رضا میرزایی کارشناس ارشد روابط بین الملل
پیروزی قابل توجه ترامپ و بطور کلی جمهوری خواهان در کنگره و انتخابات که دموکرات ها را در وضعیتی حتی نازل تر از سال ۲۰۱۶ قرار داد، نوع خاصی از سیاست های راست گرا را تشویق و جسورتر می کند که معمولا با جریان راست پوپولیست یا راست افراطی توصیف می شود. این البته به معنای تثبیت حزب راست گرا آنطور که در زمانه ریگان بوده است معنا نمی شود و به نظر می رسد ترامپ حزب را دستخوش تغییر نموده است. در اصل جمهوری خواهان اکنون بیشتر یک حزب ملی گرای اقتصادی، محدودیت گرای مهاجرت، با نقش فعال دولت در سیاست های اقتصادی و سیستم رفاهی مبتنی بر شهروندی تلقی می شوند.
این در حالی است که بسیاری از احزاب راستگرا در اروپا، از جمله برخی از احزاب که به عنوان راست پوپولیستی توصیف می شوند، به ترکیبی از ناسیونالیسم در مورد مسائل هویت و مهاجرت با حمایت از بازارهای آزاد و محدودیت در نقش دولت به نظر همچنان متعهد هستند. این انتخابات نشان داد که در حیطه روابط بین الملل رد آشکاری از سوی رأیدهندگان و سیاستمداران جمهوریخواه در رابطه با سیاست خارجی جهانیگرایانه نومحافظهکاران که تقریباً همگی از کامالا هریس حمایت کردند، به وقوع پیوسته است. در اصل شاید بتوان گفت سیاست بین الملل شاهد حرکت ایالات متحده به سوی یک مدل یکجانبه گرایی"اول آمریکا" خواهد بود. اینکه این مدل کاملا انزوایی باشد با احتمال بالا در شک و تردید قرار دارد. این می تواند مانند یک بردار سنگین جمع آوری و تمرکز منافع از بین الملل بسوی ایالات متحده ترسیم شود. این سوال که فرایند در عمل چگونه پیش خواهد رفت ممکن است اما و اگرهای بسیاری نیز در پیش داشه باشد.
بالطبع یک حزب ملی گرای اقتصادی بر بنیان های نخبگی ، شکوفایی فردی و جمعی ، ثروت و بویژه فناوری تمرکز خواهد داشت. در چنین مراحلی افرادی مانند ایلان ماسک جایگاه متمایز تری در عرصه سیاست خواهند داشت. گویا ثروتمند ترین مرد جهان، ایلان ماسک است، مدیرعامل تسلا و اسپیسایکس و مالک شبکه اجتماعی ایکس، که دارای ثروت خالص ۲۵۴.۶ میلیارد دلار (به قولی دیگر ۳۰۰ میلیارد دلار) می باشد. شاید بتوان گفت علاوه بر ارتباط خاص حلقه ثروت و قدرت یا به معنایی تجارت و سیاست، آنچه توانست وی را به دنیای سیاست بیش از پیش نزدیک سازد شبکه اجتماعی ایکس و تاثیر آن در انتخابات اخیر ایالات متحده بوده است. البته شبکه استارلینک و عملکرد آن در جنگ اوکراین نیز در گذشته مطرح بود، و هر چند به نظر می رسد چنین عملکردی بیشتر نوعی آینده نگری ایلان ماسک در ارتباط با شرکت تسلا و نیازمندی هایش بوده!؟ که نتایج آن با آمدن دونالد ترامپ به اتفاق نزدیکتر شده، اما با اینحال ظهور بارز ایلان ماسک در حوزه سیاست به عنوان بازوی قدرت حین معرفی وی در انتخابات اخیر ایالات متحده اتفاق افتاده است. ایلان ماسک که از سال ۲۰۲۲ از جمله هواداران جمهوری خواهان محسوب می شود، فرد ارشد حوزه فناوری، رئیس هیئت مدیره و استراتژیست شبکه اجتماعی ایکس یا همان توئیتر می باشد. برخی اندیشمندان پیش بینی داشته اند از زمانیکه در سال ۲۰۲۲ شبکه توئیتر توسط ایلان ماسک خریداری شد، شواهد اولیه برای میزان یا نوع تغییر محتوا، و همچنین تغییرات خطمشی، نشان داده است که کاربران راستگرا ظاهراً برای بیان نظرات خود حتی تشویق هم شده اند. روند مطرح دیگر ظهور و بیشینه سازی اتاقهای پژواک بهویژه برای دیدگاههای راستگرایانه طرفداران ترامپ بوده است که تا حدی توسط الگوریتم های این شبکه اجتماعی تشدید شده اند. یک مطالعه دیگر نشان می دهد ایلان ماسک الگوریتم شبکه اجتماعی ایکس را طوری بهینه سازی نموده تا پست های خود را برای حمایت از ترامپ تقویت نماید. در تائید، مطالعه ای دیگر نشان داد که از ماه جولای، تعامل با حساب کاربری ایلان ماسک در چنین رسانه ای افزایش ناگهانی و قابل توجهی داشته است، به طوری که تعداد بازدید پستهای او ۱۳۸ درصد، بازتوییتها تا ۲۳۸ درصد و لایکها ۱۸۶ درصد افزایش یافته است. وی همچنین پول را به کمپین انتخاباتی جمهوری خواهان تزریق نموده است.تمامی موارد نشان می دهد ایلان ماسک برنامه هایی در حوزه سیاست در ذهن خود دارد! و البته مدل پیچیده تری از لابی انتخاباتی (سیاسی) متوسل به فناوری را به ذهن وارد می سازد.
در جایی که ترامپ وی را "ستاره متولد شده" لقب داده تا حدی مشخص است که چنین تاثیراتی، شگرف تلقی شده، با اینحال پیش بینی می شود این ستاره در دنیای سیاسی و حتی سیاست خارجی آتی ایالات متحده دنباله هایی داشته باشد! که تا حدودی به ردیابی آینده جنگ اوکراین و روابط ایالات متحده با روسیه، چین و اتحادیه اروپا کمک می کند. این مجموعه بخش قابل توجهی از اولویت های امنیت ملی ایالات متحده را در بر گرفته و به قولی درگاه سیاست های اعلامی دونالد ترامپ در نظر گرفته می شود.
از طرفی تلفیق بسیار پیچیده ای از شعار " اول آمریکا " را در فضای رقابت/همکاری میان سوپر پاورها پیشاپیش پیشنهاد می دهد.
در تعریف، "سرمایه داری سیاسی" یک نظام اقتصادی و سیاسی است که در آن نخبگان اقتصادی و سیاسی برای منافع متقابل خود همکاری می کنند . نخبگان اقتصادی بر سیاستهای اقتصادی دولت تأثیر میگذارند تا از مقررات، مخارج دولت و طراحی نظام مالیاتی برای حفظ موقعیت نخبگان خود در اقتصاد استفاده کنند. این موضوع زاویه خاصی از نظام کاپیتالیستی را در سیستم سیاسی ایالات متحده به تصویر می کشد که البته در حالت کلی در تقابل با نظام سوسیالیستی و کمونیستی است. چنین تقابلی مهمترین نتیجه و پیش فرض فضای اقتصادی آتی را مجسم می نماید و بالطبع اثرات قابل توجهی در کنشگری اقتصادی نظام های غیر کاپیتالیستی خواهد داشت و البته احتمال دیگر اینکه این زنجیره حتی تا حیطه سیاست بین الملل نیز کشیده خواهد شد. اینجا آنچه که عقلانیت سیاسی کشورها در مجموعه سلسله مراتب قدرت و ثروت حکم می کند نوعی از کنش گری توسعه محتاطانه روابط اقتصادی و حتی سیاسی با ایالات متحده خواهد بود. چنین پروگنوزی البته متاثر از مؤلفه های تاثیر گذار قابل توجهی می باشد، اما آنچه که مسلم است اقتصاد می تواند پاشنه آشیل بسیاری از کشورها در حال حاضر باشد که آنان را وادار به چشم پوشی یا معاملات سیاسی نماید. با این وصف به نظر می رسد وزن متغیر حضور فعال نخبگانی فکری و ابزاری همچون ایلان ماسک در کنار ترامپ در حدی است که می توان آن را ضریب ستاره داری داد و البته این امکان به احتمال نزدیک شده که ترامپ با نسخه قبلی خود قدری متفاوت خواهد بود.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل