دکتر محمد منصورنژادعضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران
- بهار مباحث ژئوپلتیکی («سیاست جغرافیایی» و نه جغرافیای سیاسی) حدودا آغاز قرن بیستم است و با جنگ دوم جهانی به اوج می رسد، و به جهت سوء استفاده ها از آن ایده ها توسط باند هیتلر، مدتی به محاق می رود و سپس در فضای جنگ سرد مجددا احیا می گردد؛ البته این گونه مباحث پیشتر نیز سابقه داشته و اصلا تقسیم جهان به شرق و غرب؛ یا شمال و جنوب و نیز خاور دور و نزدیک، همه بر اساس نگرش ژئوپلتیکی است.
- جهتگیری و غایات مباحث ژئوپلتیکی گرایش به نبرد و منازعه و دست کم رقابت قدرتها داشت و از این رو مباحث ژئوپلیتکی کارکرد اولیه اش برای جنگ بود (ژئوپلتیک جنگ). اما در دهه های اخیر سخن از بازخوانی در نگاههای ژئوپلتیکی و توجه به غایات متفاوت است که برآیند آن می تواند «ژئوپلتیک صلح» باشد؛
- از آنجا که در مباحث ژئوپلتیکی، نقش کلیدی با متغیر «جغرافیا» گره خورده است (تاثیر جغرافیا بر سیاست بررسی می گردد)، و در میان گرایش های جغرافیایی هم «جغرافیای طبیعی» نقش محوری داشت؛ از این رو ژئوپلیتیسین های کلاسیک در مباحثشان به 3 نوع استراتژی زیاد پرداختند: 1.استراتژی زمینی؛ 2.استراتژی دریایی و 3.استراتژی هوایی. با تحول در فناوری ها و دستاوردهای تازه، «استراتژی ترکیبی» (تر کیبی از آن سه، مثلا هوا-فضا) نیز به اقسام سه گانه استراتژی ها اضافه شد. اهمیت این بحث آن بود که ژئوپلیتیسین ها بر اساس آنکه کدامیک از استراتژی ها برایشان در اولویت باشد، نگاهشان برجسته می شد. (مثلا «مکیندر» سرآمد نظریه پردازان استراتژی زمینی و «آلفرد ماهان» استراتژی دریایی و... بودند.)
- به نظرم اگر بحث ژئوپلتیک صلح هم بخواهد به جد مورد توجه قرار گیرد، لازم است بر اساس همین چهار استراتژی (دریایی؛ هوایی؛ زمینی و ترکیبی) به عنوان «الگوی نظری» کمک گرفته و در نگاهی مساله محور با نگاه به مسایل ایران، بدین پرسش ها پاسخ دهد که: اول: در ایران امروز در تعیین و اولویت بندی ها نظام، به ترتیب؛ چهار استراتژی مورد بحث به چه شکل قرار می گیرند و اولویت ها کدامند؟ دوم: اگر با نگاهی انتقادی (ژئوپلتیک انتقادی) نسبت به ژئوپلیتیک جنگ، از ژئوپلتیک صلح طرح بحث شود: هر کدام از استراتژی های چهارگانه یادشده، از 4 جهت نیاز به مداقه دارند: 1. کارگزاران؛ 2.مواد و محتوای بحث؛ 3.روشها و الگو ها و شیوها و نیز 4.غایات و مقاصد، لازم است تامل بیشتر داشت.
- از نظر کارگزاران، با ورود بازیگران جدید (نهادهای غیردولتی و حتی اشخاص، که در عصر ارتباطات و دیجیتال بر سیاستها اثر می گذارند) چه فرصت هایی برای خلق صلح ایجاد می شود؟ و....
-از نظر مواد و مضمون های تازه، مثل مسایل زنان؛ حقوق بشر؛ محیط زیست؛ گردشگری؛ مهاجرت؛ بحران آب و...؛ (به جای مباحث مرتبط با جنگ)، تا چه حد بر ژئوپلتیک صلح موثرند؟ و مسایل نوظهور، جغرافیای طبیعی را تا چه میزان به سوی جغرافیای انسانی سوق می دهند؟ و....
-در روشها وشیوه ها و ... آیا فناوری های تازه، تاثیر بر مباحث ژئوپلتیک صلح ندارند؟ مثلا ارتباط فعالان صلح از طریق اینترنت؛ وب؛ فضای مجازی؛ هوش مصنوعی، سبب می گردد تا مانعی به نام جغرافیا، پشت سرگذاشته شده و با ابزارهای نوین، فعالان صلح، حتی فراتر از دولتها بتوانند با هم سخن کنند! و یا به جای اینکه مثل برخی ژئوپلیتیسین های پیشین سخن از تاثیر جبری جغرافیا بر سیاست گفت، به روش های ابتکاری و اختیاری بشر در هزاره سوم، اهمیت بیشتر داد و.....
-از جهت غایات هم به جای رقابت می توان به مشارکت و به جای نبرد به دوستی ها اندیشید؛ دست کم بدان دلیل که محصول عملیاتی شدن ژئوپلتیک جنگ در قرن بیستم را مثلا در جنگ های جهانی دیدیم (برخی آمارها جدای از مجروحان و آوارگان و... تلفات فقط انسانی این جنگ ها را تا 100 میلیون نفر انسان هم برآورد کردند!). و یا می تواند هدف به جای رسیدن به «صلح منفی» (فقط قطع جنگ و خشونت مستقیم)، «صلح مثبت» باشد که با نفی ساختارهای غلطی که به فقر و تبعیض و در نتیجه خشونت ها دامن می زنند، به صلح سطوح بالاتری اندیشید. و یا ژئوپلیتیسین ها غایت را تامین امنیت از طریق همبستگی با هماسیگان ببینند و از این رو مثلا ایده ایجاد «مجموعه امنیتی منطقه ای» را تعقیب نمایند. و....
محمد منصورنژاد
11 مهر 1403
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل