دکتر زهرا شریف زاده
انتخابات نشاندهنده مقاطع حساسی است که در آن «بازی اعتماد» بین بازارهای مالی و بازیگران سیاسی و از طرف دیگر جمعیت هر کشوری اغلب به روشهای واضحی انجام میشود بگونه ای که تغییرات ثابت و قابل پیش بینی در رأی دهندگان نقش مهمی در تعیین چشم انداز سیاست هر کشور ایفا میکند اینکه آیا بازارها به انتخابات پاسخ مثبت یا منفی میدهند، و با چه شدتی، ارزیابی سرمایه گذاران از نامزدها و سیاست های مورد انتظار آنها را نشان می دهد. به ویژه در کشورهای در حال توسعه، که عدم اطمینان سیاسی بالا و شرایط داخلی نوسان است، واکنش های بازار می تواند شدید باشد. بازارها می توانند عدم قطعیت انتخابات و خطر سیاست های غیردوستانه بازار را با فرار سرمایه، نرخ های بهره بالاتر، کاهش ارزش سهام در بازار سهام و کاهش ارزش پول کاهش دهند.چنین واکنشهایی در بازار میتواند با افزایش هزینه سرمایه برای عوامل خصوصی، ایجاد نوسانات اقتصادی بیشتر بر اقتصاد واقعی و افزایش احتمال وقوع بحران های ارزی و بدهی و تأثیرگذاری بر دسترسی دولت ها به اعتبارتأثیر بگذارد. به طور بحرانی، این واکنشهای منفی ممکن است نامزدها و دولتهای تازه انتخاب شده را وادار کند تا سیاستها را تغییر دهند، در حالی که واکنشهای مثبت به منزله مهر تأیید است.با پیشرفت جهانی شدن مالی، محققان به طور فزاینده ای بر بازارهای بین المللی به عنوان مخاطبان اصلی که سیاست گذاران اعتماد به نفس آنها را به دست میآورند، متمرکز شدهاند. لذا واکنش بازار جهانی به انتخابات هسته اصلی بحث در مورد جهانی شدن مالی در کشورهای در حال توسعه است. بگونه ای که بازارهای مالی داخلی (1) به دلیل قرار گرفتن بیش از حد در معرض ریسک سیاسی در داخل، نسبت به بازارهای جهانی قویتر به انتخابات واکنش نشان میدهند و (2) منجر به واکنش بازار جهانی به انتخابات میشوند که در آن سرمایهگذاران داخلی از مزیت اطلاعاتی برخوردار هستند. بررسی ها نشان داده که بر نقش نادیده گرفته شده سرمایه گذاران داخلی در روابط دولت-بازار تحت جهانی سازی محدود تأکید دارد.
اما جمعیت کشورها در چند دهه گذشته به طور اساسی تغییرکرده به طوری که با افزایش سن، تحصیلات بیشتر و تنوع نژادی انتظار است که این تغییرات در چند دهه آینده ادامه یابد.لازم بذکر است که آمریکای امروز ترکیبی از هشت نسل است :نسل گمشده (۱۸۸۰-۱۹۰۰) بزرگترین نسل (۱۹۰۰-۱۹۲۰)نسل خاموش (۱۹۲۰-۱۹۴۵) نسل انفجار جمعیت (۱۹۴۶-۱۹۶۴) نسل ایکس (۱۹۶۵-۱۹۸۰) نسل هزاره (۱۹۸۰-۱۹۹۰) نسل وای/گوگل(۱۹۹۰-۲۰۰۰) نسل زد (۲۰۰۱-۲۰۱۹). از سوی دیگر رخدادهای برجستهای که شناسایی آنها در ساخت این گروههای نسلی ارزشمند است بر این پایه : جنگ جهانی اول - جنگ جهانی دوم - رکود بزرگ - جنگ سرد - سفر به ماه - اختراع اینترنت - گوگل - حادثه ۱۱ سپتامبر و … می باشد.مثلاً در سال 2018 طبق یک گزارش مجموعهای از سناریوهای انتخابات ریاستجمهوری آینده آمریکا - از سال 2020 تا 2036 - بررسی شده که ممکن است با تغییر جمعیت کشور و 50 ایالت آن طی چند دهه آینده تغییراتی به وجود آید.در این میان جنسیت در پیش بینی ها و سناریوها نقش بسزایی دارند و این احتمالاً می تواند در ً توزیع جمعیت بین مردان و زنان تأثیر بگذارد.
آنچه در مورد رأی دهندگان آمریکایی مبرهن است این می باشد که آنها در جوانی تکیه لیبرال و دموکراتیک دارند و با افزایش سن ، محافظه کارانه تر و جمهوریخواه تر می شوند و دلیل متقن آن درانواع خاصی از رویدادهای زندگی مانند مالکیت خانه ، ازدواج و بزرگ کردن کودکان است که سبب می شود افراد با افزایش سن ، محافظه کارانه تر و جمهوریخواه شوند. در بعضی از موارد تمایلات سیاسی نسل های جوان آمریکا با افزایش سن ، به طور قابل توجهی تغییر میکند و به جای تغییر چشم انداز سیاسی ، تعادل سیاسی فعلی را به سادگی بازآفرینی میکنند.
اول ، همه نسل ها به یک اندازه در جوانی لیبرال و دموکراتیک نیستند. نکته قابل توجه ، به نظر می رسد که هزاره ها و نسل زد نسبت به پیشینیانشان در همان سن ، تکیه های دموکراتیک تری دارند. حتی اگر جوانترین نسل های امروز با افزایش سن ، محافظه کارانه تر رشد کنند ، به هیچ وجه مشخص نیست که آنها به همان اندازه محافظه کارانه نسبت به نسل های قدیمی تر رشد خواهند کرد.
دوم ، واضح است که نسل های جوان در هنگام صحبت از برخی از این رویدادهای زندگی محافظه کارانه مانند مالکیت خانه ، ازدواج و بزرگ کردن فرزندان ، در مسیر متفاوتی نسبت به نسل های قدیمی قرار دارند. همه این نقاط عطف ، به طور متوسط ، بعداً در زندگی برای این گروه ها اتفاق می افتد - اگر اتفاق بیفتد این بدان معنی است که اثر محافظه کارانه آشکارا در برخی از نسل های اولیه ممکن است خاموش شود.
سوم، جوان ترین نسل های آمریکا از نظر نژادی و قومی متنوع تر از نسل های قدیمی تر هستند. این مهم است زیرا به نظر می رسد که آمریکایی های غیرسفید پوست نسبت به آمریکایی های سفیدپوست تا حدودی کمتر تحت تأثیر اثرات گروهی قرار می گیرند. بنابراین، انواع تغییرات و تأثیراتی که ما در میان نسلهایی که عمدتاً سفیدپوست هستند ممکن است به طور واضح برای نسلهای متفاوتتر از نظر نژادی و قومی اعمال نشود.
آنچه حائز اهمیت می باشد این است که ترکیب گروه های نسلی در تجزیه و تحلیل شخص تأثیر بالقوه ای بر چشم انداز سیاسی انتخابات آینده دارد. که در چهار سناریو قابل بررسی است:
سناریوی اول: بدون اثرات نسلی الگوهای رأیدهی و مشارکت ،در انتخابات آینده برای همه گروههای جمعیتی که بر اساس نژاد، سن، تحصیلات، جنسیت و ایالت تعریف میشوند، یکسان باقی میماند. تنها چیزی که تغییر می کند اندازه این گروه های مختلف در میان واجدین شرایط است. چنین سناریویی تغییر ترکیب نسلی رأی دهندگان را در نظر نمیگیرد و به عنوان مبنایی برای قضاوت درباره تأثیر ترکیب ترجیحات نسلی عمل می کند.
سناریوی دوم: ترجیحات سیاسی نسلی در انتخابات آینده یکسان باقی میماند. به بیان ساده، به جای این که فرضشود رأی دهندگان جوان با بالا رفتن سن، دقیقاً مانند گروه های مسنتر رأی می دهند.یعنی هر گروه نسلی در انتخابات آینده مانند انتخابات ریاست جمهوری 2016 رأی می دهند. مانند سناریوی اول، این سناریو نیز تغییراتی را در ترکیب اساسی رأی دهندگان بر اساس نژاد، تحصیلات، جنسیت، و ایالت ایجاد می کند.
سناریوی سوم: اثرات نسل با افزایش سن کاهش می یابد. فرض بر این است که ترجیحات سیاسی نسلها در انتخابات آینده، مانند سناریوی دوم، پیش میرود و نسلها با افزایش سن محافظهکارتر خواهند شد.
سناریوی چهارم: نسل های پس از هزاره محافظه کارترند. فرض بر این است کهترجیحات سیاسی نسلی به طور کامل به انتخابات آینده منتقل میشود، اما فرض میکند که نسل زد و نسلی که هنوز نامی از آنها برده نشده است، محافظهکارتر از نسل هزاره هستند.
دو یافته کلیدی از این سناریوها وجود دارد:
اولاً، تغییرات جمعیتی اساسی که کشور آمریکا در چند انتخابات آینده تجربه خواهد کرد، عموماً به نفع حزب دموکرات خواهد بود.رشد پیشبینیشده گروهها بر اساس سن نژاد تحصیلی، جنسیت و ایالت، در میان گروههای متمایل به دموکراتیک قویتر است و یک عامل بازدارنده ثابت و رو به رشد برای حزب جمهوریخواه ایجاد میکند. این امر مستلزم آن است که جمهوریخواهان عملکرد خود را در میان گروههای جمعیتی کلیدی، انتخابات پس از انتخابات، بهبود بخشند تا سهم رأی خود را رقابتی نگه دارند.
دوم، گنجاندن گروههای نسلی بهطور چشمگیری تسریع شده و به طور بالقوه میتواند زمین سیاسی آمریکا را تغییر دهد.بر اساس سناریوی دوم میشیگان، پنسیلوانیا، ویسکانسین، فلوریدا و آریزونا در سال 2020 به سمت دموکراتها حرکت کرده اند و در انتخابات 2024 جورجیا، کارولینای شمالی، تگزاسو اوهایو به فهرست دموکراتها اضافه خواهد شد.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل