علت شوک های اولیه تحریم همچون کاهش ارزش روبل روسیه، خارج کردن منابع نقدینگی از بانکها و خروج شرکتهای بین المللی که منجر به تشدید مشکلات داخلی روسیه گردیده، حاصل نشده است، بلکه در جبهه نبرد نیز مقاومت دولت، ارتش و مردم اوکراین در برابر ارتش روسیه هم این پیروزی را با تاخیر مواجه کرده است.
پاسخ ائتلاف غربی به رفتار نظامی روسیه در اوکراین، سلاح اقتصادی بوده است. غرب با اعمال تحریمهای سنگین بویژه قطع کانال سوئیفت، تحریم اشخاص، مسدود کردن دارایی ها و تحریم سرمایه گذاری در زیرساختهای اساسی روسیه درصدد است با تاثیر بر اقتصاد، رفتار نظامی این کشور را تغییر دهد. از طرف دیگر روسیه هم که ظرف 8 سال گذشته طعم تلخ برخی تحریمها را چشیده است درصدد مقابله با این تحریمها بوده است که از جمله این اقدامات می توان به افزایش ذخیره صندوق ملی این کشور تا حدود 640 میلیارد دلار، جایگزینی دیگر ارزها همچون یوان، یورو و ین و استفاده از ابزارهای مشابه برای تحریم غرب همچون ممنوعیت واردات محصولات کشاورزی از اروپا و به عنوان گزینه مهم احتمال قطع خطوط انرژی به اروپا خواهد بود. درهر صورت ممکن است روسیه بتواند اثرات بخشی از تحریمها را خنثی کند اما به احتمال فراوان با تحریمهای سنگین و خروج شرکتهای بزرگ اروپایی و امریکایی از این کشور در حوزه های مختلف نفتی، خودرو، هوایی و فشن می تواند خلل جدی در بنیانهای اقتصادی این کشور ایجاد کند. نتیجه قابل حدس این است که در صورت تداوم تحریمها، قدرت اقتصادی روسیه ضربه های سنگینی را متحمل خواهد شد. این که دولتمردان و مردمان روسیه با اقتصادی نیمه مرفه بخواهند فشارهای اقتصادی و معیشتی قابل توجه ای را در دهه سوم قرن بیست و یک تحمل کنند، یا تحمل نکنند موضوعی است که باید منتظر ماند و دید.
مقایسه مدلها:
روسیه با قرار گرفتن در معرض تحریمهای سخت ائتلاف غربی دارای مشترکات وافتراقاتی با مدلهای بر شمرده شده جهانی در قرن بیست و یکم بوده است. از منظر ائتلاف غربی، هدف از تحریم روسیه بازداشتن آن کشور از تهاجم غیر مشروع به کشور مستقل اوکراین به استناد منشور سازمان ملل متحد بوده است. در افغانستان علت بهره گیری از حمله نظامی برای مجازات عاملان حملات تروریستی، در عراق توجیه حمله با توجیه نگهداری سلاحهای کشتار جمعی، در حمله نظامی به لیبی در راستای جلوگیری از نسل کشی و توجه به اصل حقوق بشر دوستانه و انتخاب گزینه تحریم ایران با هدف جلوگیری از دستیابی به سلاحهای هسته ای توجیه شده است. وجه اشتراک در به کار گیری واکنشهای ائتلاف غربی این است که در عراق، ایران و کره شمالی به کار گیری سلاح نظامی و اقتصادی در راستای پیشگیری از وقوع ( احتمال وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق واحتمال دست یافتن ایران به سلاح هسته ای و جلوگیری کره شمالی از دست یافتن به سلاح هسته ای پیشرفته) بوده است در حالی که در روسیه، افغانستان و لیبی واکنش ائتلاف غربی به وقوع جنگ ( جنگ داخلی در لیبی، حمله تروریستی القاعده به امریکا و تهاجم نظامی روسیه به اوکراین) انجام شده است.
تفاوت مهم دیگر در نوع واکنش ائتلاف غربی در مدلهای ارایه شده توجه به وضعیت توسعه کشورهای مذکور است. درحالی که چهار کشور عراق، افغانستان، کره شمالی و لیبی از فقیرترین کشورهای نظام بین الملل محسوب می شوند ایران از شرایط بهتری و زیرساختهای متوسط برخودار است و روسیه در ردیف کشورهای توسعه یافته قرار می گیرد. بنابراین روسیه اولین کشور پیشرفته ای است که هدف تحریمهای سخت ائتلاف غربی قرار گرفته است.
در مدلهای افغانستان، لیبی و عراق نوع سلاح نظامی موجب دستیابی به هدف تحریم کننده شده است هر چند هزینه های سنگینی نیز برای تحریم کننده در بر داشته که شامل هزاران نظامی کشته شده ائتلاف غربی در این جنگها به علاوه هزینه های هنگفت اقتصادی بخصوص در افغانستان و عراق بوده است. در کره شمالی تحریم باعث تغییر رفتار این کشور نشده است هر چند به مدت کوتاهی در اوایل دولت ترامپ مذاکراتی شروع شد اما مجددا کره به لاک خود برگشت. در ایران تحریم موجب تغییر رفتار به صورت تداوم مذاکرات هسته ای شده است اما این تغییر رفتار نه به معنای دستیابی کامل تحریم کننده به هدف خود بلکه توفیق نسبی یا همان تحقق گزینه برد- برد ( حفظ برنامه هسته ای ایران بدون هر گونه سلاح هسته ای) برای طرفین در حال پیگیری است. در روسیه 2014 شاهد تغییر رفتار تحریم شونده نبودیم. در 2022 باید منتظر بود که کدام سناریو محقق می شود1- آیا اهداف ائتلاف غربی که همان عقب نشینی روسیه از اوکراین و عضویت اوکراین در اتحادیه های نظامی و سیاسی غرب می شود محقق می شود؟ 2- تحریم شونده یا همان روسیه انزوای کامل برگزیده و از رفتار خود باز نخواهد گشت حتی اگر به بهای تشدید مشکلات اقتصادی و سیاسی داخلی باشد؟ 3- انتخاب بینابین و مذاکره با ائتلاف غربی با هدف برد- برد که می تواند عقب نشینی از اوکراین به شرط بیطرف سازی آن کشور باشد؟
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل