دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
جنگ اوكراين بخشي از مبارزه براي نظم جهاني جديد است. روسيه و چين آشكارا آمريکا و متحدانش را به چالش كشيده اند.اما اين كه نظم جهاني آينده چيست هنوز پرسشي باز است.مسكو و پكن به دنبال مدل كنسرت چند قطبي با مناطق نفوذ انحصاري هستنداما ايالات متحده با وجود عدم تمايل رو به رشد براي ايفاي نقش پليس جهاني ، اما ، اكثريت آمريكايي ها هنوز نظم جهاني تك قطبي را رها نكرده اند و آمريكا با حمايت متحدين و شركا هنوز به دنبال نظم موجود است.
آمريكا در نقش رهبر سياسي-نظامي در حمايت از اوكراين و چين به عنوان شريك اقتصادي – سياسي روسيه اما مخالف هر گونه دخالت مستقيم در جنگ است.چين تنها كشوري است كه استراتژي بلند مدت تبديل شدن به يك قدرت نظامي را دارد. اين مقاله به دنبال پاسخ به اين پرسش است كه نقش چين در جنگ اوكراين چيست و اين نقش چه تاثيري برنظم بين الملل آينده دارد؟
دوئل استراتژيك چين وآمريكا بر سر رهبري جهان وارد مراحل تازه اي شده است كه يكي از آن ها بازي با كارت اوكراين براي تقويت موقعيت دو كشور است . چيني ها به دنبال كسب قدرت، جايگاه و همچنين قدرت نظامي هستند و احتمالا آينده آسيا مانند گذشته اروپا باشد. آمريكا براي تحديد چين دنبال صف بندي هاي جديد است. تقويت ارتباط با هند، استراليا، زلاند نو و گسترش روابط با كره جنوبي و ژاپن و نيز بسيج كشور هايي مثل بنگلادش، اندونزي، مكزيك، برزيل، نيجريه و آفريقاي جنوبي براي توليد كالا هاي ارزان قيمت براي ورود به بازار هاي بين المللي همگي در جهت محدود كردن قدرت مانور اقتصادي چين است. نظم بين الملل موجود كه پس از 1945 توسط آمريكا و هم پيمانانش شكل گرفت اكنون با ظهور قدرتمند اقتصادي چين و روسيه تهاجمي ناراضي به چالش كشيده شده است.
آمریکا با 25 تریلیون دلارتولید ناخالص داخلی و قدرت نظامی ،علمی و فناوری، قدرت نوآوری و توان شرکت های آمریکایی برای حضور در صحنه جهانی برترین قدرت جهانی محسوب می شود.چین با 18 تریلیون دلار در رتبه دوم قرار دارد. امروزه توان مالی و سرمایه گذاری و لجیستیکی چین به تنهایی هم ردیف بانک جهانی و صندوق بین المللی پول است. مبنای قدرت در جهان ثروت و مازاد ملی است و هر چه میزان این ثروت و مازاد ملی بیشتر باشد امکان تبدیل آن به قدرت نظامی و سیاسی بیشتر می شود. هرکشوری که بخواهد قدرت جهانی شود باید نیروی دریایی مقتدری را ایجاد کند. چین در 10 سال گذشته سالانه بین 100 تا 150 میلیارد دلار در حوزه قدرت نظامی به ویژه در نیروی دریایی، زیر دریایی و موشک های هسته ای بین قاره ای سرمایه گذاری کرده است و در سال 2022 بودجه نظامی این کشور 67 درصد بودجه نظامی آمریکا بوده است.
در سطح جهانی، از رهبران اروپا و آسیا گرفته تا مقامات فعلی و سابق آمریکا جنگ اوکراین را آزمونی برای بقای یک نظم 75 ساله می بینند. با حمله روسیه به اوکراین انتظار می رفت چین نیز به تایوان حمله کند و جبهه جدیدی علیه غرب بگشاید اما با اتحاد یکپارچه علیه روسیه و ناکامی ماشین جنگی این کشور در رسیدن به اهداف خود این احتمال منتفی گردید. با توجه به وابستگی اقتصاد چین و طولانی شدن جنگ، ورود چین به هرگونه حمایت علنی از روسیه و یا تحمیل جنگ به تایوان می توانست پیامد های جدی برای اقتصاد این کشور داشته باشد. سه عامل مهم در تصمیم چین مبنی برعدم حمایت علنی از روسیه و نیز عدم حمله به تایوان تاثیر گذار بود: عامل اول ضعف نظامی روسیه به عنوان شریک راهبردی چین بود. عامل تاثیرگذار دوم نمایش همکاری و هماهنگی آمریکا و متحدان در جنگ اوکراین بود.عامل سوم تصویر سازی منفی مقامات و رسانه های غربی از چین به عنوان یک کنشگر غیر مسئول بود ،در حالی که رهبران چین همواره تلاش می کنند با ارائه تصویری از خود به عنوان یک کنشگر مسئول قابلیت رهبری خود در نظام بین الملل را به نمایش گذارند.
روایت چینی تأکید بر این موضوع دارد که بحران اوکراین بحرانی منطقه ای است و نه بین المللی و باید با سازو کار های منطقه ای حل و فصل شود در حالی که غرب معتقد است بحران بین المللی است. چین نگران است نظام بین الملل زودتر از موعد مقرر وارد رقابت های بزرگی شود یعنی زمانی که چین هنوز به مرحله توازن قدرت با آمریکا نرسیده است. چنین وضعیتی می تواند به معنای توقف رشد چین یا ورود زود هنگام به رقابت نظامی با آمریکا باشد. با توجه به عمل گرایی سیاست خارجی چین این کشور تلاش نمود با حفظ فاصله از روسیه بی طرفی خود در جنگ را نشان دهد. از طرف دیگر جنگ اوکراین بر منافع چین تاثیر می گذارد و فرصت ها و چالش هایی را پیش روی این کشور قرار می دهد و به طور خاص منافع حاصل از ابتکار کمربند –راه را تحت تاثیر قرار می دهد. با وجود فرصت تجارت متقابل میان مسکو و پکن و خرید انرژی ارزان تر از روسیه، وقوع جنگ می تواند مانع از تحقق کریدور آسیای مرکزی گردد.
رئیس جمهور چین با طرح صلح 12 ماده ای به روسیه سفرنمود و با پوتین ملاقات داشت. آمریکا، اروپا و ناتو طرح صلح چین را رد نموده اندو چین را به دلیل عدم محکوم نمودن تهاجم روسیه به اوکراین فاقد اعتبار بین المللی به عنوان نقش میانجی می دانند.پیامد های جنگ اوکراین می توانددر ژئوپولیتیک اوراسیا تحولات بزرگی ایجاد نموده و بر مناسبات آینده چین و غرب تاثیر گذارد. بحران اوکراین می تواند ابتکار کمربند –راه را با چالش مواجه کند و بر اهداف آینده چین در اجرای این پروژه تاثیر منفی گذارد. از این جهت چین تلاش دارد که با تاثیر گذاری بر روسیه و نیز ایفای نقش میانجی و در جهت منافع کلان این کشور برای پایان دادن به جنگ تلاش نماید. جنگ اوکراین به آسانی می تواند دورنمای روابط روسیه و چین را ترسیم کند. تداوم فرسایشی جنگ موجب تضعیف روسیه شده و پکن را از شریکی قابل اعتنا در موازنه های جهانی با غرب باز می دارد و بازارهای پررونق اروپایی را ناامن کرده و تجارت پر سود چین را تخریب کند. شکست روسیه هم برای نقش چین در نظم نظم بین المللی آینده زیان بار است. طرح صلح چین که برخاسته از نیاز پکن برای خاتمه دادن آبرومندانه به این بحران است، مورد استقبال قرار نگرفت .
چین با توجه به راهبرد اعلام شده خود به دنبال آن است که تا سال 2049 به عنوان قدرت برتر آسیا و احتمالا جهان در کنار آمریکا به عنوان هژمون مطرح گردد . جنگ اوکراین و پیامد های آن می تواند در رسیدن چین به اهداف 2049 خود تاثیر منفی گذارد و این چیزی است که چین هنوز آمادگی آن را ندارد بنا براین تلاش دارد با میانجی گری جنگ اوکراین را به صورت آبرومندانه خاتمه دهد. هر گونه حمایت علنی و مستقیم چین از روسیه در جنگ اوکراین می تواند به رویارویی آمریکا و غرب با چین منتهی شود و اقتصاد این کشور را نابود کند.
جنگ اوکراین می تواند آغازی بر پایان دوران گذار به نظم بین المللی جدید باشد.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل