Developed in conjunction with Joomla extensions.

اتوپیای صلح ایرانی؛ با تاکید بر سیاست وحدت در کثرت(بخش اول)

دکتر محمد منصورنژاد[1]

این نوشتار پس از نکاتی مقدمی تحت عنوان مدخل سخن، به اتوپیای صلح ایرانی پرداخته و نکاتی تحت عنوان نتیجه گیری نیز در انتها می آید.

الف) مدخل سخن

در اینکه فضای سیاسی و اجتماعی ایران امروز، نسبتی با صلح ندارد، بعید می دانم هیچ متفکر مستقلی، تردید داشته باشد. فضای کشور بسیار نامناسب بوده و خشونت و ناصلح در ابعاد مختلف موج می زند.همین مدعا را از ایران جغرافیایی، می توان به «ایران فرهنگی» نیز تعمیم بخشید. از آنجا که نگارنده به مناسبت های مختلف نکات مقدماتی (از طرح مساله تا....) پیرامون صلح را در نوشته هایش آورده است[2]، در اینجا و در مدخل سخن، پس از ذکر تز نوشتار, تنها به شرح برخی مفاهیم، بسنده می گردد:

-تز نوشتار

سلبی: اگر اتوپیای صلح ایرانی، بر اساس «سیاست کثرت در وحدت» تعریف و تحدید گردد، به شدت آسیب زا و بلکه خطرساز است؛

ایجابی: اتوپیای صلح ایرانی این ظرفیت را دارد که بر اساس «سیاست وحدت در کثرت»، تعریف و تحدید گردد و در این صورت این افق چشم انداز، به نتایج سازنده و سودمندی ختم می گردد.

-مفهوم بندی

1.اتوپیا:

از بین مفاهیم عنوان بحث، «اتوپیا» ( Utopia) بیشتر نیاز به شرح دارد. در لغت، اتوپیا ترکیبی است از دو واژه: ou به معنای نفی و  topos به معنای مکان و فضا و مجموعا به ناکجاآباد[3] و آرمانشهر ترجمه می شود. (البته فضا معنای عامتر از مکان و شهر دارد. هر شهری فضاست، اما هر فضایی، شهر نیست.) پس آرمانشهر، در لغت ترکیبی از دو مفهوم است: «آرمان» (در مقابل «واقعیت») که با تخیل و بلند پروازی نسبت دارد و دیگر «شهر» و «فضا»، که ماهیت زمینی دارد و کاملا با واقعیت و ناسوت سرکاردارد. با این وصف آرمانشهر، ترکیبی از امر خیالی و امر واقعی است. مفهوم شهر؛ جمع، ملت، گروه و جامعه را در خود دارد. بدون جمعیت، شهر و فضا شکل نمی گیرد، بلکه بدون مردمی آگاه، خلاق و پویا شهر موفق شکل نمی گیرد . اما هر فضا و شهری آرمانشهر نیست. به همین دلیل اگر در جایی وضعیتی به راحتی ممکن الوقوع باشد، دیگر آرمانشهر نیست. واژه اتوپیا را «مور»، (متفکر و از مقامات انگلیسی، در قرن 16[4]) جعل کرد و از این رو مفهومی مدرن است و این مفهوم پیشتر در این معنای تازه، سابقه ندارد.

از آنجا که در نوشته مستقل دیگری مفصل از اتوپیا سخن گفتم،[5] اینجا تنها به اشاره گفته می شود که 5 گونه مکان اجتماعی، فضا و شهر می توان تصور نمود. طرح این نکته از آن جهت مهم است که «بررسی تطبیقی» همواره رهگشاست، به ویژه اگر امری و اینجا مفهومی (اتوپیا)، با مفاهیم دیگر و به صورت اخص با متضاد خود مقایسه گردد. (گفته اند: تعرف الاشیاء باضدادها و می گویم: تعرف المفاهیم باضدادها[6]):

یک: توپیا (Topia) مکان و شهر به معنای واقعی ( Actual word) در علوم اجتماعی است، (اعم از شهر کوچک، متوسط و یا کلانشهر که در آن زندگی می کنیم و یا فضاهای بزرگ و کوچک) و البته چنانکه اشاره شد، مفهوم فضا، عامتر و انتزاعی تر از شهر است و شهر تنها یکی از مصادیق آن است؛

دو: هتروتوپیا (heterotopie )، جایی كه همه چیز در آن متفاوت و دگر است (جایی كه اعضای آن اتصالات قابل فهمی از هم ندارند). «هتروتوپیا» مشتق شده از واژگان یونانی هتروس(heteros) به معنای «دیگری» و توپوس (topos) به معنای «مکان» است. هتروتوپیا در اصل اصطلاحی پزشکی است و اشاره به بافت خاصی دارد که در محلی غیر از محل معمول رشد می‌­کند. این بافت، بیماری یا به‌طور مشخص خطرناک نیست، فقط در جای دیگری قرار گرفته است، نوعی جا­به­‌جایی. به تعبیر میشل فوکو، «هتروتوپیا» یا دگرمکان، در توصیف فضاهایی که به‌طور هم‌زمان، فیزیکی و ذهنی هستند، بکار می رفته، به نحوی فضای زندگی ما را به چالش می­کشند و یا زیر سوال می‌­برند. این فضاها هم در زندگی بدوی و هم مدرن نمونه دارند.

 از نگاه نگارنده، خود هتروپیا هم می تواند مصادیق گوناگونی داشته باشد: فضای مجازی و آنلاین و مثلا «متاورس»[7] (فرا جهان) یا «مولتی ورس» (چندجهانی) از مصادیق آن است. در این موارد از فضای متنی تا پادکست و تصویر و ... به صورت ترکیبی امکان ظهور و بروز دارند.

در هتروپیا با زبان های مختلف (هنری یا غیر هنری؛ جدی یا طنز و شوخی، بااستفاده از امکانات مجازی و یا واقعی)، هم وضع واقعی و موجود نقد می شود و هم نگاه ایدئولژیک مرتبط با برخی نگاههای اتوپیایی زیر سوال می رود (و نیز نگاه های ایدئولژیک غیرمرتبط با اتوپیا) و از مطالبات مدینه فاضله ای نیز اظهار نارضایتی می گردد و در مجموع، گفتمان قدرت به چالش کشیده می شود؛ بدون اینکه لزوما اصالت داشته و یا لزومی به ماندگاری داشته باشد. به همین جهت، فضای هتروپیایی، در مقابل وضعیت جاری و رسمی از نوعی جذابیت به ویژه برای نسل های جدید برخوردارند. ناگفته نماند که «فضاهای متفاوت» یا هتروپیای فوکو، به جهت آنکه به صورت مختصر، مبهم و مجمل بیان شده،  بسیار محل چالش متفکران مختلف بوده و از آن برداشت واحدی وجود ندارد.[8] در نهایت مرتبط با بحث حاضر می توان گفت که فضای هتروپیایی از اتوپیایی، واقعی تر هستند و مشاهده پذیرتر.

سه: مدینه فاضله[9] که عمدتا خیالی و در روی زمین غیرقابل تحقق است: بی جغرافیا؛ بی جمعیت و بی زمان و بی معماری اند. ایده افلاطون در حاکم شدن حکیم (فیلسوف شاه) در کتاب «جمهور» (در جلد دوم مجموعه اثار افلاطون) ارجاع به مدینه فاضله و جامعه اشتراکی آرمانی است. از نظر آگوستين قدیس، "شهرخدا" همچون مدينه فاضله‏اى است كه در مقابل شهر خاكى و مدينه اين جهانى و ضاله قرار دارد و خدا، به جای عقل و حکمای افلاطونی می نشیند[10]؛ هدف جامعه الهى و شهر خدا هم تحقق دادن دو چيز است: صلح و عدالت.

می دانیم که «فارابی»، موسس فلسفه اسلامی، کتابی تحت عنوان «اندیشه های  اهل مدینه فاضله» دارد. در فرهنگ اسلامی، داستان «حی بی یقظان از ابن سینا و ابن طفیل[11](متفکر اندلسی قرن ششم قمری) نیز به نوعی بیان مدینه فاضله است. نیز سهروردی در دو رساله «آواز پر جبرییل» و «فی حقیقه العشق»، عالم مثال را ناکجا آباد (آرمانشهر) معرفی می کند. (هاشمی» پاییز 1392).

چهار: اتوپیا یا  آرمانشهر همانگونه که اشاره شد، ترکیبی از شهر خیالی و واقعی است که خود اقسامی دارد. به عبارت دیگر همه کسانی که از آرمانشهر بحث نمودند (از مور تا....)، آرمانشهرشان، یک شکل نیست.[12]برای گذر سریعتر از مقدمات، توقف بیش از این در مفهوم آرمانشهر در قیاس با شهرها و مکان های دیگر نمی شود. (البته در ادامه و اصل بحث، دوباره نکاتی در باب آرمانشهر می آید.)

پنج: ضدآرمانشهرها یا دیستوفیا یا دیستوپیا  dystophia))؛ ویران شهر، خراب آباد، مكانی كه همه چیز در آنجا بد است و ویژگی منفی در آن چیرگی دارد (ایده امثال هاکسلی؛ به ویژه در کتاب «دنیای قشنگ نو»  و جرج اورل و....). دست­­کم نتیجه آرمانشهر به عنوان یک ایدلوژی و با نگاهی ایدئولژیک، یک تمامیت خواهی و ویران شهر است. به نظر می رسد حملات پوپر درکتاب «جامعه باز و دشمنانش» به افلاطون، از این منظر قابل درک است. او ضمن اینکه برنامه سیاسی افلاطون را توتالیتری می بیند، در مقابل شیوه مهندسی ناکجاآبادی، ایده «مهندسی تدریجی» را پیشنهاد می کند. (پوپر: 1380، ص354 و 373). البته به نظر «روویون» در کتاب آرمانشهر در غرب، اینها ضدآرمانشهر نیستند، بلکه آرمانشهرهایی در جهت مخالف اند، که طرح و موضوع آرمانشهر را وفادارانه، بازگو می کنند تا نشان دهند که هر یک از آن کارهای نیک اگر به نهایت مطلق خود کشانده شوند، سرانجام انسانیت را به خطر می اندازند. (روویون:1385،  ص16).

حاصل این بحث تطبیقی آنکه: یک؛ آرمانشهر با دنیای واقعی ارتباط دارد، ولی از نظر زمانی به چشم اندازی دور توجه دارد و ممکن است تحقق نیابد. آرمانشهر با مدینه فاضله نسبت ندارد، از آن جهت که مدینه فاضله برای سرای غیرناسوتی طراحی شده است. آرمانشهر با  هتروپیا هم تعارض ندارد و بخشی از آرمانشهر، در فضای هتروپیایی می تواند ظهور و بروز داشته باشد و گفته شد فضای هتروپیای قابل دسترس تر از فضای اتوپیایی است. آرمانشهر با ضدآرمانشهر، در تضاد است و دست کم در اتوپیای مورد نظر ما (اتوپیای ایرانی صلح)، تلاش بر ارایه تصویر سازنده از افق آینده است. و از این رو مدعای ضدصلح بودن آرمانشهر، از نگاه طرفداران دیستوپیا، مقبول نمی افتد؛ چون تنها نتیجه اتوپیا، ویرانی نیست. بلکه در اینجا تلاش است تا اتوپیایی از صلح ایرانی ارایه شود که با توسعه یافتگی و مردمگرایی نسبت دارد.

2. صلح:

با مراجعه به ادبیات موجود صلح، در سطح جهانی دو مکتب صلح از برجستگی خاصی برخودارند: مکتب صلح شرقی؛ با محوریت اندیشه «گاندی» و مکتب صلح غربی (به ویژه منطقه اسکاندیناوی)؛ با محوریت اندیشه «گالتونگ»؛ از جهت آکادمیک ایده گالتونگ منقح تر است. اجمالا صلح از نگاه «یوهان گالتونگ»(متفکر نروژی، که به پدر مطالعات صلح شهرت دارد)، دو بُعد منفی و مثبت دارد. صلح منفی، جایی است که خشونت  صریح و مستقیم (مثل تجاوز و جنگ) نباشد. اما صلح مثبت، اقداماتی است که به نفی خشونت های غیرمستقیم (فقر؛ گرسنگی، تبعیض) می انجامد و به نبود خشونت ساختاری ختم می گردد[13].

3. ایران:

شامل ایران در جغرافیای کنونی و ایران فرهنگی (ایرانی- اسلامی).

4. سیاست:

 مراد از مفهوم «سیاست» [14]در عنوان نوشتار (سیاست وحدت در کثرت)، خط­ومشی ( policy) است، که هم در سطح ملی و کلان (اینجا در سطح ایران) و در علوم اجتماعی، به ویژه علوم سیاسی، کاربرد دارد و هم در سطح خُرد.

5.تعریف «وحدت در کثرت»:

 این مفهوم در فلسفه، کلام و عرفان بسیار محل تامل است، ولی چون در این نوشته آن معانی مقصود نیست، از شرح آن دیدگاهها خودداری می گردد. این نوشتار با تفسیری اجتماعی، به شرح زیر، به وحدت در کثرت می پردازد (نه لزوما مثلا معنای عرفانی آن[15].) در این سنخ مباحث (عرفانی؛ کلامی و....) چون پای وحدت با خدا در میان است، کثرات دست کم گرفته شده، سایه، بلکه هیچ قلمداد می گردند. اما در این نوشتار، مراد وحدت در کثرت، به معنای اجتماعی آن است و افراد نه در برابر خدا، بلکه در برابر هم مقایسه می شوند، اینجا حتی در نگاه دینی هم دیگر نمی توان فضیلت برخی بر برخی دیگر را فرض گرفت. بلکه مراد آن است که مسیر وحدت و همراهی را به دو شکل می توان پیمود: شکل اول مذموم و حالت دوم ممدوح است:

یک: همه بدور کسی و یا چیزی که قدرت و اقتدار (واقعی یا ادعایی) دارد، جمع شده و از آنجا هویت یابند و به رسمیت شناخته شوند. به عبارت دیگر جز افرادی که محورهای اتحادند، بقیه دست کم گرفته شوند. (وحدت همه با من)؛ تمثیل «وحدت پادگانی»برای این شکل همراهی، گویای مقصود است که مثلا در یک «رژه» کاملا نمود دارد: همه نظامیان، پاها را همزمان به اندازه واحد حرکت می دهند و....، افراد در جمع، مستحیل می شوند. (کثرت در وحدت)

دو: وحدتی که همه کنشگران اجتماعی با تفاوت هایشان، به رسمیت شناخته شده و با این فرض، به سوی وحدت حرکت کنند. (همه با هم). تمثیل وحدت «ارکستر موسیقی» (سمفونی یا مجلسی و....) برای فهم این قسم وحدت، مفید است. در حالیکه اقسام ساز[16] و انواع صدای تولیدی در گروه ارکستر در سالنی وجود دارد، اما در نهایت با هارمونی کامل، صدای واحد و دلنشین خلق می شود و برای دیگران هم دست کم صلح درون خلق می کند. در حین اجرا هر کدام از کنشگران شخصیت و کرامتشان حفظ می گردد، و تفردشان مقبول است. در این کار جمعی، در عین حال که رهبر ارکستر نقش محوری دارد، اما هویت و استقلال هنرمندان محفوظ می ماند.[17](وحدت در کثرت)

در این نوشتار شکل دوم وحدت یاد شده که نماد وحدت در کثرت می باشد، مبنای سخن است.

ب) اتوپیای صلح ایرانی

در این قسمت از سخن، مباحث اصلی به صورت گذرا مطرح می گردند:

1.چرا تعبیر اتوپیای صلح در این نوشتار آمد؟ چون اتوپیا غایتی صعب­الحصول است و بسیار دور دست. اما محال نیست و با تدبیر ممکن الحصول است. از نگاه نگارنده، ما ایرانیان تا صلح مطلوب، راه زیاد و پیچ در پیچی در پیش رو داریم.  اتوپیاست؛ چون «تغییر پاردایمی» و «انقلاب کپرنیکی»، در اندیشه و عمل ایرانیان را می طلبد. سیاست و استراتژی پیشنهادی برای چنین صلحی، اصلا مسیر سهلی برای پیمودن نیست. بالاتر آنکه فعلا جغرافیای صلح ایرانی، اصلا مشخص نیست و با اینکه همگان آرزوی آن را دارند، اما کسی نمی داند دقیقا و با چه مکانیزم و در چه زمانی می توان بدان رسید! بدین جهات در ایران امروز، تحقق صلح یک رویا و اتوپیاست. مشکل آنجا رخ می نماید که صلح مورد نیاز متناسب با نیازهای زمانه نباشد و رسیدن به صلحی معقول و مردمی برای جامعه با پیشنه فرهنگی تاریخی فعلا بسیار دور دست و بلندپروازانه است و از این رو با اتوپیا پیوند می یابد.

2.ذکر دلایل و مستندات:

اگر پرسیده شود به چه دلیل ادعای وضعیت ناصلح در ایران امروز می شود؟ به نظرم شواهد مدعا را در همه اقشار می توان دید. به عنوان نمونه به مصادیقی در ادامه اشاره می گردد:

 یک: نخبگان سیاسی در روزگار ما،  برای ختم منازعات، بر شکل گیری «دولتِ یکدست» توسل می جویند! و از این رو دست به خالص سازی می زنند! در وسایل ارتباط جمعی گویند: ایران به حزب اللهی ها تعلق دارد و یا هر کسی موافق با ما نیست، از ایران برود (هم زمان شاه بود و هم الان). ایده دولت متمرکز و پادگانی برای وحدت بخشی در ایران به قدری جدی است، که اگر کسی ایده «فدرالیسم[18]» (شیوه تدبیر متکثر) برای کشور را بدهد، به شدت از سوی دیگران مورد هجوم قرار می گیرد. مهمترین استدلال آن که در این صورت متحد نمی شویم، بلکه شکاف و خشونت دامن زده می شود و ایران تجزیه می شود (که خود اقرار به عدم بلوغ است). در حالی در شعار ادعای سیاست واحد در ایران است! که در «بلوچستان» برخی از مردم هنوز شناسنامه ندارند، بچه ها در کَپَر درس می خوانند و اما خانواده های اصحاب قدرت برای ارتقای تحصیلی بچه های خود، در پایتخت، مدارس خصوصی دایر می کنند! و این یعنی تعارض و نه صلح.

دو: در گفتمان فقهی اسلامی، سخن از «دارالاسلام»  بوده و هست و داعیه تحقق وحدت همه مسلمانان، ذیل اصطلاح «امت واحده»؛ حال آنکه واقعیت جهان امروز کشورها و ملت های گوناگونی است که حتی دو «جمهوری اسلامی» (ایران و پاکستان) علیه هم موشک می پرانند، بدون اینکه به غیر مسلمانان (مثل اسراییل) یک موشک بزنند! ایده ای که به جای صلح، ناصلح را در میان مسلمانان و منطقه دامن می زند.

نیز نخبگان مذهبی پیش و پس از انقلاب بدنبال «تقریب مذاهب»اند، تا کثرت های مذهبی را به وحدت بدل سازند و تنازع ها را به دوستی؛ اما نتیجه گاه حتی معکوس بوده است! «از قضا سرکنجبین صفرا فزود»! به عنوان شاهد، مرحوم «یوسف قرضاوی» از اندیشمندان بزرگ و برجسته اهل سنت، در چند دهه پیش در نشست های مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در ایران، حضور موثر و فعالانه داشت، اما در اواخر عمر نه تنها از حضور در این گونه مجامع خودداری می­کرد،؛ بلکه علیه این سنخ نشست ها موضع گرفت.

 سه: ادبا و عرفای ایرانی در طول تاریخ ایده وحدت و یکپارچگی دادند. به عنوان نمونه «سعدی» در باب اول گلستان می سراید:

بنی آدم اعضای یکدیگرند        که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی بدرد آورد روزگار     دگر عضو ها را نماند قرار

 اما در عمل ما ایرانیان، که حامل آن جنس مواریث ریشه دار فرهنگی هستیم، در قبال حوادث پیش چشمان ما (اکراین و غزه)، چقدر ملت ایران احساس درد می کند؟ چرا چنین اتفاقی نمی افتد؟ چون این روایت بی اشکال نبوده و دور از واقعیت است. (جدای از اینکه از برخی ایرانیان صدای نه غزه؛ نه لبنان شنیده شد!، و این یعنی شکاف و نه همدلی و همدری.

چهار: خداوندان اندیشه در روزگار ما با اینکه شعار اصلاح و صلح دارند، اما در عمل حتی با هم نمی توانند خارج از ایران و در فضای آزاد غرب گفتگو کنند (منازعه فکری سروش-کدیور در این سالها). در داخل که منازعات ذهنی و عینی شدیدتر است.

پنج: در داستان جنبش«زن، زندگی، آزادی»(سال 1401)، اختلاف و ناصلح آنجا خود را نشان داد که اصحاب قدرت و بسیاری با نگاه مردسالارانه، هویت و استقلال زنان را سالهاست به رسمیت نمی شناسند و می گویند آنگونه که ما می خواهیم باید زندگی کنید و لباس بپوشید!. این شکاف جنسیتی به خوبی حکایت از ناصلح دارد.

3.آسیبهای ایده کثرت در وحدت:

اما چرا صلح ایرانی تا کنون محقق نشده است؟ برای اینکه تا کنون سیاست صلح جویی در مسیر خطا بوده و می خواست با حذف کثرات، به وحدت و همدلی برسد؛ حال آنکه تکثر و تنوع، واقعیت جهان ناسوتی است. اشکال آنجاست که صلح پیشنهادی بر اساس ایده همه با من و متمرکز است و گوناگونی شخصیت ها و بازیگران دیده نمی شود. این شیوه نگاه، آسیب های اساسی دارد:

 یک: استعدادهای دیگران را می سوزاند؛

دو: به غلط حس خودبرتر بینی به رهبران و نخبگان می دهد. (برای همه تصمیم می گیرند و دیگران را موظف به اطاعت می بیند.)؛

سه: چون مخالف طبع بشری است، و واقعیات را انکار می کند، از آن استقبال نمی شود، و سبب اختلافات می گردد. از این رو لاجرم برای تحقق، به زور و استبداد تمسک جسته می شود. (به زور با من هماهنگ شوید!)

چهار:  مخالف عقل و نقل هم هست و از این رو موجه نیست. مثلا در قرآن خطاب به حضرت رسول می گوید: انما انت مذکر؛ لست علیهم بمصیطر (غایه: 2-21)، یعنی تو جز تذکر دهنده نیستی و بر آنها سیطره و هژمونی نداری؛ با اینکه قرار بود، پیامبر محور همه امور باشد. کلام امیرالمومنین در «غرر الحکم» آن است که کثره الوفاق نفاق؛ یعنی زیادی موافق بودن نشانه نفاق است و ....). سایر دلایل مطرح شده در این نوشتار که عقلی اند.

پنج: سیاست کثرت در وحدت، لاجرم نتیجه اش بزرگ کردن اقلیتی و کوچک کردن اکثر مردم است، که تبعیض آلود و ضداخلاقی و تفرقه آفرین است.

شش: برای نسل جدید که آگاه و به روز است، این سیاست بیش از سابقین ایجاد تفرقه می کند. چون اینان مقاومت می کنند و اصحاب قدرت هم فشار را بیشتر می کنند و ناصلح به صورت مضاعف شکل  می گیرد.

ادله شش گانه بالا به خوبی نشان داد که سیاست کثرت در وحدت، جز تفرقه و آسیب چیزی در پی نداشته و به نتیجه موجهی ختم نمی گردد.

[1] .دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تهران و عضو هیات مدیره و مسئول کمیته دین پژوهی انجمن علمی مطالعات صلح ایران.  این نوشته پی نویس بحثی است که در 23 بهمن 1402 در خانه اندیشمندان علوم انسانی ارایه گردید.

[2] . به عنوان نمونه در کتاب صلح در ابعاد گوناگون: صلح با خود، با خدا، با طبیعت و با دیگران، انتشارات جوان پویا

[3] .در کتاب زیر، مترجم اثر ترجمه اصطلاح Utopian  را «ناکجاآباد» آورده است؛ بدون آنکه نویسنده و مترجم، در باب وجه نامگذاری کتاب در فهرست مطلب و مقدمات و حتی متن، چیزی بگویند: رهنما، علی (1383) مسلمانی در جستجوی ناکجاآباد: زندگی نامه سیاسی علی شریعتی، نشر گام نو (چاپ سوم). در «موخره» کتاب، اما آمده که شریعتی نگاه ثنوی داشت و مسایل را بر اساس نگاه شیطانی در مقابل خدایی تفسیر می کرد. او در یک انقلاب اجتماعی نهایی، پایان بی عدالتی، اختناق و نابرابری را می دید..

[4] . مور در قرن شانزده با لوتر هم عصر بود و در محاکمه اش نقش داشت و به شدت پروتستانها را مرتد و ملحد و شایسته مجازات می دانست؛ در عین حال هم او که در اوتوپیا از رواداری سخن می گوید. مور، در نهایت با اینکه جزو مقامات عالی نظام انگلستان بود؛ در دفاع از باورهای کاتولیکی اعدام شد! (ماکیاول در سال 1513 شهریار را نوشت و مور کتابش را سال 1516و لوتر در سال 1517 به عنوان مصلح ظاهر شد.) برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به مور، تامس (1387) یوتوپیا، ترجمه داریوش آشوری – نادر افشار نادری، تهران، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی (چاپ سوم).

[5] .سیری بر مدینه فاضله و اتوپیا با تاکید بر آرمانشهر مردمگرای اسلامی. مجله  عصر اندیشه ؛ شماره 33 (در حال انتشار).

[6] .واژه ها و مفاهیم در قیاس با هم حالت های مختلف دارند. چه خوب است از این منظر در نوشته مستقلی مفهوم صلح مورد بررسی قرار گیرد: 1.هم خانواده (صلح=صالح؛ اصلاح، مصالحه؛ صلاح). 2. متضاد (صلح # جنگ، خشونت، قهر). 3. متمایز (صلح- خانه؛ ماشین؛ میز). 4. مترادف (صلح= دوستی، مهربانی، آشتی، وحدت). 5.متشابه، که کلمات در تلفظ همسانند (خوار و خار)، ولی معنای متفاوت دارند. از این نظر برای مفهوم صلح، واژه مشابهی به ذهن نگارنده نمی رسد.

اما در متن بالا مفاهیم متضاد و متمایز و ... آرمانشهر مورد بررسی قرار گرفت.

[7] . در حقیقت متاورس، ترکیبی از سه فضاست و در عین حال فضای خاص خود است: یک: برخی ویژگی های جهان واقعی ( Actual World) را دارد (مثلا سه بعدی بودن و حس حضور در فعالیت ها)؛ دو: برخی ویژگی های دنیای آنلاین ( Online World) را دارد (همانند متصل به اینترنت بودن، تعریف اکانت، هویت مجازی و....)؛ سه: ویژگی های فضای سومی را نیز می توان بدان افزود و آن دنیای چند بعدی و باصطلاح چند جهانی یا مولتی­ورس (Multi Verse) است (مثل تعاملی بودن محدود و سه بعدی بودن و حضور در چند دنیا، مثل فیلم های مرد عنکبوتی). برعکس مولتی­ورس، «متاورس»(meta verse)، فضای دیجیتالی را ارائه می‌کند که در آن می‌توانید تجربه فعالیت‌های زیادی را به صورت مستقل داشته باشید.. تفصیل بحث در مقاله نگارنده تحت عنوان: مناسبات ادیان با صلح و ناصلح متاورس که در مجموعه مقالات فارسی ششمین همایش انجمن علمی مطالعات صلح ایران: ادیان و صلح آفرینی هزاره سوم: فرصتها و چالشها (بهار 1402) آمده است.

[8] .در این زمینه دست کم مراجعه شود به مقاله جانسون، پیتر (بی تا) کشف فضاهای متفاوت فوکو، ترجمه آتنا کامل؛ در «سایت فضای دیالکتیک»؛ در این مقاله از جمله منبع بحث، مقدمه کتاب «نظم اشیاء»، از فوکو معرفی شده است. از نکات مهم این مقاله آن است که از نگاه فوکو، گرچه در قرن 19 از زمان، قدسی زدایی شد (زمان سکولار)، ولی فضا همچنان در ارتباط با دین معنا می شود. نیز مثالهای فوکو از دگر فضاها، مصادیقی از این جنس اند: قبرستان؛ زندان؛ تیمارستان؛ ییلاق های تفریحی و....

www.dialecticalspace.com

[9] .برخی مترجمان برای مدینه فاضله این معادل انگلیسی را آوردند:  Ideal State. اما «برتراندراسل، در کتاب تاریخ فلسفه غرب،  برای مدینه فاضله افلاطونی معادل  Utopia را آورد ( Russell:1945, p104)، که به نظر می رسد، دقیق نیست. در جستجوی اینتنرتی هم برخی مترداف های اصطلاح مدینه فاضله عبارتند از: bliss/ paradise/ fairyland/ dreamland/ dreamworld

[10] .دست کم برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به:  منصورنژاد، محمد (1389) مقایسه شخصیت و دیدگاههای امام محمد غزالی و آگوسیتن قدیس، انتشارات جوان پویا

[11] .داستان سیر تحول یک نوزاد به شکل خیالی که بی ارتباط با دیگران و با الهام از طبیعت رشد می کند. (حکایت تمثیلی و سپس ورود سلامان و آبسال) و....

[12] . کتاب «آرمانشهر در غرب» (اثر فردریک روویون: 1385)، پس از مقدمه ای مفصل و عمیق، چهار سنخ آرمانشهر را بررسی کرد: 1.از فضای بسته تا کائنات (مور- هوگو)؛ 2.آرمانشهر همچون دستگاه هنجارها (منتسکیو- مورلی)؛ 3.آرمانشهر، تصویر کمال (افلاطون- بیکن)؛ 4. بهشت بازساخته  (سِن پی یز راهب  و زولا). 

[13] . برای آشنایی بیشتر دست کم مراجعه شود به مقاله: نوجهانی شدن صلح جویانه (صلح سیاره ای): چارچوبی تئوریک از مفهوم صلح ایرانی در روابط بین الملل. اما آثار خود گالتونگ که طی چند دهه تولید شده اند، برای مطالعه گسترده تر ، در فهرست منابع معرفی شدند.

[14] .نگارنده در کتاب سیری بر اندیشه سیاسی متفکران ایرانی اسلامی: ج1، سه معنای از سیاست را برشماری نمود: معنایی که در علم سیاست مراد است (فارغ از ارزش)؛ معنای که در نظام های سیاسی مقصود است (ارزشی) و سوم سیاست به معنای خط مشی.

[15] .برخی از عرفا و متصوفه معتقدند که بر جهان، وحدت محض حاکم است و غیر خدا هیچ چیزی حقیقتا موجود نیستند. مثلا شیخ «محمود شبستری» در دیوانش  (گلشن راز) در باب وحدت، از جمله سرود:

من و ما و تو و او هست یک چیز    که در وحدت نباشد هیچ تمییز (بیت 449)

حلول و اتحاد اینجا محال است   که در وحدت دوئی عین ضلال است. (بیت 454)

چه شک داری در آن کین چون محال است   چو با وحدت دوئی عین ضلال است

عدم مانند هستی بود یکتا    همه کثرت ز نسبت گشت پیدا (بیت های 713 و 714)

اما ملاصدرا با الهام از حکمای ایران باستان، بر این باور بود که اصل کثرت در جهان، واقعیت غیر قابل انکار است و منافاتی با وحدت ندارد و این کثرات به نوعی به وحدت باز می گردد. (شیروانی: 1377، ص182). در وحدت وجود، مثالی برای بیان مقصود مفید است. در یک قطره آب، ویژگی های دریا هست، تنها تفاوت آنکه، قطره محدود است و دریا گسترده. وجود هم در همه جا هست و محدودیتها نباید سبب شود که دیده نشود. به تعبیری (از دکتر سروش) خوب است به جای اینکه گفته شود: خاک و درخت و انسان، وجود دارند، به صورت وارونه، گفته شود: وجود، به صورت خاک و درخت و انسان درآمد، تا هم تقدم و هم اصالت وجود دیده شود و وحدت وجود هم قابل فهم گردد. (البته فلاسفه ای هم گفتند فقط واجب الوجود واحد است و نه ممکن الوجود، که موجودند.)

[16] . در کتاب درسگفتارهای دین و موسیقی، از جمله آوردم: معمولاً آلات و آدوات موسیقی را به چند دسته تقسیم می‌کنند: یا مهتزه، به معنای ارتعاشی هستند؛ و یا ذوات نفخ، دمیدنی و بادی هستند. آن دسته که مهتزه است خود بر دونوع­اند: اگر به همراه تار باشند، به آن زهی و آوازهای پوسته‌ای گویند. مثل: تار، سه تار، سنتور، چنگ، کمانچه، عود، گیتار و ... اگر بدون تار باشند، به آن ضربی گویند. مثل: طبل، دهل، تنبک و دف که ابزار و ادوات ضربی هستند. مواردی هم ترکیبی هستند. مثلا دستگاه‌هایی که برای استفاده از آن به همکاری دست، پا و دهان برای دمیدن نیاز است؛ و این کار نیاز به تمرکز بالا دارد. این تقسیم­بندی معمولاً ادوات قدیمی را شامل می‌شود. با آمدن ابزار جدید بسیاری از این تقسم­بندی‌ها تغییر کرد. استفاده ابزار و ادوات جدید و یادگیری آن بسیار آسان‌تر از ادوات قدیمی است.

[17] .دو شکل یاد شده بالا، به مفاهیم «تونیس» نزدیکند، که وحدت پادگانی با اجتماع او تحت عنوان «گمینشافت» و وحدت ارکستری با جامعه مورد نظرش تحت عنوان «گزل شافت»، تا حدودی تطبیق می کند. شرح بحث تونیس در : ساروخانی، باقر (1380) جامعه شناسی ارتباطات، انتشارات اطلاعات، چاپ دهم، ص55

[18] .بسیاری از کشورهای جهان مدل فدرالیستی دارند: از جمله امارات متحده عربی؛ پاکستان؛ کانادا؛ آمریکا؛ روسیه؛ آلمان؛ مالزی، آفریقای جنوبی، سوئیس، بلژیک، اتریش و....

تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

سخن سردیبر

دکتر زهرا شریف زاده سردبیر مجله
دکتر زهرا شریف زاده سردبیر مجله
دکتر زهرا شریف زاده سر دبیر مجله
دکتر زهرا شریف زاده سر دبیر مجله ایرانی روابط بین الملل 

گفتگو

دکتر امیر هوشنگ میر کوشش در گفت و گو با ایلنا
دکتر میرکوشش در گفت‌وگو با ایلنا

یادداشت

دکتر محمد منصورنژادعضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران 
دکتر محمد منصورنژادعضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران 
دکتر محمد منصورنژادعضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران 
دکتر محمد منصورنژادعضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران 
دکتر میکائیل سانیار در گفتگو با بوکان پرس
دکتر تاج الدین صالحیان دکتری تخصصی روابط بین الملل ،دکتر حمید احمدی نژاد  ...
🖋مهدی مستفید کارشناس حقوق ودانشجوی ارشد حقوق دادرسی اداری
میکائیل سانیار دکتری مسائل ایران
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش(دکتری تخصصی روابط بین الملل)

مفاهیم و نظریه ها

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش مدیر مسئول مجله ایرانی روابط بین الملل و عضو هیئت ...
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش

مطالب پربازدید

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
متن سخنرانی دکتر امیر هوشنگ میرکوشش به مناسبت 18 می روز جهانی موزه و میراث ...
دکترامیرهوشنگ میرکوشش

تبلیغات

فراخوان مقاله

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.