دکتر محمد منصورنژاد عضو هیئت مدیره انجمن مطالعات صلح ایران
مسایل یمن: پیشینه و چشم انداز
یکی از مسایل منطقه ای مرتبط با ایران در سالهای اخیر، منازعات حوثی های یمن (انصارالله) و همراهانشان در مقابل بقیه یمنی هایی بود که ادعای حاکمیت بر یمن را داشته و دارند. در سال جدید شمسی بارقه هایی از حل مسایل یمن به چشم می خورد. در این یادداشت اجمالا به برخی نکات مرتبط با ریشه های حوادث یمن و چشم انداز آینده آن اشاره می گردد:
- مقابله یمنی ها با «حجازی ها» (فعلا به رهبری عربستان) دیرینه است. یمنی ها خود را صاحب تمدن (مثلا داستان ملکه سبا، بلقیس در عهد حضرت سلیمان و....) و اهالی حجاز را بدوی می دانستند، در حالیکه پس از به قدرت رسیدن وهابیون در منطقه حجاز (حدود سه قرن پیش)، اینان یمن را بخشی از منطقه مرتبط با حجاز می پنداشته و برای جریان های حاکم بر یمن، مشروعیتی قایل نبودند و در مقابل آنها از جریان های خاص حمایت می کردند. در قرن بیستم و پس از آن این شیوه های نگاه همواره این منطقه را پر تنش نگه می داشت. اگر به تعبیر «سازه انگاران» هویت ها ساخته شدنی و بین الاذهانی اند (و واقعیت بیرونی ندارند)؛ تا هنجارها و ذهنیت های حکام این مناطق تغییر نکند، ریشه های این بحران خشک شدنی نیست. اگر ارتباطات ایران با حوثی ها هم بدین معضل اضافه شود، آنگاه با موضوع پیچیده تری از مسایل منطقه ای مواجهیم؛
- می دانیم حوثی ها (انصارالله)، «زیدی» مذهبند که از شعبات درونی تشیع محسوب شده و زیدیه نیز منسوب به «زید»، فرزند امام سجاد هستند. خود زید در عصر امویان، در مبارزه ای بدست عوامل «هشام بن عبدالملک» به شهادت رسید. در ایران، زیدیه در طبرستان در قرن سوم و چهارم تشکیل حکومت دادند و از بین رهبران زیدی آن دوران «ناصر کبیر» («اطروش» که با سه واسطه نسبش به فرزند امام سجاد می رسید) نزد حوثیان قداست و شان بسیار والایی داشته و دارد. در همان زمان هادی یحیی بن حسین بن قاسم رسّی در سال 280 ق در یمن حکومتی مستقل بنا نهاد و زان پس به ویژه بخش شمالی یمن، به پایگاه سنتی زیدیه تبدیل شد. گر چه یمن جزو قلمرو عثمانی محسوب می شد، اما در سال 1006 ق، امامی از نسل زیدیان، با عثمانیان برای رهایی یمنی ها وارد مبارزه شد که البته به نتیجه روشنی نرسید و تنها در سال 1918 یمن شمالی، از عثمانی مستقل شد. اما حکومت امامان زیدی به شکل موروثی و سلطنتی تدبیر شد و به تدریج توان مقابله با جمهوری خواهی را از دست داد و در حدود شصت سال پیش (سال 1962 م ) با مرگ «امام احمد»، با حمایت امثال «جمال عبدالناصر»، حکومت یمن جنوبی به دولت جمهوری دمکراتیک تبدیل شد. یمن که معمولا در دو قسمت جنوبی وشمالی مدیریت می شد، در سال 1990 م (1369ش) با فروپاشی اتحاد شوروی، از الحاق دو قسمت شمالی و جنوبی (که عراق و صدام در این شکل تازه یمن نقش مثبت داشتند) به صورت حکومت واحد درآمد. تا پیش از سقوط اتحاد شوروی و به ویژه در فضای جنگ سرد، یمن جنوبی از سوی شوروی و یمن شمالی از سوی آمریکا و هم پیمانان منطقه ای اش، حمایت می شدند.
- در اواخر دهه 1970 «علی عبدالله صالح» در شمال یمن به قدرت رسید. او رئیسجمهور یمن از سال ۱۹۷۸ تا سال ۲۰۱۲ بود و یمن متحد نیز در زمان او تاسیس شد. در زمان طولانی حکومت عبدالله صالح، یمن تطورات فراوانی را از جمله با ایران، تجربه کرد. دیدار صالح از ایران در سال ۱۳۷۹ و دیدار متقابل «سید محمد خاتمی» در سال ۱۳۸۲ از یمن، نقاط اوج این رابطه بود که البته دوام نیاورد؛ زیرا تشدید بحران میان دولت مرکزی یمن و حوثیها و بهبود رابطه یمن با عربستان و آمریکا، باعث کاهش رابطه غیرمحکم تهران و صنعا شدند. در نهایت علی عبدالله صالح، در ژانویه ۲۰۱۲ و پس از تصویب قانون مصونیت قضایی از سوی پارلمان، صنعا را برای اهداف پزشکی به مقصد آمریکا ترک کرد. با این وجود همواره در پی راهی برای بازگشت به قدرت بود. صالح برای بازگشت به قدرت، خلع «عبدربه منصور هادی» از ریاستجمهوری، و جلوگیری از مداخله نظامی در یمن به رهبری عربستان سعودی، نیرو و نفوذ باقیمانده خود را صرف اتحاد ارتش و ارگانهای امنیتی کشور با حوثیها کرد. در سپتامبر سال ۲۰۱۴، نظامیان انصارالله شهر صنعا، پایتخت را متصرف شدند و در ژانویه ۲۰۱۵، با تصرف کاخ ریاستجمهوری، عملاً «عبدربه منصور هادی» را از قدرت برکنار کردند. حوثیها که حدود یک سوم و طبق برخی آمارها تا 45% جمعیت یمن را تشکیل می دهند، سپس با تشکیل نهادی به نام «دولت انتقالی»، حکومت را در دست گرفتند. در پی تصرف صنعا از سوی حوثیها، عبدربه منصور هادی و نیروهای هوادارش به شهر عدن رفتند تا از آنجا جنگ با حوثیها را ادامه دهند. با تصرف عدن از سوی جنگجویان انصارالله یمن، عبدربه منصور هادی در مارس ۲۰۱۵ به عربستان سعودی گریخت.
- ارتش عربستان و هم پیمانان آن در ادامه این درگیری، در مارس ۲۰۱۵ در حمایت از عبدربه منصور هادی وارد خاک یمن شدند تا به شکست دادن مخالفان و بازگشت او به قدرت کمک کنند. در ماههای پایانی سال ۲۰۱۷ امارات متحده عربی و عربستان به این نتیجه رسیدند که پیروزی در جنگ یمن بدون جداییانداختن در اتحاد حوثیها و طرفداران «صالح» امکانپذیر نیست؛ بنابراین با او وارد مذاکره شدند. به این صورت که قرار بود پس از پایان جنگ، قدرت به خود او (علی عبدالله صالح) یا یکی از پسرانش برسد. از سوی دیگر، پیچیده شدن هرچه بیشتر جنگ داخلی یمن، به تدریج با ایجاد و گسترش اختلافاتی میان انصارالله و نیروهای حامی علی عبدالله صالح همراه شد که بعضاً، با درگیریهای مسلحانه میان طرفین همراه بود. علی عبدالله صالح که از سال ۲۰۱۴ و از ابتدای جنگ نظامی در یمن به رهبری عربستان سعودی با حوثیهای یمن (انصارالله) همپیمان شده بود، در تاریخ ۴ دسامبر ۲۰۱۷ پس از چرخش به سمت عربستان سعودی و چند روز درگیری با حوثیها، به قتل رسید.
- با ورود عربستان و کشتار وسیع در یمن در هفت سال اخیر، ایران نیز به صورت غیر رسمی از انصارالله و حوثی ها حمایت مادی و معنوی نمود. از جمله نتایج این نبردها تقویت حوثی ها با موشک ها و پهبادهایی بود که نه تنها مراکز حساس نفتی و غیر نفتی عربستان را تهدید می کرد، بلکه به جهت حمایت امارات متحده عربی از جریان های ائتلافی علیه حوثی ها، امارات نیز از حملات حوثی ها در امان نماند. نتیجه این جنگ فرسایشی برای ملت یمن، فقر و بیماری و ناامنی بود و نکته قابل تامل آنکه مصایب مردم یمن چندان مورد توجه رسانه ها و نهادهای جهانی و بین المللی قرار نگرفت. از نکات عجیبی که پیش بینی آینده یمن را دشوار می سازد آن است که در این کشور سالیان دراز دولت مقتدر، حاکمیت ملی، برنامه ریزی برای توسعه و... اتفاق نیفتاده و مردم با فقر و فلاکت و بیماری زیستند و پیوسته منازعات بین قبایل و اقوام ساری و جاری بود. به همین جهت حتی با حل موقت مشکلات فعلی، هم معلوم نیست که بحران یمن به صورت کامل به سرانجام رسد.
- با این حال در فروردین سال 1401 به دنبال نزدیک شدن نهایی شدن مذکرات ایران با غربی ها در ارتباط با برجام در وین، بارقه های حل مشکل در یمن نیز به چشم آمد و به گوش رسید. به ویژه که با بحران اوکراین کشورهای اطراف خلیج فارس می توانند در صورت وجود امنیت بهترین جایگزین انرژی روسیه برای غربی ها باشند. با حلول ماه رمضان، ابتدا آتش بس دو ماهه ای بین طرفین منازعه شکل گرفت که با همه نقض آتش بس، این توافق نسبتا پایدار ماند و متعاقب آن عبدربه منصور هادی رئیس جمهوری مدعی یمن، قدرتش را به شورایی 8 نفره ریاست جمهوری واگذار کرد که در آن نه تنها نیروهای ائتلاف، بلکه برخی نیروهای حامی حوثی ها (نه خود انصارالله) نیز نقش داشتند. این شورا با هدف تامین امنیت شکل گرفت و مورد استقبال نهادهای بین المللی و کشورهای منطقه از جمله عربستان قرار گرفت. کمترین اظهار نظر درباره تصمیمات این ایام این پیام را با خود دارد که یمن علاوه بر فرقه بندی های داخلی و مشکلات درون مرزی، مسایلش با مشکلات منطقه ای و جهانی ارتباط وثیق دارد. با این وصف میتوان پیش بینی نمود در صورتی توافقات یمنی به نتیجه نسبتا روشن و آشتی جویانه می رسد، که دست کم در مسایل منطقه ای اتفاقات قابل توجهی در جهت صلح و آشتی رخ دهد. بیشترین تاثیر حوادث یمن متاثر از گفتگوهای ایران با غربیان بر روی برجام است. نکته قابل تامل دیگر آن است که نیروهای افراطی در بین طرفین منازعات منطقه ای، که با توجیهات مختلف (از جمله توجیهات غیر موجه مذهبی مثلا وجود «ارتش یمانی» از نشانه های ظهور است و....) مایل به صلح در منطقه نیستند، می توانند در روند این گفتگوها و توافقات، با شیطنت اخلال ایجاد کنند، آتش بس را نقض کنند، موشک پرانی داشته باشند و یا.... از این رو مسایل یمنی با حساسیت های ویژه و آسیب پذیر روبروست.
- اضافه شود که گفتگوی ایران و عربستان هم بر سرنوشت مسایل یمن موثر است. در سال اخیر چندین بار با واسطه عراق، مذاکراتی بین عربستان و ایران برگزار شد که هیچیک به نتیجه نرسید و اکنون نیز قرار بر نشست بعدی است. دلیل ابهام و بی نتیجه بودن گفتگو برای روابط عادی ایران و عربستان به سرنوشت مذاکره بر روی برجام از سویی و اخیرا داستان «اوکراین» از سوی دیگر، گره خورده است. اگر برجام به نتیجه روشنی برسد؛ (که لازمه آن تعهد ایران برای کم کردن مداخلات منطقه ای می باشد)، قطعا روابط عربستان و ایران به سرعت عادی و بلکه حسنه و کارآمد می گردد. در داستان اکراین- روس هم گرچه ایران، تلویحا جانب روس را گرفت، اما مقامات عربستان پختهتر عمل کرده و نسبتا «خنثی» موضع گرفتند و بلکه از فضای گل آلود، با فروش نفت گران بهره ها بردند. ثمره این جنگ اروپایی، هم در مناسبات عربستان با یمن و ایران موثر است. مدعای کلی آن است که روابط خوب ایران و عربستان به حل مشکل یمنی ها بسیار کمک می کند و بالعکس.
- حل نشدن مشکلات یمن برای ایران مخاطره آمیز است. زیرا از هم اکنون گروههای تکفیری (داعش، القاعده و....) در یمن جا خوش کرده و مطالباتی دارند و طرفدارانی یافتند و این جریان ها برای همه کشورهای منطقه از جمله ایران خطرسازند. اضافه شود که با حمایت «امارات متحده عربی»، گاه زمزمه مجدد تجزیه یمن دست کم به شمال و جنوب هم به گوش می رسد که چنین افتراقی نیز به سود منطقه و ایران نیست و استمرار بحران، زمینه را برای تجزیه فراهم می آورد. اکنون که پس از هفت سال مبارزه، طرفین منازعه به این نتیجه رسیدند که لازم است تا بحران یمن فروکش کند، به نفع ایران است که از این گفتگو حمایت نماید و مسایل منطقه ای خود را لزوما به مسایل جهانی و مناسبات با غربیان گره نزند.
25/ فروردین 1401
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل